به گزارش خبرگزاری مهر، راجر اسکروتن؛ فیلسوف بریتانیایی در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او در زمینه سیاست، اخلاق و انسانشناسی به تأملاتی پرداخته بود.
وی رویکردی محافظهکارانه داشت و برخی از اندیشههای غالب امروزی را مورد نقد قرار میداد؛ با فمینیسم مخالفت کرده و آن را رویکردی افراطی میدانست. معتقد بود که فمینیسم، روابط بشر را دچار اختلال میکند؛ چرا که وقتی زنان هویت خود را بر اساس آنچه که فمینیستها میگویند اجرا کنند، دیگر برای مردان غیر جذاب خواهند بود. وی معتقد بود که حقیقت جهان از دو جنس ساخته شده و نمیباید این دو جنس را به هم آمیخته کرد و یک وظیفه را از هر دو طلب کرد. در همین خصوص او به حیا برای زنان توصیه کرده بود (مقاله مردانگی مدرن).
اسکروتن همچنین به برخی از علوم جدید نقد داشت. علم عصبشناسی را مورد نقد قرار میداد و معتقد بود که تمامی رفتارهای انسان را نمیتوان بر اساس این علم تحلیل کرد. وی میگفت که همه پرسشهای منطقی درباره سرشت و رفتار انسان، قابل توصیف و تحلیل با این علم نیستند. معتقد بود که بسیاری از پرسشها درباره افراد و رفتارهایشان تفسیری هستند. به عنوان مثال اینکه مدلول دست در تندیس داوود اثر میکل آنژ چیست، با هیچ علم عصبشناسی قابل درک نیست. بر همین اساس اسکروتن گفته بود که ابداع «عصب- قانون» به شدت خطرناک است؛ چرا که راهی جز الغای آزادی و مسؤولیتپذیری ندارد. وی گفته بود وقتی که نوبت به ویژگیهای ظریف انسانی میرسد، برای تفسیر درست آنها ما به علوم انسانی نیاز داریم نه علم عصبشناسی (رهایی از مغز).
اسکروتن به زیباییشناسی هم اهمیت میداد. از همین رو مشاور ترزا می (نخستوزیر پیشین انگلستان) در زمینه خانهسازی و زیباسازی بناها شده بود. او اعتقاد داشت که در دنیای جدید، راحتی جایگزین زیبایی کمیتناپذیر شده است. وی به جریانهای چپ که به زیبایی اهمیتی نمیهند و تنها نگاهی مصرفگرا دارند انتقاد میکرد. به برخی از آنها نقد میکرد که به تخریب محلههای کهن پاریس دستور دادهاند در حالی که خودشان در خانههایی با سبک معماری سنتی زندگی میکنند (روشنفکری چپ کشیشی بدون خداست، گفتگوی اوژنی باستیه با اسکروتن).
اسکروتن از همین رو به نقد جریانهای چپ میپرداخت و میگفت که روشنفکران چپ فکر میکنند که چون ما چیزی را دوست نداریم، پس میتوانیم با یک حرکت دست، تمامش را نابود کنیم. در حالی که این به یک هرج و مرج میانجامد.
راجر اسکروتن که میگفت علم به تنهایی قادر به حل تمام مشکلات بشر نیست، نزدیک به پنجاه کتاب از خود باقی گذاشت.
اسکروتن بیش از ۳۰ کتاب با موضوعات مختلف از جمله زیباییشناسی، فلسفه اخلاق، سیاست، هنر، فلسفه سیاسی و تاریخ فلسفه نگاشتهاست. کتاب «معنای محافظهکاری» دربردارندهٔ دیدگاههای محافظهکارانهٔ وی است. زیباییشناسی معماری، تاریخ مختصر فلسفه مدرن و فرهنگ اندیشه سیاسی از جملهٔ آثار شاخص او هستند.
کتابهای ترجمهشده به فارسی او عبارتند از:
متفکّران چپ نو، راجر اسکروتن، بابک واحدی (مترجم)، ناشر: مینوی خرد، ۱۳۹۸
دربارهٔ سرشت انسان، راجر اسکروتن، ندا رحمانی (مترجم)، ناشر: دیبایه، ۱۳۹۷
زیبایی، راجر اسکروتن، فریده فرنودفر (مترجم)، ناشر: مینوی خرد، ۱۳۹۳
فلسفه هنر و زیباییشناسی، راجر اسکراتن، جان هاسپرس، یعقوب آژند (مترجم)، ناشر: دانشگاه تهران، ۱۳۹۳
کانت، راجر اسکروتن، علی پایا (مترجم)، ناشر: طرح نو، ۱۳۸۹
تاریخ مختصر فلسفه جدید، راجر اسکروتن، اسماعیل سعادتی خمسه (مترجم)، ناشر: حکمت، ۱۳۸۳
اسپینوزا، راجر اسکروتن، اسماعیل سعادت (مترجم)، ناشر: طرح نو، ۱۳۷۶
به گزارش خبرگزاری مهر، راجر اسکروتن؛ فیلسوف بریتانیایی در سن ۷۶ سالگی درگذشت. او در زمینه سیاست، اخلاق و انسانشناسی به تأملاتی پرداخته بود.
وی رویکردی محافظهکارانه داشت و برخی از اندیشههای غالب امروزی را مورد نقد قرار میداد؛ با فمینیسم مخالفت کرده و آن را رویکردی افراطی میدانست. معتقد بود که فمینیسم، روابط بشر را دچار اختلال میکند؛ چرا که وقتی زنان هویت خود را بر اساس آنچه که فمینیستها میگویند اجرا کنند، دیگر برای مردان غیر جذاب خواهند بود. وی معتقد بود که حقیقت جهان از دو جنس ساخته شده و نمیباید این دو جنس را به هم آمیخته کرد و یک وظیفه را از هر دو طلب کرد. در همین خصوص او به حیا برای زنان توصیه کرده بود (مقاله مردانگی مدرن).
اسکروتن همچنین به برخی از علوم جدید نقد داشت. علم عصبشناسی را مورد نقد قرار میداد و معتقد بود که تمامی رفتارهای انسان را نمیتوان بر اساس این علم تحلیل کرد. وی میگفت که همه پرسشهای منطقی درباره سرشت و رفتار انسان، قابل توصیف و تحلیل با این علم نیستند. معتقد بود که بسیاری از پرسشها درباره افراد و رفتارهایشان تفسیری هستند. به عنوان مثال اینکه مدلول دست در تندیس داوود اثر میکل آنژ چیست، با هیچ علم عصبشناسی قابل درک نیست. بر همین اساس اسکروتن گفته بود که ابداع «عصب- قانون» به شدت خطرناک است؛ چرا که راهی جز الغای آزادی و مسؤولیتپذیری ندارد. وی گفته بود وقتی که نوبت به ویژگیهای ظریف انسانی میرسد، برای تفسیر درست آنها ما به علوم انسانی نیاز داریم نه علم عصبشناسی (رهایی از مغز).
اسکروتن به زیباییشناسی هم اهمیت میداد. از همین رو مشاور ترزا می (نخستوزیر پیشین انگلستان) در زمینه خانهسازی و زیباسازی بناها شده بود. او اعتقاد داشت که در دنیای جدید، راحتی جایگزین زیبایی کمیتناپذیر شده است. وی به جریانهای چپ که به زیبایی اهمیتی نمیهند و تنها نگاهی مصرفگرا دارند انتقاد میکرد. به برخی از آنها نقد میکرد که به تخریب محلههای کهن پاریس دستور دادهاند در حالی که خودشان در خانههایی با سبک معماری سنتی زندگی میکنند (روشنفکری چپ کشیشی بدون خداست، گفتگوی اوژنی باستیه با اسکروتن).
اسکروتن از همین رو به نقد جریانهای چپ میپرداخت و میگفت که روشنفکران چپ فکر میکنند که چون ما چیزی را دوست نداریم، پس میتوانیم با یک حرکت دست، تمامش را نابود کنیم. در حالی که این به یک هرج و مرج میانجامد.
راجر اسکروتن که میگفت علم به تنهایی قادر به حل تمام مشکلات بشر نیست، نزدیک به پنجاه کتاب از خود باقی گذاشت.
اسکروتن بیش از ۳۰ کتاب با موضوعات مختلف از جمله زیباییشناسی، فلسفه اخلاق، سیاست، هنر، فلسفه سیاسی و تاریخ فلسفه نگاشتهاست. کتاب «معنای محافظهکاری» دربردارندهٔ دیدگاههای محافظهکارانهٔ وی است. زیباییشناسی معماری، تاریخ مختصر فلسفه مدرن و فرهنگ اندیشه سیاسی از جملهٔ آثار شاخص او هستند.
کتابهای ترجمهشده به فارسی او عبارتند از:
متفکّران چپ نو، راجر اسکروتن، بابک واحدی (مترجم)، ناشر: مینوی خرد، ۱۳۹۸
دربارهٔ سرشت انسان، راجر اسکروتن، ندا رحمانی (مترجم)، ناشر: دیبایه، ۱۳۹۷
زیبایی، راجر اسکروتن، فریده فرنودفر (مترجم)، ناشر: مینوی خرد، ۱۳۹۳
فلسفه هنر و زیباییشناسی، راجر اسکراتن، جان هاسپرس، یعقوب آژند (مترجم)، ناشر: دانشگاه تهران، ۱۳۹۳
کانت، راجر اسکروتن، علی پایا (مترجم)، ناشر: طرح نو، ۱۳۸۹
تاریخ مختصر فلسفه جدید، راجر اسکروتن، اسماعیل سعادتی خمسه (مترجم)، ناشر: حکمت، ۱۳۸۳
اسپینوزا، راجر اسکروتن، اسماعیل سعادت (مترجم)، ناشر: طرح نو، ۱۳۷۶