سهیلا زکزاکی از واقعه زاریا و مداوای پدرش در هیأت هنر گفت


سهیلا زکزاکی از واقعه زاریا و مداوای پدرش در هیأت هنر گفت

سهیلا زکزاکی که مهمان جلسه هیأت هنر بود، به آغاز انقلابی‌گری پدرش تحت تأثیر امام خمینی (ره)، واقعه تلخ زاریا و دردسرهای مداوای شیخ زکزاکی در هند و نیجریه پرداخت.

به گزارش مشرق، سهیلا زکزاکی، دختر شیخ ابراهیم زکزاکی مهمان تازه‌ترین جلسه هفتگی هیأت هنر بود. وی با اشاره به شروع فعالیت‌های شیخ گفت: شروع فعالیت‌های اسلامی پدرم در دانشگاه و دوره دانشجویی بود.

دختر شیخ زکزاکی در ادامه با اشاره به سابقه فعالیت و حکومت اسلامی در نیجریه گفت: در نیجریه بعد از استعمار، جنبش‌های اسلامی طرفدار نداشت؛ چون تصور می‌شد که نیجریه به عقب برمی‌گردد.

بیشتر بخوانید:

وضعیت نامناسب شیخ زکزاکی و همسرش در زندان

شیخ زکزاکی با وجود تمام ظلم‌ها هیچ‌وقت عقب‌نشینی نکرد

وی در ادامه گفت: طی چند قرن پیش در نیجریه و کشورهای شاخ آفریقا حکومت اسلامی و داشتن آن وجود داشته است، شیخ زکزاکی سعی در احیای آن داشت.

سهیلا زکزاکی با اشاره به وضعیت دوران شروع مبارزات شیخ گفت: در آن زمان فعالیت‌های اسلامی فقط شامل افعال فردی مثل نماز بوده و اصالتا نگاه و فعالیت فرهنگی و اجتماعی وجود نداشت. نگاه به فعالیت اجتماعی و فرهنگی، نگاه عقب ماندگی بود. این نگاه طوری بود که تنها یک روسری هم نشان عقب ماندگی بود. چون نگاه کمونیست آنجا حاکم بوده هیچ نگاهی به اسلام وجود نداشت.

آشنایی با انقلاب اسلامی ایران

دختر شیخ ابراهیم زکزاکی با اشاره به آشنایی شیخ با انقلاب اسلامی ایران و سابقه این آشنایی گفت: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پدر، فعالیت‌های انقلاب‌های دیگر و رهبران آن را بررسی می‌کرد؛ افرادی مثل سید قطب و حسن البنا و.... زمانی که امام خمینی (ره) تبعید می‌شوند شناخت از امام بیشتر می‌شود و در همان زمان شیخ با امام آشنا می‌شود.

وی ادامه داد: این شناخت و بررسی شیخ در مورد شخص امام خمینی ادامه داشت تا زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، این پیروزی و انقلاب اسلامی الگویی برای مشتاقان و نقطه امیدی برای این شیخ بود. پدر یک سال بعد از پیروزی به ایران می‌آید و امام را می‌بیند و احساس می‌کند که این روش مبارزه جواب می‌دهد. در آن زمان پدر جانشین مسئول انجمن اسلامی دانشجویان نیجریه بوده است. شیخ در سال ۱۹۸۱ در یک همایش، سخنرانی تند و منتقدانه‌ای به شیوه حکومت نیجریه می‌کند. این سخنرانی توسط رسانه‌ها ثبت و به نوعی آغازی بر نگاه بیرونی به شیخ و جلب توجه به او می‌شود.

ماجرای کشتار زاریا

با توجه به این که بخشی از وقت این مراسم به پرسش و پاسخ اختصاص داشت، مهمان برنامه به سوالات مخاطبان پاسخ داد. یکی از سوالات مطرح شده مربوط به حادثه زاریا بود. با توجه به این که سهیلا زکزاکی از شاهدان ماجرای زاریا بود از او در این باره پرسیده شد.

وی در پاسخ به این سوال که ماجرای کشتار زاریا چه بود، گفت: یک‌ روز قبل از زاریا مردم در محل دیگری مراسم داشتند و از طرف پلیس و اوباش به آن‌ها حمله شد. با توجه به این‌که این محل نزدیک زاریا بوده، مردم آماده بودند که اتقاق مشابه بیفتد. در روز حادثه مردم زاریا مشغول تشییع شهدای روز قبل بودند. جمعیت آن روز زاریا دو دسته بودند. عده‌ای برای تشییع و عده‌ای برای برای شرکت در مراسم دعا و حضور در حسینیه آمده بودند. ساختمان‌های حسینیه دو ساختمان روبروی هم بود. حین برگزاری مراسم نیروهای پلیس بیشتر می‌شدند و دوربین‌هایی که دولت در محل اطراف حسینیه نصب کرد، این شدت را تایید می‌کند. درگیری و تنش تنش زیاد بود و نمی‌شد تخمین زد چند نفر در روز اول کشته شدند. همان شب به منزل شیخ حمله کردند. تیراندازی به منزل طوری بود که اصلا امکان خروج از منزل نبود. مردم وقتی برای مراسم به سمت حسینیه رفتند و با آن وضعیت و کشتار مواجه شدند به سمت خانه ما حرکت کردند. با توجه به وضعیت خانه و حضور و هجوم پلیس در اطراف منزل کشتار مردم دوباره از سر گرفته شد و بعد هم ماجرای پدر را که می‌دانید.

وضعیت فعلی شیخ زکزاکی

سهیلا زکزاکی در ادامه در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر وضعیت فعلی شیخ گفت: پدر بسیار بیمار هستند و مادر هم درد زانوی شدیدی دارند. قبل از سفر هند یکی از پزشکان معتمد بعد از بررسی وضعیت پدر گفت حدود ۶۰ جای زخم، تیر و شکستگی در بدن شیخ وجود دارد. پدر در حال حاضر در نیجریه و زندان هستند. پزشک به دیدارشان می‌رود، ولی نمایشی است.

دختر شیخ ابراهیم زکزاکی در پاسخ به جریان روند سفر هند و تاثیر آن در جریان درمان شیخ گفت: چند ماه قبل به توصیه پزشکان قرار شد به هند بروند. دادگاه نیجریه حکم کرد که پدر تنها باید در یک بیمارستان حضور داشته باشد؛ در حالی که به خاطر تعدد مشکل جسمی عملا باید به چند بیمارستان مراجعه کنند. در هر حال مقدمات درمان شروع می‌شود و بعد از آزمایش‌های متعدد چند ساعت قبل از زمان عمل نیروها می‌گویند که این بیمارستان، مورد تایید نیست و باید تعویض شود. معتمدین می‌گویند در زمان پذیرش پدر در بیمارستان هند از طرف سفارت آمریکا تحت فشار بوده برای این که شیخ را پذیرش نکنند.

وی در پاسخ به آخرین سوال اعضای هیأت هنر با این مضمون که شما از اهالی هنر و رسانه برای آزادی شیخ چه مطالبه‌ای دارید، گفت: با زبان هنر، پیام شیخ و وضعیت شیخ را در سراسر جهان منتشر کنید.

گفتنی است در ابتدای این دیدار حسن صنوبری از شاعران کشور شعری در وصف شیخ زکزاکی خواند؛ شعری با مطلع: سلام پیر خرابات دهر ابراهیم.

جلسات هفتگی هیأت هنر روزهای دوشنبه در مسجد آیت‌الله خامنه‌ای حوزه هنری برگزار می‌شود.

اما شعر حسن صنوبری:

سلام، پیرِ خراباتِ دهر، ابراهیم!

سلام، شیخِ شهیدانِ شهر، ابراهیم!

شکسته‎روی و محاسن خضاب

ـ کوی به کوی ـ

کُجات

ـ مثل علی ـ

دست‎بسته می‎بردند؟

تو شیعه‎ای و همین بس تو را گناه بزرگ

تو عاشقی و همین بس تو را مصائب سخت

که شیعه عاشق

هرگز نمی‎شود تسلیم

به‎رغم این‎همه آتش

به رغم این‎همه بت

بلند می‎گویم:

سلام ابراهیم!

***

سلام پیرِ خراباتِ دهر، ابراهیم!

سلام شیخِ شهیدانِ شهر، ابراهیم!

سلام ای دل راضی به ابتلای قضا

رضا به مهر خدا و به قهر، ابراهیم

***

چقدر حنجره، آواز

چقدر پنجره، نور

چقدر ـ آه خدایاـ چقدر اسماعیل

تو باغبانی هستی که عشق می‎کاری

در آن صحاری خشک

در آن صحاری تشنه

به پایمردیِ فرزندهای تو، از خون

چهار مرتبه جوشیده نهر، ابراهیم

***

به «جَون» فرمود آن هُمام:

«آزادی»

چه داد پاسخ، روسیاهِ پیرغلام؟

چه داد پاسخ، مردِ شکسته‎دل به امام؟

«اگرچه پیر شدم

هنوز در دلم آهنگِ خودنمایی هست

هنوز در سرم اندیشه رهایی هست

ولی نه از مولا»

به «جَون» فرمود آن امام:

«آزادی»

و جون گفت که: «آزادم از همه دنیا».

***

سپیدﹾموی سیه‎‎روی! شامِ مهرآیین!

تو آن سیاه‎رخی که جهان سپید از تو

امام عاقبت این رنگ را خرید از تو

به سبز‎شال تو و سرخ‎باورت سوگند

که خون نمی‎میرد

که بذر، می‎روید

***

سلام بر تو که در بین آتش و دودی

سلام بر تو که پایان کارِ نمرودی

*

سلام پیرِ خراباتِ دهر، ابراهیم!

سلام شیخِ شهیدانِ شهر، ابراهیم!

تو در مسیر حسینی و رهروی حسنی

به تیغ شادتری یا به زهر، ابراهیم؟

برهنه پای و محاسن خضاب

ـ کوی به کوی ـ

کُجات با سر و روی شکسته می‎بردند؟

کجات ـ مثل علی ـ دست‎بسته می‎بردند؟



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

مرد جوان پسر مورد علاقه مادرزنش را به قتل رساند!