«إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلیه راجعون» یعنی مالک ا صلی وجود من خداست


«إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلیه راجعون» یعنی مالک ا صلی وجود من خداست

هر انسانی دیر یا زود، اختیارا یا جبرا این نکته را که وجودش، مِلک او نیست، شهود می‌کند؛ لذا وجودش به مالک اصلی‌اش باز می‌گردد.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر نوشتاری از حجت الاسلام حسین عشاقی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با موضوع تفسیر آیه استرجاع است. این یادداشت در پی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است.

آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» (۱۵۶ بقره) در مرگ هر انسانی در زبان وابستگانش، جاری و ساری است؛ اما متأسفانه کمتر به معنای بلند عرفانی آن توجه می‌شود؛ «إِنَّا لِلَّهِ»؛ ما، مال خدائیم نه مال خودمان؛ یعنی أنانیتی که ما به خود نسبت می‌دهیم، حقیقتاً مال ما نیست؛ بلکه مالکش خدا است؛ زیرا ما عبدیم؛ و العبد و ما فی یده کان لمولاه؛ بنابراین هستی‌ای که ما به خود نسبت می‌دهیم؛ هستی حق است که بشکل عاریه‌ای به ما انتساب یافته است؛ ولی این انتساب عاریه‌ای ما را بتوهم انداخته که خیال کنیم ما موجویتی داریم که مال خودمان است؛ جمله «إِنَّا لِلَّهِ» به ما هشدار می‌دهد که این‌گونه مپندارید که این انتساب، حقیقی است؛ بلکه این انتساب، مجازی و عاریه‌ای است؛ و انتساب حقیقی از آن خدا است.

«وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» ما بسوی خدا برمی‌گردیم، رجوع به خدا چه معنی دارد؟

چنانکه گفتیم انتساب هستی به ما عاریه‌ای است ولی ما از آن غفلت داریم لذا خیال می‌کنیم ما موجویتی داریم که مال خودمان است؛ یعنی ما خود را موجود دومی می‌پنداریم که نسبت به موجودیت خداوند، مباینت دارد؛ درک درست جمله «إِنَّا لِلَّهِ» برای ما روشن می‌کند که وجود دومی در کار نیست تا مباینتی باشد؛ اگر این درک تحقق یافت، با رفع پندار دوگانگی، وجود منتسب به ما، به مالک اصلیش، یعنی به خدا باز می‌گردد؛ عینا مثل ظرف عاریه‌ای است که انسان از دیگری گرفته و عاریه بودنش را فراموش کرده است و بعد متوجه شده است که این ظرف مال دیگری است؛ لذا مالکیت پنداری از بین خواهد رفت و در نظر او ملک به مالکش برمی‌گردد؛ هر انسانی دیر یا زود، اختیارا یا جبرا این نکته را که وجودش، مِلک او نیست، شهود می‌کند؛ لذا وجودش به مالک اصلی‌اش باز می‌گردد.

ولی البته رسیدن به این معنا در حد فهم و یافت علم حصولی چندان کارساز نیست بلکه باید او این معنا را شهود کند و به ادارک حضوری به این معنا برسد؛ یعنی انسان این موجود بالعرض و مجازی، باید مجازیت وجود خود و عاریه بودن أنانیت خود را شهود کند؛ تا این رجوع واقعا رخ دهد و از عوامل بسیار مؤثر در رسیدن به این شهود با اختیار، مسئله جهاد فی سبیل الله است؛ زیرا وقتی انسان آگاهانه جانش را در معرض تقدیم به خدا قرار می‌دهد؛ در باطن، خود را راضی به عبور از خود کرده است و راضی می‌شود که انانیتش را رها کند؛ رسیدن به این اندازه از گذشت از خود، نقش بزرگی در شهود بی‌چیزی خود دارد و شاید شهید سلیمانی (ره) به شهود از بی‌چیزی خود رسیده بود که چنین عاشق شهادت شده بود؛ هینئا له.

این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست
روزی رخـش ببینم و تسلیـم وی کنـم


به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر نوشتاری از حجت الاسلام حسین عشاقی عضو هیات علمی گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با موضوع تفسیر آیه استرجاع است. این یادداشت در پی شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی نوشته شده است.

آیه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» (۱۵۶ بقره) در مرگ هر انسانی در زبان وابستگانش، جاری و ساری است؛ اما متأسفانه کمتر به معنای بلند عرفانی آن توجه می‌شود؛ «إِنَّا لِلَّهِ»؛ ما، مال خدائیم نه مال خودمان؛ یعنی أنانیتی که ما به خود نسبت می‌دهیم، حقیقتاً مال ما نیست؛ بلکه مالکش خدا است؛ زیرا ما عبدیم؛ و العبد و ما فی یده کان لمولاه؛ بنابراین هستی‌ای که ما به خود نسبت می‌دهیم؛ هستی حق است که بشکل عاریه‌ای به ما انتساب یافته است؛ ولی این انتساب عاریه‌ای ما را بتوهم انداخته که خیال کنیم ما موجویتی داریم که مال خودمان است؛ جمله «إِنَّا لِلَّهِ» به ما هشدار می‌دهد که این‌گونه مپندارید که این انتساب، حقیقی است؛ بلکه این انتساب، مجازی و عاریه‌ای است؛ و انتساب حقیقی از آن خدا است.

«وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» ما بسوی خدا برمی‌گردیم، رجوع به خدا چه معنی دارد؟

چنانکه گفتیم انتساب هستی به ما عاریه‌ای است ولی ما از آن غفلت داریم لذا خیال می‌کنیم ما موجویتی داریم که مال خودمان است؛ یعنی ما خود را موجود دومی می‌پنداریم که نسبت به موجودیت خداوند، مباینت دارد؛ درک درست جمله «إِنَّا لِلَّهِ» برای ما روشن می‌کند که وجود دومی در کار نیست تا مباینتی باشد؛ اگر این درک تحقق یافت، با رفع پندار دوگانگی، وجود منتسب به ما، به مالک اصلیش، یعنی به خدا باز می‌گردد؛ عینا مثل ظرف عاریه‌ای است که انسان از دیگری گرفته و عاریه بودنش را فراموش کرده است و بعد متوجه شده است که این ظرف مال دیگری است؛ لذا مالکیت پنداری از بین خواهد رفت و در نظر او ملک به مالکش برمی‌گردد؛ هر انسانی دیر یا زود، اختیارا یا جبرا این نکته را که وجودش، مِلک او نیست، شهود می‌کند؛ لذا وجودش به مالک اصلی‌اش باز می‌گردد.

ولی البته رسیدن به این معنا در حد فهم و یافت علم حصولی چندان کارساز نیست بلکه باید او این معنا را شهود کند و به ادارک حضوری به این معنا برسد؛ یعنی انسان این موجود بالعرض و مجازی، باید مجازیت وجود خود و عاریه بودن أنانیت خود را شهود کند؛ تا این رجوع واقعا رخ دهد و از عوامل بسیار مؤثر در رسیدن به این شهود با اختیار، مسئله جهاد فی سبیل الله است؛ زیرا وقتی انسان آگاهانه جانش را در معرض تقدیم به خدا قرار می‌دهد؛ در باطن، خود را راضی به عبور از خود کرده است و راضی می‌شود که انانیتش را رها کند؛ رسیدن به این اندازه از گذشت از خود، نقش بزرگی در شهود بی‌چیزی خود دارد و شاید شهید سلیمانی (ره) به شهود از بی‌چیزی خود رسیده بود که چنین عاشق شهادت شده بود؛ هینئا له.

این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست
روزی رخـش ببینم و تسلیـم وی کنـم

کد خبر 4827015

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

دانلود آهنگ علی زند وکیلی غمگین ترین آهنگ