روضه فاطمه زهرا(س)منزل حجت الاسلام یاری
درادامه خواهیدخواند:رنج هایی که حضرت زهراکشید+قبرفاطمه زهرا(س)کجاست؟
زندگینامه «فاطمه زهرا» سلام الله علیها»مختصرومفید
تولد : ۲۰ جمادیالثانی سال پنجم بعد از بعثت-شهرمکه/ سال دوم بعثت هم گفته اند(شیخ مفید و کفعمی )
کُنیه : امُّ ابیها
القاب : صدیقه ، مبارکه ، طاهره ، راضیه ، مرضیه ، زکیّه ، محدّثه و بتول
پدر : حضرت محمد(ص)پیامبراسلام
مادر : خدیجه بنت خویلد
همسر : حضرت علی
فرزندان : ۳پسر حسن و حسین (ع)+محس سقط شده-و۲ دختر( امکلثوم وزینب)
مدت زندگی مشترک با حضرت علی : ۹ سال (از سال دوم هجرى تا سال یازدهم هجری)
شهادت : روز سوم جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری ( ۹۵ روز پس از رحلت پیامبر)
قبر : گمنام (مفقودالاثر)
توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر : حضرت علی هم بمدت ۱۰۰سال مفقودالاثربود!قبرش پنهان بود(تازمان امام جعفرصادق علیه السلام)
امروز١ جمادی الثانیه ١۴۴١(دوشنبه، ۷ بهمن ۱۳۹۸)،سومین روزمجلس روضه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها درمنزل حجت الاسلام جمال یاری بود.
روضه حضرت زهرا-منزل مدیرکل سابق تبلیغات اسلامی گیلان
سخنران-حجت الاسلام سیدابراهیم موسوی(ازاساتیدحوزه علمیه قم)
ایام فاطمیه
مجلس روضه حضرت زهرا
منزل روضه مظلومه عالم-منزل حجت الاسلام یاری
مجلس روضه فاطمه زهرا(س)
رنج های فاطمه زهرا سلام الله علیها
سیزده جمادی الاولی به روایتی مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بانوی دو عالم است؛ واقعهای که تحمل روزگار را برای حضرت علی (ع) به مراتب دشوارتر از پیش ساخت؛ اما روایت مولاعلی از آن دوران و مظلومیت فاطمه چه بود؟
فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود: «دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد.» اسماء پاسخ داد: «نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که در حبشه دیدم» سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت.
فاطمه (ع) فرمود: «چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد.» این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه ( ع) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
بیماری فاطمه (ع) روز بروز سخت تر می شد، فرزندان زهرا سلام الله علیها بخاطر مادرشان بشدت نگران بودند و دل پاک علی (ع از اندوه فاطمه سلام الله علیها در خون نشسته بود. روز جدایی، زهرا (ع) وصایای خود را به علی علیه اسلام بیان فرمود و او به شدت گریست. فاطمه (ع) ضمن سفارش فرزندانش به علی (ع) فرمود: «یا علی! مرا شبانه غسل بده، کفن کن و به خاک بسپار، آن هنگام که چشمها در خواب است. دوست ندارم کسانی که حقم را غصب کردند به تشییع جنازه من حاضر شوند و یا بر من نماز بخوانند. »
هنگامی که شهادت فاطمه سلام الله علیها نزدیک شد، به «سلمی» فرمود تا مقداری آب آورد. زهرا سلام الله علیها غسل کرد و به خوبی بدن خود را شستشو داد، لباس های نوی خود را خواست و آنها را پوشید؛ سپس از سلمی خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز کشید؛ دست ها را زیر صورت نهاد و فرمود: «من هم اکنون قبض روح خواهم شد. خود را پاکیزه کرده ام کسی مرا برهنه نکند. »
پس از شهادت فاطمه (ع) حسن و حسین (ع) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اکنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء به آنان گفت: «عزیزانم مادرتان از دنیا رفت.»
حسن و حسین (ع) روی جنازه مادر افتادند و آن را می بوسیدند و گریه می کردند. حسن (ع) می گفت مادرجان با من سخن بگو. حسین (ع) می گفت مادر جان من حسین توام، قبل از آنکه بخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو.
یتیمان زهرا (س) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر با خبر کنند. وقتی خبر وفات زهرا (س) به علی (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود ای دختر پیامبر (ص) تو تسلی بخش من بودی بعد از تو از که تسلیت بجویم.
صدای شیون یتیمان زهرا (س) آوای جانسوز عزا بود که بگوش مردم مدینه رسید. «عده ای ازخواص بنی هاشم به درون خانه رفتند،» مردم مدینه نیز بیرون خانه اجتماع کردند و در حالی که بشدت می گریستند منتظر بودند جنازه زهرا (س) را از خانه بیرون آورند تا در تشییع جنازه شرکت کنند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و گفت پراکنده شوید چون تشییع جنازه به تأخیر افتاد.
شبانگاه علی علیه السلام پیکر پاک فاطمه (س) را غسل داد. در هنگام غسل فاطمه، اسماء نیز با علی (ع) همراه بود.
تنی چند از پاک مردان و رازداران اهل بیت چون سلمان فارسی، مقداد، ابوذر، عمار و حذیفه، عبدالله بن مسعود ، عباس و عقیل همراه حسن و حسین و علی (س) نماز گزاردند.
شبانه فاطمه (س) رادفن کردند، علی (ع) او را بخاک سپرد و اجازه نداد تا ابوبکر بر جنازه او حاضر شود علی علیه السلام جایگاه زهرا (ع) را با زمین یکسان ساخت تا مزارش شناخته نشود و به روایتی صورت چند قبر بنا کرد تا مزار واقعی مخفی بماند.
علی و فاطمه علیهما السلام از زبان یکدیگر
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از ازدواج حضرت علی و فاطمه علیهما السلام و سپری شدن مراسم عروسی، ابتدا از علی علیه السلام پرسیدند: همسرت فاطمه علیها السلام را چگونه یافتی؟ امام پاسخ داد: «نعم العون علی طاعه الله; در اطاعت کردن از خدا خوب یار و یاوری است.» سپس از دختر خود، فاطمه علیها السلام پرسیدند: شوهرت را چگونه یافتی؟ آن حضرت پاسخ داد: «خیر بعل؛ بهترین شوهراست. »
زحمات فاطمه علیها السلام در منزل
به دنبال تقسیم کار پیامبر صلی الله علیه و آله بین حضرت زهرا علیها السلام و علی علیه السلام و واگذاری کارهای داخل منزل به فاطمه علیها السلام، گرچه علی علیه السلام نیز در کمک به همسرش از هیچ کوششی دریغ نمی کرد، اما در عین حال انجام تمام کارهای منزل برای فاطمه علیها السلام باری گران بود. برای کاهش زحمت های منزل، علی علیه السلام راه حلی به فاطمه پیشنهاد می کند.
آن حضرت بعدها این ماجرا را چنین نقل فرمود: «فاطمه زهرا علیها السلام، عزیزترین عزیزان رسول خدا صلی الله علیه و آله در خانه من بود. فاطمه علیها السلام آنقدر با آسیاب آرد کرد تا دست هایش پینه بست و آنقدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقی مانده بود و به اندازهای خانه را روبید تا اینکه لباس هایش غبار آلود شد، و آن قدر زیر دیگ آتش بر افروخت تا لباسش کثیف و گرد آلود گردید و به همین علت، به سختی و زحمت افتاد. روزی شنیدم چند غلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آورده اند. به فاطمه گفتم: وقتی خدمت پدر رفتی از او خادمی بخواه تا در کارها مدد رسان تو باشد و از این همه رنج و محنت آسوده شوی.
فاطمه زهرا علیها السلام خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت. ملاحظه کرد که گروهی با ایشان مشغول بحث و گفت و گو هستند. لذا بدون اینکه با پدر سخنی بگوید از شرم و حیا بازگشت. چون رسول خدا صلی الله علیه و آله می دانست که فاطمه علیها السلام برای حاجت و نیازی مراجعه کرده است، خود به منزل ما آمد. ما در بستر استراحت بودیم، وی بالای سر فاطمه علیها السلام نشست و فاطمه علیها السلام از جهت شرم و حیا سر خود را زیر رخت خواب کرد.
حضرت فرمود: فاطمه جان! برای چه منظوری نزد من آمدی؟ او دو مرتبه سؤال فرمود و فاطمه ساکت بود.
عرض کردم: ای رسول خدا! من علت را برای شما عرض می کنم . فاطمه آن قدر سنگ آسیاب را چرخانده که دستش پینه بسته و آن قدر آب کشیده که بر سینه اش اثر آن باقی مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده، و آن قدر آتش در زیر دیگ افروخته که پیراهن او کثیف شده و بوی دود گرفته است. شنیدیم که غلامان و خادمان چندی را خدمت شما آوردند، به فاطمه علیها السلام گفتم: به سراغ پدر خود رفته، از ایشان خدمت کاری بخواه تا تو را کمک کند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «الا ادلکما علی خیر مما سالتما. اذا اخذتما مضاجعکما تکبرا اربعا وثلاثین وتسبحا ثلاثا وثلاثین وتحمدا ثلاثا وثلاثین فهو خیر لکما من خادم یخدمکما؛ شما را از مطلبی آگاه کنم که برای شما از خادمی که خواستید بهتر است . وقتی از خواب برخاستید (دربعضی روایات است وقتی به رختخواب رفتید) سی و چهار مرتبه «الله اکبر»، سی و سه بار «سبحان الله » و سی و سه بار «الحمد لله » بگویید، این برای شما از خادمی که به شما خدمت کند بهتر است.»
آنگاه فاطمه سر خود را بیرون آورد و سه بار فرمود: «رضیت عن الله ورسوله؛ از خدا و رسول او راضی و خشنود شدم. »
عیادت ناتمام
وقتی عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله برای عیادت فاطمه علیها السلام به منزل علی علیه السلام آمد، به دلیل سالت شدید آن حضرت و ممنوع الملاقات بودن ایشان، موفق به عیادت آن عزیز نشد. به منزل خود بازگشت و پیکی روانه منزل علی علیه السلام کرد، تا به علی علیه السلام این پیغام را برساند: «آن گونه که من احساس می کنم، فاطمه علیها السلام روزهای پایان عمر خود را می گذراند و اول کسی است که به پیامبر صلی الله علیه و آله ملحق می شود. من پیشنهاد می کنم در صورت رحلت ایشان، مهاجرین و انصار را خبر کنید تا در مراسم نماز و دفن آن حضرت شرکت کنند، که این کار، هم باعث فیض معنوی و ثواب حاضران است، و هم باعث تقویت شعائر دینی.»
علی علیه السلام در پاسخ به پیشنهاد عمویش عباس بن عبد المطلب، فرستاده ای به نزد او روانه کرد تا این پیام را برساند: «ابلغ عمی السلام وقل لا عدمت اشفاقک وتحیتک وقد عرفت مشورتک ولرایک فضله. ان فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله لم تزل مظلومه من حقها ممنوعه وعن میراثها مدفوعه. لم تحفظ فیها وصیه رسول الله صلی الله علیه و آله ولا رعی فیها حقه ولا حق الله عزوجل وکفی بالله حاکما ومن الظالمین منتقما وانا اسالک یا عم ان تسمح لی بترک ما اشرت به فانها وصتنی بستر امرها; سلام مرا به عمویم برسان و بگو: خیر خواهی شما را فراموش نمی کنم.
نظر شما را به خوبی دریافتم و البته احترام آن – در جای خود – محفوظ است . فاطمه علیها السلام همیشه مظلوم واقع شده، و از حق خود بازداشته شد و از ارث خود بی بهره گردید. سفارش رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او عمل نشد و حقی که خدا و رسول او در مورد فاطمه علیها السلام داشتند، رعایت نگردید و خداوند برای حکمرانی و انتقام از ظالمین [ما را] بس است.
عموی گرامی! از شما می خواهم به من رخصت دهید که به نظر شما عمل نکنم، چرا که فاطمه علیها السلام خودش به من وصیت کرده است که امر [کفن و دفن] او مخفی باشد.»
وقتی که فرستاده عباس با این پیام به سوی او بازگشت، عباس گفت: غفران الهی نثار فرزند برادرم که البته او آمرزیده است. به راستی که نظر او بدون اشکال و صحیح است. برای عبد المطلب فرزندی با برکت تر از علی علیه السلام زاده نشد، مگر پیامبر صلی الله علیه و آله…
آهنگ جدایی
آن گاه که فاطمه زهرا علیها السلام احساس کرد زمان رحلتش فرا رسیده است، در حالی که در بستر بیماری آرمیده بود خطاب به علی علیه السلام فرمود: «یا ابن عم، انه قد نعیت الی نفسی واننی لا اری ما بی الا اننی لاحق بابی ساعه بعد ساعه وانا اوصیک باشیاء فی قلبی; ای پسر عمو! خبر مرگ به من رسیده و آنگونه که در می یابم پس از اندک زمانی، به پدرم ملحق می شوم، آنچه را در دل دارم به تو وصیت می کنم.»
علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: «اوصینی بما احببت یا بنت رسول الله؛ ای دخت رسول خدا! آنچه دوست داری وصیت کن.»
آنگاه علی علیه السلام کنار سر فاطمه علیها السلام نشست و به آنان که در اتاق بودند فرمود بیرون روند. سپس فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام فرمود: «یا ابن عم!، ما عهدتنی کاذبه ولاخائنه ولا خالفتک منذ عاشرتنی؛ ای پسر عمو! از روزی که با من زندگی کردی، از من دروغ و خیانت ندیدی و هیچ گاه با تو مخالفت ننمودم.»
و علی علیه السلام در پاسخش چنین گفت: «معاذ الله انت اعلم بالله وابر واتقی واکرم واشد خوفا من الله [من] ان اوبخک بمخالفتی . قد عز علی مفارقتک وتفقدک، الا انه امر لابد منه. والله جددت علی مصیبه رسول الله وقد عظمت وفاتک وفقدک فانا لله وانا الیه راجعون من مصیبه ما افجعها وآلمها وامضها واحزنها، هذه والله مصیبه لا عزاءلها ورزیه لا خلف لها؛ نه، هرگز! تو نسبت به خداوند آگاه تر، نیکوکارتر، پرهیزگارتر، گرامی تر، و خائف تر از آن هستی که تو را به عنوان مخالفت با من سرزنش کنم . جدایی و فقدان تو برای من بسیار سخت است. ولی چه باید کرد که چاره ای برای مرگ نیست. سوگند به خدا، مصیبت رسول خدا برای من تازه شد و وفات و فقدان تو، [برای من] بسیار بزرگ [و دشوار] است.
پس «انا لله وانا الیه راجعون » از مصیبتی که بسیار دلخراش و دردناک و دشوار و اندوه آور است. به خدا قسم! این مصیبتی است که تسلیت [و آرامش] ندارد و حادثه جانسوزی است که جبران ناپذیر است.»
سپس مدتی با هم گریستند و علی علیه السلام سر فاطمه علیها السلام را به سینه چسبانید و فرمود: «اوصینی بما شئت فانک تجدنی فیما امضی کما امرتنی به واختار امرک علی امری؛ آنچه می خواهی وصیت کن، همانا مرا آن گونه خواهی یافت که به وصیت تو بخوبی عمل کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم می دارم.»
سپس فاطمه علیها السلام به بیان وصایای خود پرداخت .
فراق
پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام، امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از شهادت مادر خود با خبر شدند، اسماء به حسنین علیهما السلام گفت: به نزد پدرتان علی علیه السلام روید و خبر شهادت فاطمه علیها السلام را به او رسانید. حسنین علیهما السلام از خانه بیرون آمدند و در حالی که فریاد می زدند: «یا محمداه! یا احمداه! الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا»، وارد مسجد شدند و علی علیه السلام را که در مسجد بود، از شهادت فاطمه علیها السلام آگاه نمودند.
علی علیه السلام با شنیدن این خبر، آنچنان دگرگون شد که بی حال افتاد. آب به صورتش پاشیدند و به حال آمد. با سوز و گداز فرمود: «بمن العزاء یا بنت محمد کنت بک اتعزی ففیم العزاء من بعدک؛ ای دختر محمد صلی الله علیه و آله! به چه کسی خود را تسلیت دهم. [تا زنده بودی] مصیبتم را به تو تسلیت می دادم، اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گیرم؟ »
سوگ علی برفراق زهرا
علی علیه السلام پس از به خاک سپاری یار دیرینه و همراه روزگار خوشی ها و تلخی های خود، در کنار تربت آن عزیز، با رسول خدا چنین درد دل کرد: «السلام علیک یا رسول الله عنی. والسلام علیک عن ابنتک و زائرتک والبائته فی الثری ببقعتک والمختار الله لها سرعه اللحاق بک. قل یا رسول الله عن صفیتک صبری وعفا عن سیده نساء العالمین تجلدی. الا ان لی فی التاسی بسنتک فی فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک فی ملحوده قبرک وماضت نفسک بین نحری وصدری. بلی وفی کتاب الله [لی] انعم القبول «انا لله وانا الیه راجعون» قد استرجعت الودیعه واخذت الرهینه واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء، اما حزنی فسرمد واما لیلی فمسهد.
و هم لا یبرح من قلبی او یختار الله لی دارک التی انت فیها مقیم. کمد مقیح و هم مهیج. سرعان ما فرق بیننا والی الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علی هضمها. فاحفها السؤال والستخبرها الحال. فکم من غلیل معتلج بصدرها لم تجد الی بثه سبیلا . وستقول ویحکم الله وهو خیر الحاکمین. سلام مودع لا قال ولا سئم. فان انصرف فلا عن ملاله وان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرین . واها واها والصبر ایمن و اجمل.
ولولا غلبه المستولین لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلی علی جلیل الرزیه. فبعین الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم یتباعد العهد ولم یخلف منک الذکر والی الله یا رسول الله المشتکی و فیک یا رسول الله احسن العزاء. صلی الله علیک و علیها السلام والرضوان.
ای پیغمبر خدا! از من و از دخترت که به دیدن تو آمده و در کنار تو زیر خاک خفته است، بر تو درود باد! همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختیار کرد. ای رسول خدا! پس از دختر برگزیده ات شکیبایی من به پایان رسیده و خویشتن داری من به خاطر سیده زنان جهان از دست رفته است. اما برای من پیروی از سنت تو [که همان صبر باشد] در جدایی تو موجب تسلیت است. [ای پیامبر خدا!] تو را به دست خود در دل خاک سپردم! و تو بر روی سینه من جان دادی! آری، قرآن خبر داده است که همه از خدائیم و به سوی او باز می گردیم. اکنون امانت به صاحبش رسید، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت. [پس از او] آسمان و زمین زشت می نماید و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید و شبم بی خواب است و غم از دلم نمی رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند.
[مرگ زهرا] ضربتی بود که دل را خسته و غصه را پیوسته گردانید، چه زود جمع ما به پریشانی کشیده شد . شکایت [خود را] به خدا می برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وی چه ستم ها کردند. آنچه خواهی از او بپرس و احوال را از او جویا شو. تا سر دل بر تو گشاید و خونی که خورده است بیرون آید . او به زودی خواهد گفت و خدا که بهترین داور است [میان او و ستمکاران داوری] نماید.
[سلامی که به تو می دهم] سلام وداع کننده است نه از روی ملالت و کسالت . اگر می ورم ملول [و خسته جان] نیستم و اگر می مانم به وعده خدا بد گمان نیستم، به خاطر وعده ای که خداوند به شکیبایان داده است. در انتظار پاداش می مانم که شکیبایی نیکوتر است.
اگر بیم چیرگی ستمکاران نبود برای همیشه در کنار قبرت می ماندم و در این مصیبت بزرگ چون فرزند مرده جوی اشک از دیدگانم می راندم.
خدا گواه است که دخترت پنهانی به خاک می رود و در حالی که هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده می شود و از میراث او منع می شود.
ای رسول خدا! شکایت را به سوی خدا می برم و دل را به یاد تو خوش می دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه. »/بنقل ازتابناک.
***
اقوال مختلف درباره محل دفن حضرت فاطمه(س)
شیخ صدوق مینویسد: برایم ثابت شده که فاطمه را در خانهاش به خاک سپردهاند و پس از آنکه مسجد را توسعه دادند، قبر آن بانو در مسجد واقع شد. من سالی که به سفر حج رفتم، در مدینه رو به سوی خانه فاطمه ـ که از استوانه رو به روی باب جبرئیل تا پشت خظیره مرقد نبوی است ـ کردم و در آنجا زیارت فاطمه را به جای آوردم./من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۹ و ۹۰۶
شیخ طوسی یادآور میشود: قبر فاطمه را در خانه پیامبر میتوانی زیارت کنی و برخی او را در خانهاش مدفون میدانند. این دو قول از نظر من، به هم نزدیکاند و بهتر است حضرت در هر دو مکان زیارت شوند، ولی روایت دفن فاطمه در بقیع از صحت دور است./بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۷/ فاطمه زهرا، علامه سید محمد حسین فضل الله، ص۹۶
مجلسی بنقل از «فضه»کنیز آنحضرت می نویسد: در روضه پیامبر بر فاطمه نماز خواندند و در همانجا دفن شد.
قبررسول الله
شیخ طوسی میگوید: از جمله شواهدی که میتوان برای این احتمال اقامه کرد، حدیثی است که از رسول خدا(ص) نقل شده است :بین قبر من و منبرم، روضهای از روضههای بهشت وجود دارد.
حضرت علی در روضه نبی اکرم(ص) بر فاطمه نماز خواند، سپس پیامبر را مخاطب ساخت و فرمود: سلام من بر تو و دخترت باد یا رسول الله که در جوارت دفن است./بحارالانوار، ج ۴۳، ص۱۸۵
برخی مزارش را در بقیع میدانند؛ از جمله اربلی در کشف الغمه و سیدمرتضی در عیون المعجزات. اهل سنت نیز بر این باورند. آنان مزاری را که در کنار مرقد چهار امام قرار دارد، مدفن فاطمه زهرا(س) میدانند. علامه مجلسی مینویسد: چون علی، فاطمه را به مصلّا آورد و نماز خواند، دستها را به سوی آسمان بلند کرد و گفت پروردگارا! اینک فاطمه دختر پیامبر توست که او را از ظلمات دنیا به سوی نورانیّت آخرت حمل کردم. در این وقت، منادی ندا در داد که بقعه بقیع، محل دفن است و به سوی آن بروید. وقتی امیرالمؤمنین به آنجا رسید، دید قبری ساخته و لحدی پرداختهاند. پس پیکر فاطمه را آنجا به خاک سپرد.
ابن جوزی هم مینویسد: فاطمه در بقیع مدفون است و این مطلب را شاید از آنجا استفاده کردهاند که علی بن ابیطالب صورت چهل قبر جدید را در بقیع احداث کرد و چون مخالفان خواستند قبور جدید را مورد تعرّض قرار دهند، آن حضرت عصبانی شد وآنها را تهدید به قتل کرد و با این وصف مشخص میشود که یکی از مزارها به فاطمه(س) تعلق دارد.
علامه نور الدین سمهودی میگوید: ارجح آن است که تربت شریفش در بقیع است، ولی گفتهاند قبری که در بقیع وجود دارد، قبر فاطمه بنت اسد(مادرحضرت علی) است نه حضرت فاطمه(س)./ اخبار مدینه-خلاصه الوفاء باخبار دار المصطفی- ص۲۹۱٫
بر اساس روایات متعدد ، خود حضرت فاطمه تصمیم گرفته بودند که قبرشان مخفی بماند و از همین رهگذر بود که علی بن ابی طالب علیه السلام فاطمه را در تاریکی شب به خاک سپرد و قبرش را مخفی نمود. و برای اینکه دشمنان نتوانند موضع حقیقی قبر را تشخیص دهند صورت چهل قبر تازه در مدینه احداث کرد تا کاملا در اشتباه واقع شوند. گر چه خود حضرت علی (ع) و فرزندان حضرت زهرا علیهاسلام ، جایگاه دفن حضرت زهرا (س) را می دانستند ولی سفارش های فاطمه (س) در مورد اخفاء قبر به طوری جدی و مؤکد بود که هیچ یک از آنان حاضر نشدند آن را معرفی کنند حتی کاری نکردند که از آثار و قرائن موضع قبر شناخته شود. ائمه اطهار هم یقینا از موضع قبر مطلع بودند ولی اجازه نداشتند که این سر الهی را آشکار سازند.۱
ولی در عین حال اهل تحقیق از آن صرف نظر نکردند؛ و بعضی از نقاط را به عنوان محل دفن حضرت زهرا سلام الله علیها (با توجه به قرائن و شواهد) معرفی نموده اند.
۱ـ بعضی گفته اند در روضه رسول خدا (یعنی ما بین بیت پیامبر رسول خدا (ص) تا منبر ایشان) مدفون است.
مجلسی از محمد بن همام نقل کرده که گفت: علی (علیه السلام) فاطمه را در روضه پیامبر مدفون ساخت ولی آثار قبر را بکلی از بین برد. باز مجلسی از فضه کنیز زهرا (س) روایت کرده که در روضه رسول خدا (ص) بر فاطمه نماز خواندند و همانجا مدفون شد.
شیخ طوسی می فرماید: ظاهرا فاطمه (س) را در روضه پیغمبر دفن کرده اند و از جمله شواهدی که می توان برای این احتمال اقامه کرد حدیثی است که از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود بین قبر من و منبرم روضه ای است از روضه های بهشت. و امام صادق فرمود چون قبر فاطمه صلوات الله علیها بین قبر و منبر پیغمبر است و قبر حضرت فاطمه باغی است از باغهای بهشت. ۲
شاهد دوم اینکه نوشتند علی علیه السلام در روضه پیغمبر بر فاطمه نماز خواند سپس پیغمبر را مخاطب ساخت و فرمود: « سلام من و دخترت که در جوارت مدفون گشته است بر تو باد یا رسول الله » .
۲ـ احتمال دوم: مجلسی، از ابن بابویه نقل کرده که فرمود: نزد من به صحت رسیده که فاطمه (س) را در خانه اش مدفون نمودند بعد از آنکه بنی امیه مسجد را توسعه دادند قبر فاطمه در مسجد واقع شد. در این زمینه روایات زیادی هم داریم ۳
۳ـ احتمال سوم: صاحب کشف الغمه می نویسد: « مشهور آن ا ست که فاطمه علیها سلام را در بقیع دفن کردند ». ۴
در میان سه احتمال، احتمال اول و دوم دارای قرائن بیشتری است.
در هر حال آن حضرت وصیت کردند تا قبرشان مخفی بماند و این کار را به عنوان اظهار مخالفت و نشان دادن مظلومیت خود در برابر خلفاء انجام دادند./حوزه
پاورقی
۲- بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۸۵٫
۴- بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، ص ۲۰۰ تا ص ۲۰۲٫
***
جواب امام رضا(ع)
مرحوم علامه شیخ محمد علی العمری، رهبر فقید شیعیان عربستان است که اسفند ماه سال ۱۳۸۹ از دنیا رحلت کرد. این عالم نستوه با وجود تحمل ۴۵ سال زندان آل سعود، یک قرن از خدا عمر گرفت و وجودش برای اهل تشیع در عربستان مایه خیر و برکت بود، تا جایی که حسینیه العمری واقع در شهر مدینه، تنها محلی در سرزمین حجاز است که شیعیان در آن احساس آرامش میکنند.
توسل کارسازبه فاطمه زهرا
علامه العمری یکی از رموز موفقیت خود را داشتن توکل قوی و توسل به مادر ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام میدانست.
این عالم ربانی توسل ویژهای هم به حضرت زهرا(س) داشته که باعث نجات وی از اعدام شده است.
علامه العمری به دلیل فعالیت در راستای احقاق حقوق شیعیان عربستانی، توسط وهابیها به زندان افتاد و دادگاه سعودی وی را به اعدام محکوم کرد اما توسل به حضرت زهرا(س) مانع از موفقیت وهابیها شد.
این عالم ربانی خاطره آن حادثه را چنین تعریف کرده است: «پس از چندماه زندانی شدن به دلیل انتشار اعلامیههایی در دفاع از شیعیان روز اجرای حکم اعدام فرا رسید. عاملان حکومت، مرا مقابل دیدگان هزاران شیعه پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند؛ به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کردم و زیر لب گفتم: یا حضرت زهرا! من فقط برای دفاع از شما و آبروی شما پای چوبه دار آمدهام، یاریام کنید!
وقتی طناب دار را کشیدند، پس از حدود ۳۰ ثانیه طناب پاره شد
و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم ۳۵ روز گذشته بود و در یکی از بیمارستانهای مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافتهام.»
مرحوم علامه شیخ العمری (نفر وسط)
مرحوم علامه العمری خاطره دیگری هم از خانه مادر سادات دارد. آیتالله محمدصادق نجمی، عضو هیئت علمی بعثه مقام معظم رهبری در این باره میگوید: «در ماه رمضان ۱۴۲۶ قمری (مهر ۱۳۸۶شمسی) در مدینه با شیخ العمری دیدار کردم. وی گفت: زمانی که ما کودک بودیم، قبر حضرت زهرا(س) در خانهاش مشخص بود و ارتفاع آن به یک متر میرسید.»
۳ قبرمنتسب به فاطمه زهرا
با اندکی تحقیق در جوامع روایی نیز این نتیجه حاصل میشود که از میان سه قول تدفین حضرت زهرا(س) در یکی از سه مکان «قبرستان بقیع»، «روضه پیامبر» و «خانه حضرت زهرا»، احتمال خاکسپاری ایشان در منزل خودشان از اقوال دیگری قویتر است. در بیشتر کتابهای معتبر شیعه از جمله «کافی»، «تهذیب» و «من لایحضره الفقیه» -که جزو کتب اربعه شیعه هستند- این قول با طرق روایی مختلف از امیرالمؤمنین، امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهمالسلام نقل شده است.
شیخ صدوق نقل کرده است که احمد بن محمد بن ابی نصر میگوید: از حضرت ابوالحسن، علی بن موسی الرضا (ع) درباره قبر حضرت فاطمه علیها السلام پرسش کردم، حضرت فرمود: «دفنت فی بیتها فلما زادت بنو امیه فی المسجد صارت فی المسجد»؛ آن حضرت در خانه خود به خاک رفت، پس چون بنی امیه مسجد را توسعه دادند، آن خانه هم جزء مسجد شد. (عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۳۱۱)/منبع:فروردین۱۳۹۲فارس
***
علت مخفی بودن قبرفاطمه زهرا
آیتالله محمدصادق نجمی در سال ۱۳۱۵ در روستای هریس از توابع شبستر متولد و در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شد. وی مدت ۲۸ سال علوم متداول در حوزه علمیه را نزد اساتید و مراجع بزرگی مانند آیات عظام محقق داماد، حاج شیخ مرتضی حائری و گلپایگانی فرا گرفت
***
علت مخفی بودن قبرفاطمه زهرا
آیتالله محمدصادق نجمی در سال ۱۳۱۵ در روستای هریس از توابع شبستر متولد و در سال ۱۳۳۲ وارد حوزه علمیه قم شد. وی مدت ۲۸ سال علوم متداول در حوزه علمیه را نزد اساتید و مراجع بزرگی مانند آیات عظام محقق داماد، حاج شیخ مرتضی حائری و گلپایگانی فرا گرفت./وفات ۲۵ شهریور ۱۳۹۰
یکی از مسائل مسلم و قطعی در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) این است که قبر شریف آن حضرت، مخفی مانده و تا به حال، به طور مشخص و دقیق، قبری به آن حضرت نسبت داده نشده است.
از طرفی، مدفن و محلی که ممکن است پیکر پاک ایشان در آن جایگاه دفن شده باشد، و نیز علت مخفی بودن قبر شریف، و علت تلاش وهابیت برای قطعی نشان دادن قبر آن حضرت، محل گفتوگو و نظر بوده و نیازمند بحث و دقت فراوان است.
از همین رو، گفتوگویی با آیتالله محمد صادق نجمی انجام دادهایم که مشروح آن در پی میآید.
علت مخفی بودن قبر حضرت فاطمه زهرا (س) چیست؟
ـ حداقل دو علت برای آن میتوان بیان کرد: یکی از علل مخفی بودن قبر بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، عداوت و دشمنی حکام با اهل بیت (ع) بوده است. شما ببینید در سال ۲۳۶ هجری متوکل دستور داد قبر امام حسین (ع) محو و با خاک یکسان شود. قبل از آن هم در قرن اول هجری به دستور بنیامیه، خانه حضرت فاطمه زهرا (س) تخریب شد.
علت دیگر مخفی بودن قبر ایشان، وصیت و تاکید حضرت فاطمه زهرا (س) بر آن، بوده است مبنی بر اینکه پیکر پاکش شبانه دفن و قبر مطهرش پنهان و مخفی شود.
به هر حال این وصیت و این نوع تدفین موجب شده که قبر آن حضرت مخفی و اقوال و آرای مختلف در میان محدثان و مورخان در مورد محل دفن وی پدید آید.
چند احتمال درباره محل دفن ایشان وجود دارد؟
ـ عدهای می گویند قبر حضرت فاطمه (س) در بقیع واقع شده، عدهای دیگر بر این عقیدهاند که در داخل خانهاش قرار گرفته و بعضی دیگر احتمال میدهند در مسجد رسول خدا (ص) و در میان بیت و منبر آن حضرت باشد.
آیا روایتی داریم که محل دفن حضرت فاطمه زهرا (س) را مشخص کرده باشد؟
ـ بله، روایات مسند و مورد اعتمادی از شش امام معصوم درباره محل دفن حضرت زهرا (س) در منابع شیعه نقل شده است. این روایات نشانگر آن است که حضرت، داخل خانه خود که در کنار مسجد و در جوار خانه رسول خدا (ص) قرار داشت دفن شده است.
جالب است که از شش امام در این مورد روایت داریم!
ـ بله، در این روایات دو نکته قابل توجه است: یکی اینکه شاید کمتر حادثهای وجود داشته باشد که درباره آن از شش امام معصوم بالاتفاق روایت نقل شده باشد. نکته دوم این است که متن این روایات، دفن شدن آن حضرت در بقیع را با صراحت نفی میکند.
ممکن است نمونهای از این روایات را نقل بفرمایید؟
ـ در یکی از آن روایات، مرحوم شیخ صدوق از ابینصر بزنطی نقل میکند که از امام علیبن موسی الرضا (ع) از محل قبر حضرت فاطمه (ع)سوال نمودم، حضرت فرمود: «دفنت فی بیتها فلما زادت بنو امیه فی مسجد صارت فی مسجد فاطمه زهرا (س)» یعنی امام رضا جواب داد: حضرت در داخل خانهاش دفن شده و بعد که بنیامیه خواستند مسجد را توسعه دهند خانه را تخریب کردند و قبر حضرت در مسجد، قرار گرفت.
این روایت را مرحوم کلینی، ابن شهرآشوب و علامه مجلسی نیز نقل کردهاند.
روایت دیگری را هم عرض کنم؛ سیدبن طاووس در کتاب «المسائل واجوبتها من الائمه» نقل میکند: محمد همدانی میگوید: به آن حضرت نوشتم: اگر صلاح میدانید مرا از محل دفن مادرتان فاطمه زهرا (س) آگاه سازید که آیا در مدینه است یا همانگونه که مردم میگویند در بقیع قرار دارد؟ آن حضرت در جواب نوشت: «هی مع جدی صلوات الله علیه» یعنی حضرت زهرا (س) در جوار جدم رسول الله (ص) دفن شده است.
نظر علمای معروف شیعه در این باره چیست؟
ـ مرحوم شیخ صدوق پس از نقل اختلاف در محل دفن آن حضرت میگوید عدهای از محدثین روایاتی را نقل کردهاند که دلالت دارد بر اینکه آن حضرت داخل خانهاش به خاک سپرده شده است، سپس می گوید: «و هذا هو الصحیح عندی» یعنی به نظر من هم این قول صحیح است.
شیخ طوسی هم این نظر را دارد. وی میگوید بهترین قولها این است که حضرت زهرا (س) داخل خانهاش یا در روضه دفن شده است.
مرحوم طبرسی نیز معتقد است که قول کسانی که میگویند مدفن حضرت، در بقیع است، قول بعیدی است و دو قول دیگر که داخل خانهاش و یا در روضه دفن شده است صحیح به نظر میرسد.
علامه مجلسی هم میفرماید: همانگونه که در کتاب مزار بیان کردهایم، اصح اقوال این است که آن حضرت داخل خانهاش دفن شده است.
همچنین علامه حسن زاده آملی، که خود از صاحبدلان است، می نویسد: بعضی از صاحبدلان به طریق خاصی از علم جفر، سؤال طرح کردهاند که «یا علیم، قبر فاطمه زهرا (س) در کجای مدینه است؟» جواب گرفتهاند که: «جای قبر، خانه شفیع جمیع امت است.»
آیا حضرتعالی، همین نظر را دارید؟
بله، یک خاطرهای از شیخ محمد علی عمری (ره) رهبر شیعیان حجاز که اخیراً از دنیا رفت برایتان بگویم. در ماه رمضان سال ۱۳۲۶ قمری در مدینه منوره با ایشان ملاقات داشتم، ضمن مطالب سودمند درباره قبر شریف حضرت زهرا فرمودند: قبر آن حضرت مسلماً داخل بیت خودش است و زمانی که ما کودک بودیم، قبر آن حضرت مشخص بود و ارتفاع آن به یک متر میرسید، ایشان اشاره کرد به عصایی که در دست من بود و گفت: تقریبا به ارتفاع عصای شما بود.
آیا شواهد و قرائن دیگری مبنی بر دفن شدن حضرت فاطمه زهرا (س) در خانه خود وجود دارد؟
ـ تردیدی نیست که دفن شدن در کنار قبر پیامبر اکرم (ص) برای هر مسلمانی بزرگترین افتخار دنیوی و عالی ترین مقام معنوی است. شما ببینید طبق همین اصل، سران سقیفه با بهرهگیری از شرایط موجود و بدون اذن، توانستند کنار حضرت رسول (ص) دفن شوند.
باز بر همین اصل بود که امام مجتبی (ع) وصیت کرد که در صورت امکان در کنار تربت جد بزرگوارش رسول اکرم (ص) دفن شود ولی با اجبار و اکراه مانع شدند.
در مورد حضرت زهرا (س) افزون بر آنچه گفته شد، وجود ارتباط خاص معنوی و روحانی متقابل و عاطفه و محبت غیر قابل وصف بین رسول خدا (ص) و ایشان، و با توجه به اینکه هیچ مانعی از دفن شدن آن حضرت در داخل خانهاش متصور نیست، چگونه میتوان قبول کرد که حضرت فاطمه (س) راضی شود در جایی غیر از خانه خودش و غیر از جوار پدر بزرگوارش دفن شود؟!
نظر علمای اهل تسنن در باره مدفن حضرت زهرا (س)چیست؟
علمای اهل سنت در باره مدفن حضرت زهرا (س) سه قول آوردهاند: یکی داخل بیت خود ایشان. این قول را ابنشیبه از قدیمیترین مورخان آورده است و مدینهشناس مشهور یعنی عبدالعزیز نقل میکند که وی میگفت: حضرت فاطمه (س) داخل خانهاش دفن شده است.
قول دیگر آنها این است که حضرت، در بقیع دفن شده است البته در تعیین محل دقیق آن اختلاف نظر دارند.
قول سوم آنها این است که داخل حرم ائمه بقیع دفن شده است. این قول را میتوان قول مشهور میان علمای اهل سنت دانست. دلیل طرفداران این قول وصیت امام حسن مجتبی (ع) است که فرمود: «ادفنونی عند قبر امی فاطمه» مرا کنار قبر مادرم فاطمه (س) به خاک بسپارید.
* مراد این روایت چیست؟
در عین اینکه اصل وصیت امام مجتبی (ع) از نظر تاریخی مورد تایید است اما منظور امام حسن مجتبی (ع) از جمله «امی فاطمه» مادر بزرگش «فاطمه بنت اسد» است نه مادرش حضرت زهرا (س) چون اطلاق کلمه «ام» به مادر بزرگ، یک اطلاق شایع و گسترده است.
شاهدش اینکه ابنحبان از بزرگترین محدثان و علمای اهل سنت در قرن چهارم در مورد قبر امام مجتبی (ع) مینویسد: حسن بن علی (ع) در کنار قبر مادر بزرگش فاطمه بنت اسد، دفن شده است.
روضه رسول الله کجاست؟
عدهای معتقدند حضرت فاطمه زهرا (س) در محل «روضه» دفن شده است، نظرتان چیست؟
ـ میگویند روضه آن بخش از مسجد النبی است که میان منبر و خانه پیامبر قرار گرفته است.
اصطلاح روضه و نامگذاری آن مکان مقدس به این اسم، برگرفته از گفتار رسول خداست که فرمود: «ما بین بیتی و منبری روضه من ریاض الجنه» یعنی بین خانه و منبرم، باغی از باغهای بهشت است.
محدوده روضه نزد شیعه با محدوده روضه در نظر اهل سنت متفاوت است.
به نظر ما، روضه از دیوار محراب مسجد النبی (ص) در جنوب ـ که امروزه با نردههای فلزی مشخص است ـ آغاز و در شمال به چهارمین ستون منتهی میشود. یعنی یک ستون بیشتر از آنچه اهل سنت میگویند
و حد دوم آن در شرق داخل بیت پیامبر (ص) و بیت فاطمه زهرا (س) است و در سمت غرب محاذی منبر شریف است.
منظور از روضه چیست؟
اگر مرادتان محدودهای است که شیعه معتقد است و بیت حضرت زهرا را نیز شامل میشود؟
باید عرض کنم مساله دفن شدن آن بزرگوار در روضه (به این معنا) در واقع مکمل روایاتی خواهد بود که با صراحت دلالت دارند بر اینکه پیکر آن بانو در داخل بیت خویش به خاک سپرده شده است.
از نظر شیعه، روضه دارای مفهوم وسیعتر بوده و شامل بیت پیامبر و حضرت فاطمه (س) نیز میشود.
اما اگر مراد از روضه تنها فاصله بیت و منبر باشد علاوه بر اینکه دلیلی بر مدفون بودن حضرت زهرا سلام الله علیها در آنجا وجود ندارد.
اگر پیکر حضرت زهرا (س) در روضه (به این معنا) دفن شده باشد، اشکال فقهی نیز بر آن متوجه آن خواهد شد !
چرا که از نظر شرع، دفن شدن جنازه ـ متعلق به هر کسی که باشد ـ در مسجد و محلی که برای عبادت مسلمانان وقف شده است مجوز شرعی ندارد و لااقل مکروه است، و ائمه هدی (ع) بیشتر از هر کس، احکام الهی را مراعات میکردند.
طبق این تحلیل، چگونه جسد مطهر حضرت زهرا (س) در روضه، که حساسترین جای مسجد پیامبر (ص) است، دفن شده است؟ و اگر چنین امری جایز بود، پیکر پاک رسول خدا (ص) بر این کار، اولی و سزاوارتر بود.
پس جمعبندی بحث این شد که حضرت زهرا داخل خانه خود، مدفون است و احتمالات دیگر بسیار بسیار ضعیف است؟
ـ بله از مجموع ادله و شواهد به دست میآید که قبر مطهر حضرت زهرا (س) در بیت خود و در کنار مسجد رسول خدا (ص) است.
* اگر حضرت زهرا (س) در خانه خود مدفون است پس جریان تشییع جنازه، تابوت و …. چگونه توجیه میشود؟ چون به هر حال تابوتی برای حضرت ساختند و ایشان را مخفیانه تشییع کردند.
ـ حضرت زهرا، دو خانه داشتهاند. خانه اول کنار مسجد پیامبر بود و خانه دوم نزدیک بقیع بود.
حوادث مهم تاریخی هم بیشتر در خانه دوم اتفاق افتاده است که از جمله یورش به خانه حضرت زهرا (س) و آتش زدن آن، دوران نقاهت ایشان، ملاقاتها و حوادثی که در ایام نقاهت حضرت زهرا (س) اتفاق افتاده در خانه دوم بوده است. لذا مراسم تجهیز و تشییع آن بانوی مکرمه، مربوط به منزل دوم بوده و از آنجا به سمت منزل اول تشییع شده و در منزل اول کنار مسجد دفن شده است.
پس با این بیان، اشکالی که برخی وارد کردهاند (چگونه خانه حضرت زهرا (س) را سوزاندند در حالی که منزل ایشان، کنار مسجدالنبی بود و سقف مسجد و قبر رسول خدا (ص) از شاخه های قابل اشتعال بود، لذا اگر آن خانه را میسوزاندند همه مسجد آتش میگرفت) حل می شود؟
ـ بله، این حادثه در بیت دوم امیرالمؤمنین (ع) اتفاق افتاده نه بیت اول که کنار مسجد بود و اینطور اشکالها برای از بین بردن حوادث مهم آن زمان است.
عدهای معتقدند که؛ وهابیها میخواهند قبر حضرت را مشخص جلوه دهند و اصرار دارند که حضرت زهرا (س) در بقیع، دفن شده و لذا قبر فاطمه بنت اسد را قبر حضرت زهرا معرفی میکنند. نظرتان چیست؟
ـ تحریف این واقعیت و اصرار و تلاش نویسندگان آنها، در طول تاریخ وجود داشته است. حکومتها در طول تاریخ با معرفی قبر حضرت زهرا (س) در داخل حرم ائمه بقیع، میخواستند فشار عقیدتی و سیاسی را از خود دور کنند. همه اینها در راستای سر پوش گذاشتن به ایراد و انتقادی است که در طول تاریخ از سوی پیروان مکتب اهل بیت (ع) به خط فکری مخالفان اهل بیت (ع) از لحاظ مخفی بودن قبر یگانه یادگار رسول خدا (ص) مطرح شده است.
به همین جهت، حکومتها مجبور بودند به هر عنوانی که شده قبری برای فاطمه دختر رسول خدا (ص) معرفی کنند، لذا در طول تاریخ و حتی در دوران حکومت سعودیها کتیبههایی در حرم ائمه بقیع، مبنی بر واقع شدن قبر فاطمه زهرا (س) در این محل، نصب شد و در این راستا برای فاطمه بنت اسد مدفنهایی غیر از این مدفن اصلی معرفی کردند.
همه این تلاشها به خاطر این است که سوال بزرگ تاریخ را از بین ببرند که چه شرایطی اتفاق افتاد که قبر فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اکرم (ص) مخفی ماند. و این هشداری جدی برای حقیقتطلبان است!
علت اینکه امامان بعدها محل دفن را فرموده اند چه بوده است؟ آیا منافاتی با مخفی ماندن ندارد؟
ـ خیر، اوایل باید مخفی میماند، چون اوضاع و شرایط بسیار بد بود اما بعدها این شرایط حساس و سخت از بین رفت لذا اظهار کردند که در خانه خود مدفون شده است. سؤال تاریخی همچنان نیز باقی است که چرا و به چه علت در آن زمان قبر شریف ایشان مخفی ماند؟!
این مطلب درباره قبر شریف حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام نیز هست، قبر ایشان نیز بعدها(بعدازیک قرن) معلوم شد.منبع:اردیبهشت ۱۳۹۰فارس
***
چرا امام علی(ع) با آن همه شجاعت از حضرت فاطمه(س) دفاع نکرد؟
اینکه در هنگام حمله مهاجمان به درِ خانه امام علی(ع) جهت گرفتن بیعت با خلیفه پس از پیامبر گرامی اسلام(ص) از ایشان، چرا آن حضرت از همسرشان حضرت زهرا(س) حمایت نکردند از جمله سوالات مطرح در اذهان بسیاری از افراد است که با مراجعه به اسناد تاریخی میتوان به دلایل مختلف آن دست یافت.
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با ارسال پرسش و پاسخی در این رابطه به برخی از دلایل این موضوع اشاره کرده است که در ادامه متن آنها میآید:
چرا امام علی با آن همه شجاعت از حضرت فاطمه دفاع نکرد؟ کتابی در این باره معرفی کنید؟
بحث درباره دفاع از مظلومیت حضرت زهرا(س) توسط امام علی(ع) مبتنی بر این است که رویکرد و سکوت امیرالمومنین(ع) در برابر خلفا را مورد برسی قرار دهیم، زیرا این امر بخشی از همان سیاست است.
سکوت امام علی(ع) در برابر خلفا در راستای حفظ دین و وحدت اسلامی و فراهم نبودن شرایط قیام بود. از این رو آن حضرت بارها از وضع موجود و ظلمهایی که بر خاندان ایشان روا داشته شد، شکایت کردند.
حضرت علی(ع)، در خطبه «شقشقیه» از کتاب نهج البلاغه، خود علل سکوتشان در برابر خلفا را بیان کردهاند:
“من ردای خلافت را رها ساختم، دامن خود را از آن در پیچیدم (کنار رفتم)، در حالی که در این اندیشه فرو رفته بودم که آیا با دست تنها (بدون یاور) به پاخیزم (و حق خود و مردم را بگیرم) و یا در این محیط پرخفقان و ظلمتی که پدید آوردهاند، صبر کنم؟ محیطی که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را مانند واپسین دم زندگی به رنج وا میدارد. (عاقبت) دیدم بردباری و صبر، به عقل و خِرَد نزدیکتر است، شکیبایی ورزیدم، ولی به کسی میماندم که خار در چشم و استخوان در گلو دارد، با چشم خود میدیدم میراثم را به غارت میبرند».(۱)
این سخنان را امام در وضعی بیان کردند که دین اسلام در خطر بود و جهان اسلام نیز نیاز به وحدت داشت، زیرا هم در حوزه اسلام عواملی تهدید کننده وجود داشت و هم دشمن خارجی جهان اسلام را تهدید میکرد.
خطرها را میتوان به این ترتیب دسته بندی کرد:
۱- اگر حضرت علی(ع) با توسل به قدرت و قیام مسلحانه درصدد قبضه حکومت و خلافت بر میآمدند، بسیاری از عزیزانی را که از جان و دل به امامت و رهبری ایشان معتقد بودند، از دست میدادند.
۲- از آن جا که بسیاری از گروهها و قبایلی که در سالهای آخر عمر پیامبر(ص) مسلمان شده بودند، هنوز آموزشهای لازم اسلامی را ندیده بودند، پرچم «ارتداد» و بازگشت به بت پرستی را برمیافراشتند و بنابراین عملا با حکومت اسلامی مخالفت میکردند و این خطری جدی بود.
۳- علاوه بر خطر مرتدین، مدعیان نبوت و پیامبران دروغین مانند «مسلیمه کذاب»، «طلیحه» و «سجاح» نیز در صحنه ظاهر شده و هر کدام طرفداران و نیروهایی دور خود گرد آوردند و قصد حمله به مدینه را داشتند که با همکاری و اتحاد مسلمانان پس از زحماتی نیروهای آنان شکست خوردند.
۴- خطر حمله احتمالی رومیان نیز میتوانست مایه نگرانی دیگری برای جبهه مسلمانان باشد؛ زیرا تا آن زمان مسلمانان سه بار با رومیان رو در رو درگیر شده بودند و آنان مسلمانان را خطری جدی تلقی میکردند و در پی فرصتی بودند که به مرکز اسلام حمله کنند. در چنین وضعی بود که امام علی(ع) در جای دیگر از حفظ دین و وحدت اسلامی سخن گفتند:
” به خدا سوگند، هرگز فکر نمیکردم که عرب خلافت را از خاندان پیامبر (ص) بگیرد یا مرا از آن باز دارد. مرا به تعجب وانداشت جز توجه مردم به دیگری که دست او را به عنوان بیعت میفشردند. از این رو، دست نگاه داشتم. دیدم که گروهی از مردم از اسلام بازگشتهاند و میخواهند آیین محمد(ص) را محو کنند. ترسیدم که اگر به یاری اسلام و مسلمانان نشتابم، رخنه و ویرانی در پیکر آن مشاهده کنم که مصیبت و اندوه آن بر من بالاتر و بزرگتر از حکومت چند روزهای است که به زودی مانند سراب یا ابر از میان میرود. پس به مقابله با این حوادث برخاستم. مسلمانان را یاری کردم تا آن که باطل محو شد و آرامش به آغوش اسلام بازگشت.(۲)
با در نظر گرفتن نکات یاد شده، روشن میشود که چرا امام(ع) بعد از آن که مکرر حق خود را درخواست کرد و شدیدا بر غاصبان حقش اعتراض کرد، اما صبر را بر قیام ترجیح داد و با صبر، تحمل، تدبیر و دوراندیشی، جامعه اسلامی را از خطرهای بزرگ نجات داد. اگر علاقهای به اتحاد مسلمانان نداشت و از عواقب وخیم اختلاف و دودستگی نمیترسید، هرگز اجازه نمیداد رهبری مسلمانان از دست اوصیا و خلفای راستین پیامبر خارج شود و به دست دیگران افتد.
سکوت امام علی(ع) در برابر شکنجه حضرت زهرا(س) نیز در راستای سکوت ۲۵ ساله امام شکل گرفته است. عدم دفاع امام مبتنی بر ترس از مرگ و یا بی اعتنایی در برابر شکنجه حضرت زهرا(س) نبود، بلکه سکوت امام بدان جهت بود که شرایط دفاع فراهم نبود. امام قدرت لازم برای احقاق حقوق از نظر اجتماعی و یاران را نداشت. نحوه بیعت گرفت از امام و هجوم افراد حکومت به خانه علی(ع) نشان میدهد که علی(ع) قدرت دفاع از حضرت زهرا(س) را نداشت. حضرت نمیتوانست در برابر ظلمی که به حضرت فاطمه(س) روا داشتند، اقدامی کند.
در این جا بخشی از کتاب “فروغ ولایت” آیتالله جعفر سبحانی را میآوریم که مطالب زیر را با بهرهگیری از منابع شیعه و سنی تبین کرده است:
بعد از شکلگیری سقیفه، “عمر” به همراه برخی افراد دیگر به دستور ابابکر به خانه علی(ع) هجوم بردند تا از حضرت و تعداد کمی که متحصن شده بودند، بیعت گیرند.
مأموران خلیفه خطاب به متحصنان گفتند:
“هرچه زودتر خانه را ترک کنند، ولی آنان از خانه بیرون نیامدند. در این هنگام مأمور خلیفه هیزم خواست تا خانه را بسوزاند”
ابن عبد ربه اندلسی مینویسد:
“خلیفه به عمر مأموریت داد که متحصنان را از خانه بیرون کند و اگر مقاومت کردند، با آنان بجنگد. از این رو، عمر آتشی آورد که خانه را بسوزاند.”
در این موقع با فاطمه(س) روبرو شد. دخت پیامبر(ص) به او گفت:
” فرزند خطاب، آمدهای خانه ما را به آتش بکشی؟
وی گفت:” آری، مگر این که همچون دیگران با خلیفه بیعت کنید. مأمور خلیفه آتشی بر افروخت و پس فشاری به در آورد و وارد خانه شد، ولی با مقاومت فاطمه(س) رو به رو شد.”
برخی از مورخان شیعی نوشتهاند که متأسفانه عوامل حکومت با وضعی دلخراش و دردناک حضرت علی(ع) را به مسجد بردند، که ۴۰ سال بعد، معاویه آن را به صورت طعن و انتقاد نقل میکند.
معاویه خطاب به علی(ع) گفت:
” دستگاه خلافت تو را … برای بیعت به طرف مسجد کشاندند”
یعنی نه تنها در مورد حضرت فاطمه(س) بلکه حتی نسبت به خودش هم قدرت دفاع از حضرت سلب شده بود.(۳)
شکنجه حضرت زهرا(س) آن چنان بر امام سخت گذشت که امام علی(ع) بارها اظهار ناراحتی کرد تا آن جا که فرمود:
” بدترین درد آن است که همسر کسی شکنجه شود و شوهرش نتواند دفاع کند.
این مساله را در پاسخ حضرت علی(ع) به فاطمه(س) درباره این موضوع مییابیم.
به نظر میرسد کتاب مستقلی مبنی بر دفاع نکردن حضرت علی(ع) از حضرت زهرا(س) وجود ندارد. میتوانید در خصوص سکوت امام علی(ع) و هجوم به خانه زهرا(س) به کتابهای زیر مراجعه کنید:
فروغ ولایت، آیتالله جعفر سبحانی.
رنجهای حضرت زهرا(س)، جعفر مرتضی، ترجمه محمد سپهر
پینوشتها:
۱٫ نهج البلاغه، خطبه شقشقیه.
۲٫ نهجالبلاغه عبده، نامهی ۶۲٫
۳٫ فروغ ولایت، جعفر سبحانی، قم، انتشارات صحیفه، ۱۳۶۸، ص۱۸۲ ۱۸۷٫
۴٫عزالدین حسینی زنجانی، شرح خطبه حضرت زهرا(س)، قم، ناشر موسسه بوستان کتاب، ۱۳۸۳ ج ۲، ص ۳۳۲٫
۵٫ همان، ص ۳۳۳، ۳۳۴٫
منبع:
***
مرحوم علامه شیخ محمدعلی العمری، رهبر فقید شیعیان عربستان است که اسفندماه سال ۱۳۸۹ از دنیا رحلت کرد. این عالم نستوه با وجود تحمل ۴۵ سال زندان آل سعود، یک قرن از خدا عمر گرفت و وجودش برای اهل تشیع در عربستان مایه خیر و برکت بود، تا جایی که حسینیه العمری واقع در شهر مدینه، تنها محلی در سرزمین حجاز است که شیعیان در آن احساس آرامش میکنند.
علامه العمری یکی از رموز موفقیت خود را داشتن توکل قوی و توسل به مادر ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام میدانست. این عالم ربانی توسل ویژهای به حضرت زهرا(س) داشته که باعث نجات وی از اعدام شده است. علامه العمری به دلیل فعالیت در راستای احقاق حقوق شیعیان عربستانی، توسط وهابیها به زندان افتاد و دادگاه سعودی وی را به اعدام محکوم کرد اما توسل به حضرت زهرا(س) مانع از موفقیت وهابیها شد.
این عالم ربانی خاطره آن حادثه را چنین تعریف کرده است: «پس از چند ماه زندانی شدن به دلیل انتشار اعلامیههایی در دفاع از شیعیان روز اجرای حکم اعدام فرا رسید. عاملان حکومت، مرا مقابل دیدگان هزاران شیعه پای چوبه دار بردند و طناب را به گردنم انداختند؛ به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کردم و زیر لب گفتم: یا حضرت زهرا! من فقط برای دفاع از شما و آبروی شما پای چوبه دار آمدهام، یاریام کنید! وقتی طناب دار را کشیدند، پس از حدود ۳۰ ثانیه طناب پاره شد ومن بیهوش شدم وقتی به هوش آمدم ۳۵ روز گذشته بود و در یکی از بیمارستانهای مدینه بستری بودم و فهمیدم نجات یافتهام.»
مرحوم علامه العمری خاطره دیگری هم از خانه مادر سادات دارد.
آیتالله محمدصادق نجمی، عضوهیات علمی بعثه مقام معظم رهبری در این باره میگوید: « در ماه رمضان ۱۴۲۶ قمری(حدود هشت سال پیش) در مدینه با شیخ العمری دیدار کردم. وی گفت: زمانی که ما کودک بودیم، قبر حضرت زهرا(س) در خانهاش مشخص بود وارتفاع آن به یک متر میرسید.»
به گزارش بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)، با اندکی تحقیق در جوامع روایی نیز این نتیجه حاصل میشود که از میان سه قول تدفین حضرت زهرا(س) در یکی ازسه مکان «قبرستان بقیع»، «روضه پیامبر» و «خانه حضرت زهرا»، احتمال خاکسپاری ایشان در منزل خودشان از اقوال دیگری قویتر است. در بیشتر کتابهای معتبر شیعه از جمله «کافی»، «تهذیب» و «من لایحضره الفقیه» – که جزو کتب اربعه شیعه هستند – این قول با طرق روایی مختلف از امیرالمؤمنین، امام باقر، امام صادق و امام رضاعلیهمالسلام نقل شده است.
شیخ صدوق(ره) نقل کرده است که احمد بن محمد بن ابی نصر میگوید:
از حضرت ابوالحسن، علی بن موسی الرضا علیه السلام درباره قبر حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسش کردم، حضرت فرمود: «دفنت فی بیتها فلما زادت بنوامیه فی المسجد صار تفی المسجد»؛ آن حضرت در خانه خود به خاک رفت، پس چون بنی امیه مسجد را توسعه دادند، آن خانه هم جزء مسجد شد. (عیون اخبارالرضا،ج ۱، ص ۳۱۱)/منبع:ایسنا فروردین ۱۳۹۲