بازخوانی 4 «شهادت جریانساز» در تاریخ انقلاب اسلامی
گروه سیاسی ــ شهادت آیتالله مصطفی خمینی، شهادت شهید بهشتی و یارانش در دهه 60، شهادت محسن حججی، از مدافعان حریم آلالله و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، چهار شهادتی هستند که به طور عمیق در ایران، منطقه و جهان جریانساز شدند و فصل جدیدی در تحولات سیاسی و اجتماعی زمانه خود گشودند.
به گزارش ایکنا؛ پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گزارشی به تبیین چهار شهادت جریانساز در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته که به شرح ذیل است:
«شهادت» قوه محرکه مبارزات شیعه در طول تاریخ بوده است. از همان سال 61 هجری که حضرت حسین بن علی(ع) و یارانش، در صحرای کربلا به شهادت رسیدند تا همین امروز، تاریخ شیعه فرهنگ «شهادت» را به عنوان نماد و سمبلی اثرگذار حفظ کرده است.
سال 61 هجری قمری، شهادت امام حسین(ع)، کوس رسوایی بنیامیه را به صدا درآورد و اثری شگرف بر جای نهاد به طوری که نه تنها در آن زمان، بلکه امروز نیز آثار آن بعد از گذشت 1400 سال سرمشق شیعیان و آزادیخواهان جهان است.
در تاریخ معاصر ایران نیز شهادت شخصیتهای شناختهشده و گاه گمنامی ثبت شده که اثرگذاری و جریانسازی بیبدیلی داشته است. شهادت آیتالله مصطفی خمینی از جمله این نمونههاست که طوفان انقلاب را سهمگینتر کرد. طی سالهای بعد شهادت شهید بهشتی و یارانش همین اثر را در دهه 60 برجای گذاشت به طوری که بسیاری از رسانههای جهان، بعد از انفجار دفتر حزب جمهوری، شهادت دکتر بهشتی و یارانش را سرآغاز تحولی عظیم در تاریخ ایران محسوب کردند.
طی سالهای اخیر نیز، شهادت محسن حججی، از مدافعان حریم آلالله و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، به طور عمیق، در ایران، منطقه و جهان جریانساز شد.
این نوشتار با سیری در تاریخ، «شهادتهای جریانساز» در تاریخ انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار میدهد.
شهادت آیتالله مصطفی خمینی
روز اول آبان 1356، انتشار خبر درگذشت ناگهانی آیتالله سید مصطفی خمینی فرزند امام، موج جدیدی در مسیر حرکت نهضت اسلامی پدید آورد. این خبر که به سرعت در ایران نشر داده میشد، تاثیر عمیقی بر انقلاب اسلامی ملت ایران برجای گذاشت.
به اذعان بسیاری، سید مصطفی حلقه وصل مبارزان انقلابی بود که نبض مبارزه را در دست داشت. از همین رو بود که دشمن گمان میکرد با از میان برداشتن سید مصطفی خمینی، ریشه انقلاب خشک خواهد شد. چنانکه از تحلیلهای ساواک بعد از درگذشت آقا مصطفی به دست میآید، آنها معتقد بودند بعد از رحلت فرزند امام، پایههای نهضت متزلزل خواهد شد. در همین رابطه در یکی از تحلیلهای ساواک میخوانیم: «قرائنی نشان میدهد که فعالیتهای سیاسی [آیتالله روحالله] خمینی به وسیله فرزند متوفای وی صورت میگرفت و با مرگ او احتمالا این فعالیتها مختل خواهد شد. مضافا اینکه تا زمان نامحدودی در ادامه فعالیت اطرافیان [امام] خمینی وقفه ایجاد میشود و احیانا روی روشهای جاری او تاثیر میگذارد...»
ساواک خوب میدانست حضور حاج آقا مصطفی در کنار امام چه اثری در ساماندهی مبارزات دارد، اما احتمالا هرگز تصور نمیکرد تاثیر «شهادت» مصطفی خمینی آنقدر وسیع باشد. به اذعان آنتونی پارسونز، سفیر وقت انگلیس در ایران شهادت فرزند امام «جوّ مذهبی را در داخل کشور برانگیخت» و طولی نکشید که «بسیاری از ایرانیان برای عرض تسلیت و همدردی به پیرمرد [امام خمینی] به زیارت نجف» رفتند.
در عراق بلافاصله در واکنش به شهادت فرزند امام، حوزه علمیه نجف و حوزههای علمیه دیگر شهرها به حالت تعطیل درآمد. تعطیلی حوزهها به شکل بیسابقهای به مدت ده روز ادامه پیدا کرد. علاوه بر این، به محض اطلاع از خبر شهادت آقا مصطفی، همه مراجع، فضلا و طلاب علوم دینی از گوشه گوشه عراق برای دیدار با امام و عرض تسلیت به ایشان رهسپار نجف گردیدند و اولین مجلس ترحیم در مجلس هندی نجف برگزار شد. این مراسم به دلیل استقبال بینظیر مردم، تا سه روز ادامه یافت.
در ایران واکنشها بسیار پرشورتر و عمیقتر بود؛ در نخستین حرکت، حوزه علمیه و بازار تعطیل شد و مجلس بزرگداشتی از سوی آیات عظام در قم برگزار گردید و به دنبال آن، روز دوم آبان که مصادف با میلاد امام رضا(ع) بود، مجالس جشن به مراسم عزا تبدیل شد. و طولی نکشید که این موج که بعد از شهادت آقا مصطفی شکل گرفته بود، کل کشور را درنوردید و حتی از آن هم فراتر رفت به طوری که ابعاد آن در جهان نیز خود را پدیدار ساخت.
اثر مهم و جریانسازی این شهادت، در سیر نهضت خود را نشان داد؛ ترویج یاد و نام امام خمینی و تحکیم رهبری ایشان، ثمرهای بود که از مجالس بزرگداشت آقا مصطفی شروع شد. سیاسی شدن حوزه علمیه نجف، عادی و همهگیرتر شدن انتقادات از رژیم پهلوی، ایجاد وحدت در بین مخالفان رژیم، تقویت روحیه نیروهای سیاسی و انقلابی به منظور تشدید مبارزه و جهانی شدن نهضت امام خمینی از جمله آثار شهادت آقا مصطفی خمینی بود.
آیتالله خامنهای در این رابطه میگویند: «مسأله شهادت ناگهانی این روحانی بزرگ و شخصیت عالیقدر، جریان مبارزات را در ایران از یک گذرگاه بسیار حساسی گذراند و مبارزات را وارد یک مرحله جدید و همه افراد را به شخصیت والای امام، این پدر صبور و بردبار واقف کرد. در حقیقت مهمترین وسیلهای که توانست این مبارزه را در شکل تودهای عجیب و جدید در عرصه تاریخ ایران حاضرکند، این حادثه بزرگ و این شهادت پر ارج بود.» و این همان تعبیری بود که امام خمینی در توصیف شهادت فرزندش استفاده کرد: «مرگ مصطفی از الطاف خفیه الهی بود.»
شهادت آیتالله بهشتی در سال 60
با پیروزی انقلاب اسلامی و افشای ماهیت مجاهدین خلق، این سازمان کوشید با ایجاد دو دستگی در جامعه، فضا را به نفع خود تغییر دهد. یکی از حربههای منافقین برای این کار ترور شخصیتی مسئولین انقلابی نظام ـ پیش از ترور فیزیکی ـ بود. بنابراین آنان برای تکمیل سناریوی خود سعی کردند با نسبت دادن انواع تهمتها به شهید بهشتی به اهداف خود برسند؛ «بهشتی آمریکایی است»، او از «مهرههای آمریکاست»، «او برای امپریالستها خوشرقصی میکند» و عبارتهای توهینآمیز دیگر تنها بخشی از این نقشه بود.
در مرحله بعد، منافقین کوشیدند با به شهادت رساندن آیتالله بهشتی سناریوی خود را تکمیل کنند. آنها میپنداشتند با از بین بردن بهشتی، آینده نظام را هدف قرار داده و به سوی نابودی خواهند کشید. نشریه سازمان در تحلیلى از فاجعه هفتم تیر 60 با معرفی شهید بهشتی به عنوان «شاه مهره انقلاب» ترور وی را گامی مهم در براندازی نظام تلقی کرد و از «بی آینده شدن» نظام جمهوری اسلامی نوشت. منافقین تحلیل میکردند: «از بین رفتن 70 درصد کادر رهبرى و ارکان حکومتىاش در نقاط مختلف کشور و بىآینده شدن مطلق رژیم، دقیقا محصول مقاومت انقلابى مسلحانه و به خصوص مرحله اول استراتژیک آن بوده است... او (بهشتى) تنها شاهمهرهاى بود که مىتوانست آینده رژیم را... تضمین نماید... مسعود رجوى در جمعبندى یک ساله مقاومت مسلحانه... چنین مىگوید: مجاهدین در اولین ضربهشان جایى براى تثبیت رژیم نگذاشتند.» سازمان منافقین عملیات بمبگذاری خود را در یک جمعبندی اینگونه مطرح میکند: «ضربه جبرانناپذیر بر پیکر ارتجاع بهعنوان مرحله جدید مبارزه که بر اثر آن رژیم قادر به راستکردن کمرش نخواهد بود.»
در کنار منافقین رسانههای غربی نیز سعی کردند با شاتاژهای خبری مواضع منافقین را تقویت کنند. تایم چاپ آمریکا نوشت که آیتاللّه بهشتى «امید اصلى براى تداوم انقلاب اسلامى بود» واشنگتن استار ، فقدان وى را به منزله از دست رفتن «تواناترین استراتژیست و سازماندهنده» روحانیت ایران توصیف کردو کریستین ساینس مانیتور تأکید کرد که انفجار هفتم تیر «امید بنیادگرایان براى تشکیل یک دولت مذهبى پس از سرنگونى بنىصدر را به یأس مبدل کرد.»
روزنامه دى ولت چاپ بُن (آلمان غربى) نیز فقدان آیت اللّه بهشتى را «ضربه سخت ولى غیرمهلک به روحانیت ایران» نامید و نوشت که «مردم ایران چارهاى ندارند جز اینکه براى فائق آمدن بر دیکتاتورى ملاها بجنگند. برخلاف تحلیلها و شانتاژهای رسانهای دشمنان نظام جمهوری اسلامی، حضور مردم در همان ساعات نخست انفجار، پیامدهای انفجار را به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران تغییر داد.
یکی از پیامدهای فاجعه هفت تیر، رسوایی منافقین و تشدید نفرت مردم از این سازمان بود. حضور گسترده و انبوه اقشار مختلف مردم در مراسم تشییع و بزرگداشت شهدای هفتم تیر و فضای عاطفی پدید آمده در سراسر کشور، موج نفرت مردم از سازمان منافقین را جهانیان ثابت کرد.
تنفر مردم از منافقین به حدی بود که پس از این واکنش گسترده، مرکزیت سازمان دستور داد موضوع عملیات انفجار حزب از هواداران و سایرین پوشیده بماند. ولیالله صفوی از مسئولان نظامی دستگیرشده سازمان در این باره میگوید: «به دنبال آن فاجعه رهنمودی [از مرکزیت] به این مضمون میرسد که این حرکت از طرف سازمان به عنوان راهگشای حرکت نظامی برای هواداران بوده و این خط را به گوش همه مردم برسانید. ولی بعد از مشاهده سیل عظیم میلیونی که برای تشییع پیکر شهدای هفتم تیر آمده بودند سازمان به وحشت میافتد و بعد از چند ساعت نظرش را تغییر میدهد و میگوید که این خبر را حتی به گوش هواداران تشکیلاتی هم نرسانید تا بازتاب اجتماعیاش مشخص بشود.»
از دیگر پیامدهای فاجعه هفت تیر میتوان به روشن شدن مظلومیت شهید بهشتی اشاره کرد. به علاوه، استحکام ساخت درونی نظام جمهوری اسلامی، بیاثر شدن تبلیغات دشمن، افشای چهره منافقین در ایران و جهان و ... از دیگر پیامدهای شهادت بهشتی و یارانش بود.
شهادت شهید محسن حججی
روز 16 مرداد 1396 شبکههای اجتماعی وابسته به تکفیریهای داعش، مدعی به اسارت گرفتن یک رزمنده ایرانی در منطقه جمونه سوریه شدند. آنها اعلام کردند این رزمنده ایرانی در نزدیکی پایگاه التنف در مرز عراق و سوریه به اسارت گرفته شده است. دو روز بعد یعنی 18 مرداد خبر شهادت این پاسدار مدافع حرم کهمحسن حججینام داشت در رسانههای داخلی و خارجی پیچید. گروه تکفیری تروریستی داعش پس از به شهادت رساندن محسن حججی، تصاویری از صحنه شهادت او را منتشر کرد.
اما نحوه شهادت حججی بازتابهای گستردهای در رسانههای داخلی و خارجی داشت. در شرایطی که افکار عمومی جامعه آراء متفاوتی را درباره حضور مستشاری ایران در سوریه و نبرد با داعش ابراز میکرد، خبر شهادت شهید حججی بیش از پیش بر وحدت نظر جامعه در لزوم مقابله با تروریستهای تکفیری اثرگذار بود.
در همین رابطه «المانیتور» گزارش داد که شهادت محسن حججی «ایرانیها را متحد کرده است. طیف گستردهای از سیاسیون ایرانی درباره کشته شدن حججی بیانیه دادند. معاون حسن روحانی رئیسجمهور ایران گفت که خون مقدس او به نابودی داعش سرعت خواهد داد.»
همچنین «سیتیوی نیوز»یکی از رسانههای کانادا که نه تنها اخبار مربوط به اسارت و شهادت محسن حججی را مخابره کرد بلکه مراسم تشییع پیکر این شهید را هم پوشش خبری داد و مانند بقیه رسانههای خارجی حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر حججی برایش اعجابآور بود نوشت: « برخلاف آنچه سیاستمداران میگویند، مردم ایران با حضور مستشاری سپاه در سوریه و عراق مشکلی ندارند.»
علاوه بر این، نحوه شهادت این پاسدار مدافع حرم موجب اجماع قوی برای پاکسازی داعش شد بطوری که سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس در پیامی اعلام کرد: «به حلقوم بریده این شهید عزیز و تمامی شهیدان راه اباعبدالله(ع) سوگند یاد میکنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست.»
چندی بعد، سردار سلیمانی ۳۰ شهریور ماه در یک سخنرانی در شهر لنگرود با اشاره به پیام خود بعد از شهادت محسن حججی گفت: «آن انتقام کمتر از ۳ ماه دیگر، اعلام پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی خواهد بود. ما ضربات خودمان را قاطعانه و بدون وقفه ادامه خواهیم داد برای اینکه ۳ ماه را به ۲ ماه تبدیل کنیم تا این شجره خبیثه و این غده سرطانی خطرناکِ ساخته شده به دست آمریکا و اسرائیل را ریشه کن کنیم و جشن آن را در ایران و در بین همه منطقه اعلام خواهیم کرد.»
اواخر آبان ۹۶ و دو ماه بعد از «وعده صادق»، شهر البوکمال در شرق دیرالزور توسط ارتش سوریه و نیروهای مقاومت اسلامی به طور کامل آزاد شد تا آخرین شهر تحت اشغال داعش در عراق و سوریه پاکسازی شود و عملاً حکومت خودخوانده تروریستهایی که ۶ سال منطقه را درگیر خود کرده بودند، به پایان راه برسد.
شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی
در سحرگاه روز جمعه 13 دی ماه 1398 خبر شهادت فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سرلشگر قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی عراق و همراهانشان در رسانههای جهان منتشر شد. در همان ساعات اولیه پنتاگون و دولت امریکا طی یک بیانیه رسماً مسئولیت این ترور را بر عهده گرفت.
ترور سردار شهید قاسم سلیمانی که در یک عملیات نظامی توسط پهپادهای امریکایی صورت گرفت به مثابه یک جنگ نظامی در رسانههای جهان تلقی شد.
شهید سلیمانی نفر اول محور مقاومت در منطقه بود بطوری که در تمام این سالها نقش بسزایی در خنثی شدن نقشههای امریکا در غرب آسیا داشت. به علاوه زوال داعش و پایان کار تروریستهای تکفیری یکی دیگر از نتایج اقدامات سردار سلیمانی در سالیان متمادی بود. تشکیل، تثبیت و تقویت گروههای مقاومت و همچنین اقدامات اثربخش در خصوص مقاومت فلسطین بخش دیگری از خدمات وی بود.
علاوه براین در فضای داخلی شخصیت سردار سلیمانی ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی عظیمی را فعال کرده که در این راستا به یک قهرمان تاریخی و ملی تبدیل شده بود. ازاینرو؛ اقدام جنگی امریکا در شهادت حاج قاسم سلیمانی موجی از نفرت در مردم ایران به وجود آورد و مراسم تشییع پیکر او بزرگترین مراسم تشییع پس از ارتحال امام خمینی در ایران بود.
به اذعان کارشناسان امور سیاسی، هرچند شهادت فرمانده نیروی قدس سپاه ابعاد فرامنطقهای و جهانی دارد اما آثار سیاسی نظامی آن همچنان در فضای بینالملل اثرگذار خواهد بود. یکی از نتایج شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس اتحاد و پیوند بیش از پیش دو ملت عراق و ایران بود. به طوری که پایگاه «المسله»عراق نوشت: « تدابیر شیطانی ترامپ برای تفرقهافکنی میان ملتهای ایران و عراق به پیوند تاریخی آنها منجر شد.»
از دیگر موارد این نتایج، بازیابی وحدت ملی مردم ایران بود بهطوری که برگزاری مراسمات بزرگداشت شهدای مقاومت در شهرهای مختلف و همچنین تشییع پیکر آنها در اهواز، مشهد، تهران ، قم و کرمان همه و همه نشان تجلیل از شخصیت سردار سلیمانی و ابراز نفرت از امریکا داشت.
خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در تهران در صفحه توئیتر خود از حضور میلیونی ایرانیها در تشییع پیکر سردار سلیمانی نوشت و آن را «دریای بیانتهای مردم» توصیف کرد. همچنین «ولی نصر» مشاور باراک اوباما، با انتشار پیامی در توئیتر نوشت: «به میزان جمعیت شرکتکننده در تشییع سلیمانی نگاه کنید این نقطه عطفی است در خاورمیانه.»
علاوه بر این موارد، بعد از شهادت حاج قاسم و یارانش، لزوم اخراج نظامیان امریکایی از منطقه غرب آسیا بیش از پیش مطرح شد. در همین راستا مجلس عراق به اتفاق آراء رأی بر خروج نظامیان خارجی از عراق داد. همچنین مجلس شورای اسلامی در طرحی سه فوریتی تمام نیروهای امریکایی و شرکتهای وابسته به آنها را تروریستی قلمداد کرد.
در مقابل، پاسخ موشکی ایران به این اقدام امریکا با هدف قرار دادن پایگاه امریکایی عینالاسد در عراق ، ضربهپذیر کردن ایالات متحده را آشکار کرد و ابهت پوشالی نظام امریکایی را در هم شکست.
این موارد تنها بخش مجملی از آثار داخلی و خارجی شهادت سردار سلیمانی بود که در کوتاهمدت و بلندمدت فضای داخلی و خارجی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و بیشک آثار و نتایج آن در آینده بیش از پیش خواهد بود.
هرچند بنا به اعتقادات اسلامی خون شهید اثرگذاری خود را در عالم ظاهر و باطن خواهد داشت، اما این شهادتهای چهارگانه در تاریخ انقلاب اسلامی فصل جدیدی در تحولات سیاسی اجتماعی نظام جمهوری اسلامی گشود که هر کدام از آنها در نوع خود منجر به بلوغ و بالندگی بیش از پیش جامعه شد.
از سوی دیگر وجهه تروریسم امریکایی در سراسر جهان نمایانتر شد. در همین رابطه نوام چامسکی منتقد سیاست خارجی آمریکا و نقش نظامی واشنگتن در خارج از مرزهای آن کشور گفت: « ترور سلیمانی دستکم یک تروریسم بینالمللی است.»
انتهای پیام