«شکوفه باغبان» از دبیران و معلمان باسابقه زبان و ادبیات فارسی سمیرم اصفهان، نویسنده این کتاب در پنج فصل است و نوشتار خود را به تمامی دوستداران زبان و ادبیات فارسی و شیفتگان شاهنامه و ملیت ایرانی تقدیم کرده است.
در شرح و توضیح درباره واژگان جادو و افسون در پیشگفتار کتاب آمده است: این دو واژه و مشتقات آن در شاهنامه در دو معنای مثبت و منفی بکار رفته اند که در معنای منفی فریب و نیرنگ و در مفهوم مثبت، چاره اندیشی و چاره جویی مورد نظر شاعر شاهنامه است.
منبع اصلی، که نویسنده برای نگارش این کتاب از آن بهره گرفته، شاهنامه فردوی چاپ مسکو از «سعید حمیدیان» است. در سطور ابتدایی فصل اول نوشته شده که شاهنامه بزرگترین و پرمایه ترین دفتر شعر بازمانده از عهد غزنویان و سامانیان و مهمترین سند ارزش و عظمت زبان فارسی و روشن ترین گواه شکوه و رونق تمدن و فرهنگ ایرانی است.
اعتقاد به دستکاری در طبیعت و تلقین در جادوگری وجود داشته و در مراسم جادوگری وِرد خواندن از ضروریات بوده است. این وِردها بر فردی که مورد جادو قرار می گیرد تاثیر می کند و چه بسا جادوگران بر اثر تلقین می توانند بعضی از امراض سهلُ العلاج را درمان کنند.
اعتقاد به جادو در تمام دنیا رایج است اما از قرن هفدهم میلادی که سطح دانش و آگاهی عمومی بالا می رود، از میزان وابستگی به جادو هم کاسته می شود.
زنان گویا بیشترین صدمه ها را جادوگری خورده اند و به نوشته نشریه زن روز( شماره سال ۱۳۵۴ ) زنان در مبارزه کلیسا با جادوگری بیشترین صدمات را خورده اند و اصولا هر گاه پای جهل در میان باشد بیشترین خصومت ها، غضب ها، شهوت ها و مطامع متوجه زنان می شود.
جادو و جادوگری همواره به صورت عملی و لفظی رواج داشته و نمونه هایی از جادوی لفظی که هنوز هم آثار و بقایای آن بین مردم شایع است دعا و نفرین میان عوام بوده که ساده ترین جادوست و از عهده هر کسی ساخته است. دعاهایی مانند پیر شوی، خیرپیش و نفرین هایی مانند دستت بشکند، کوربشی، خیرنبینی و ...
جادوگران معمولا بی اندام، زشت و کریه هستند و اقوام بدوی بعد از رییس قبیله بالاترین ارزش را برای جادوپیشگان قایل بوده اند.
«فریزر» جادوگری را خواهر نامشروع علم می داند و معتقد است: با وجود اینکه جادو هنری سیاه است و تباهکاری های زیادی دارد اما منشا خیر بسیار هم بوده است و اگر فرزند خطاست مادر آزادی و حقیقت هم بشمار می رود.
دین و جادو در جوامع ابتدایی همواره در کنار هم بوده اند. در واقع هر دو واکنش انسان در مقابل مشکلات زندگی و محیط پیرامونش و ناشی از ترس و اضطراب آدمی است.
بعنوان مثال؛ اعتقاد به اعمال جادویی با مو و ناخن در آیین زرتشت هم وجود دشته و فصل هفدهم «وندیداد» اختصاص به چیدن این دو دارد.
بر اساس برخی روایت ها و یافته های دینی، وجود سوره های معوذتین(ناس و فلق) نیز دلیل محکمی بر وجود جادو، افسون و چشم زخم است.
در صفحه ۳۷ کتاب نوشته شده که یهودی ها ماهرترین جادوگران هستند و از قضا مبتکران جادو هم بوده اند.
واژه سِحر و مشتقات آن ۵۱ بار در قرآن کریم تکرار شده و حرام بودن جادوگری و ساحری نیز با بیان تعدادی از آیات کلام خدا، مشخص شده است.
سومین فصل کتاب فردوسی را معرفی کرده و می نویسد: آن حکیم و شاعر ایرانی، مسلمانی شیعه و معتزلی و دوستدار علی(ع) است که راه رستگاری را در دانش و دین یافته است.
به عقیده مولف کتاب، نوع بیان فردوسی به خودی خود جادو، رمزی و نمادین است چرا که دقت و موشکافی در مسایل جزیی در شاهنامه این واقعیت را که اعمال جادویی شاهنامه بازتابی از امیال و آرزوهای دست نیافتنی انسان نخستین بوده را آشکارتر می کند. آرزوهایی مانند رسیدن به جاودانگی، درمان نابینایی، سلطه بر طبیعت و و نیل به کامیابی.
جادو و مشتقات جادو مانند جادویی، جادونژاد و جادوپرست نیز ۱۴۸ مرتبه در شاهنامه تکرار شده است.
برای جادو در معنای نیرنگ نویسنده داستان سیاوش را نقل کرده و کاربرد جادو را بهترین نمونه می داند؛ یا در داستان خاقان چین در نبر پولادوند و رستم و دیگری در حکایت منیژه و بیژن که بیژن اعتقاد دارد هر دوی آنها فریب خورده پری هستند.
بعد از مرگ کاوس، کیخسرو زمانی که از گذشته یاد می کند از افراسیان با صفت جادو یاد می کند.
یه یک سو چو کاوس دارم نیا/ دگر سو چو توران پر از کیمیا
چو کاوس و چون «جادو» افراسیاب/ که جز روی کژّی ندیدی به خواب
در بیشتر ابیاتی که در این بخش از کتاب آمده واژه جادو در کنار کلمه تنبل یا معادل های آن به کار رفته است و همین می تواند دلیل درست دانستن این فرضیه باشد که بیشتر کاربردهای جادو در شاهنامه به معنای خدعه و نیرنگ است.
جادو در معنای نیروی ماورایی و اشاره به داستان رودابه، نبرد ایران و توران در زمان پادشاهی نوذر و داستان پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران نیز مصداق دارد.
جادو در معنایی دیگر بدون منظور صریح و روشن در داستان زاده شدن رستم نیز استفاده شده و به نقل از «هانری ماسه» با اشاره به تولد رستم در صفحه ۸۶ آمده است: «این یک حراجی سزارینی است که خیلی پیش از آن که در اروپا اعمال شود، به وسیله قابله ای که در کار جادو و سِحر دست داشته در مورد رودابه به کار رفته و کاملا قرین موفقیت گردیده است.»
ناپدیدشدن ها در شاهنامه هم حالتی جادیی اند. مانند ناپدید شدن دیو، افراسیاب یا کیخسرو.
درختان سخنگو، پر سیمرغ، جام کیخسرو و ببر بیان رستم همه و همه اشیا و حالت هایی جادوگرانه اند.
اما درباره جنس جادوگران تصور رایج میان مردم بر مونث بودن آنان تاکید دارد که انعکاس این تصور نادرست را در ادبیات کودکان به خوبی می توان دید، اما در شاهنامه این قضیه برعکس می شود و تنها ۴ مورد از جادوی زنان سخن رانده شده است.
بر اساس شاهنامه، ایرانیان نه تنها از جادو استفاده نمی کنند بلکه به آن اعتقاد هم ندارند.ساحری و چاره گری خاصه در جنگ ها که جای مردی و مردانگی است، کار دشمنان ایران است و آنان این عمل را کاری اهریمنی می دانند.
درباره سرزمین مازندران مولف کتاب «پژوهشی در شاهنامه» منظور از مازندرانی که جایگاه دیوان است را مازندران مغرب که پهنه وسیعی از یمن و شام تا مصر را در بر گرفته می داند. مازندرانی که اکنون در شمال ایران است در شاهنامه هیچگاه به این نام خوانده نشده و در گذشته از آن منطقه با نام «بیشه تمیشه و بیشه نارون و طبرستان» یاد می شده است.
در موضوع باطل شدن جادو با یاد و نام خدا فردوسی پارسی دوست، نامه پندمند کیخسرو را آورده که همراه با نام خداست و باعث شکسته شدن طلسم دژ بهمن می شود. یا داستان کاموس کشانی که بارش برف و باران زیاد با یاد خداوند متعال کمتر می بارند و ابرها آرام می گیرند.
در فصل چهارم در مورد افسون نوشته اند که این واژه در هر دو معنای منفی و مثبت کاربرد دارد که در معنای منفی همچون کلمه جادو، به فریب و نیرنگ و تزویر تعبیر می شود.
هر چند «رستگار فسایی» عقیده دارد: افسون جادوی مثبت است اما بر اساس کتاب حاضر نتیجه ای دیگر گرفته می شود که نشان می دهد افسون هم به مانند جادو مفهوم مثبت و منفی را با هم دارد.
کتاب «جادو جادوگری در شاهنامه فردوسی» در ۱۷۲ صفحه توسط چاپ و نشر صالحیان روانه بازار کتاب و مطالعه و تمامی علاقمندان به شاعر شهیر پارسی گوی ایرانی شده است.