کارنامه کانون نویسندگان در دوران شاه غیرقابل دفاع است/ شاملو دوست داشت جمهوری اسلامی دستگیرش کند تا جایزه بینالمللی بگیرد
یکی از افرادی که در خارج مواضعی علیه اسلام و جمهوری اسلامی می گرفت شاملو بود. او از عمد قصد داشت تا کاری کند که او را دستگیر کنند و بعد جایزه نوبل بگیرد. اما با هوشیاری مسئولان هیچ وقت او دستگیر نشد و آنقدر این کار را کرد تا مرد.
گروه تاریخ-رجانیوز: برنامه این هفته سرچشمه با مووضع کانون نویسندگان ایران و با حضور محمدرضا سرشار از نویسندگان و پژوهشگران انقلاب اسلامی پخش شد.
در ابتدای این برنامه سرشار با بیان اینکه درباره مبدع آغاز به فعالیت کانون نویسندگان ایران اختلافاتی وجود دارد گفت: در سال 1345 دولت هویدا قانون را تصویب کرد که هر کتابی قرار است چاپ شود باید اجازه اداره ممیزی را اخذ کند.
وی ادامه داد: در آن زمان این قضیه برای عده ای از نویسندگان سخت بود لذا به رهبری جلال آل احمد قرار است تا نویسندگان به این موضوع اعتراض کنند. پیشنهاد شد تا این افراد ملاقاتی با امیر عباس هویدا انجام دهند. بالاخره این گروه به نتیجه ای نمی رسد. اما برخی معتقدند مبدع شروع کار این کانون 1346 است.
سرشار ادامه داد: بر اساس طرحی که فرح پیشنهاد داده بود قرار شد تا سیمناری با موضوعبررسی ادبیات ایران برگزار شود. طبق گزارش ساواک جامعه سوسیالیست های ایران به جلال ال احمد خبر برگزاری این همایش را می دهد و این افراد تصمیم می گیرند تا این همایش را تحریم کنند اما رژیم شاه زود تر این همایش را لغو کرد.
این نویسنده گفت: تا سال 1349 مهمترین کار اینها برگزاری شب شعر نیما و صدور چند بیانیه است. یه قدری اختلافات داخلی در بین این افراد زیاد بود که اجازه هیچ کاری به آنها نمی داد. پس از انکه مبارزات مسلحانه علیه رژیم تشدید می شود، حساسیت روی گروه های این چنینی هم بیشتر و با مرگ جلال ال احمد آخرین جلسه این کانون نیز برگزار می شود.
سرشار با بیان اینکه دوره دوم این کانون سال 1356 آغاز می شود گفت: تفاوت جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی این بود که رژیم گذشته با مسائل اخلاقی کاری نداشت و بلکه بسیاری از موارد غیر اخلاقی را هم تریوج می کرد. جریان شبه روشنفکری هم حیاتش به این مسائل وابسته بود و اگر این چیزها را از آنها می گرفتید مانند این بود که تمام زندگی را از آنها گرفته ای. فساد اخلاقی اینها به حدی بود که ساواک هم در روایت آن در می ماند.
جمهوری اسلامی این چیزها را از اینها گرفت. اینها در فیلم ها نمایش نامه هایشان دیگر نمی توانستند این چیزها را به نمایش بگذارند و رفته رفته کشور به یک زندان برای اینها بدل شد. خیلی از اینها که به غرب رفتند به دلیل مسائل سیاسی نبود بلکه به خاطر همین مسائل بود.
سرشار ادامه داد: حذف این عناصر از داستانها و عناصر هنری، این جریان را دچار مشکل اقتصادی می کند و وقتی این عناصر از این افراد گرفته شد دیگر نمی توانستند چیزی بنویسند. وجه مشترک این افراد با رژیم گذشته مخالفت با اسلام و غربگرایی بود. جمهوری اسلامی برای این تاسیس شد تا عوامل غربگرایی از ایران پاک کند. اینها از همان روز اول پیروزی انقلاب اسلامی در کنار گروهک های تجزیه طلب ایستادند. بیانیه های متعددی دارند که گویای این امر است. در سال 58 می گویند جمهوری اسلامی به چه دلیل در ترکمن صحرا و کردستان دخالت می کند.
پژوهشگر انقلاب اسلامی گفت: بخش مهمی از بیانیه های اینها در تایید کارهای تجزیه طلبانه گروهک های مختلف است. در سال 1360 به سازمان مجاهدین خلق تبریک می گویند. و بخشی از آنها در انتخابات ریاست جمهوری از رجوی حمایت می کنند. جالب این است که در دوره قبل از انقلاب اینطور نبودند و کانون نویسندگان بسیار محتاط عمل می کنند. اما با پیروزی انقلاب شمشیر را از رو می بندند و بعضا بیانیه های اینها هیچ فرقی با بیانیه های گروهک های مسلح برانداز ندارد.
وی افزود: جنگ یک فضای روانی ایجاد کرده بود که هرکسی نمی توانست هر کاری بکند. پس از پایان جنگ و ارتحال امام فضا قدری بازتر شد. بعد هم در دولت آقای هاشمی مشی فرهنگی آن دولت لیبرالی بود و بنای این را داشت که درها را روی اینها باز کند. من از زبان وزیر ارشاد وقت شنیدم که گفت ما تا به حال درب ها را روی اینها بسته بودیم حالا درها را باز می کنیم و شما ببینید در ریک رقابت آزاد چه می کنید.
سرشار تصریح کرد: در خاطرات این کانون نویسندگان است که در سال 74 ریاست جمهوری به تک تک نویسندگان ارسال می کند که نقشه راه فرهنگی جمهوری اسلامی را تدوین کنند و قرار می شود به ازای ساعات کاری به آنها حق الزحمه هم بدهند.
در دهه هفتاد روی کار آمدن دولتی که در عرصه فرهنگ مواضع لیبرالی بود به کانون نویسندگان امید داد که فرصت مطرح شدن پیش آمدن است. این افراد پس از زلزله رودبار موقعیت را فراهم دیدند و درخواست کردند تا به اینها مجوز شب شعر داده شود تا هزینه بلیط فروشی آن را صرف زلزله کنند ولی به آنها اجازه داده نمی شود.
سرشار عنوان کرد: پس از آن دوباره دور هم جمع می شوند و هیئت مدیره موقت تشکیل می دهند تا زمانی که جریان دوم خرداد روی کار می آید. از خرداد 76 کاملا مواضع اینها تغییر می کند. اعضای کانون نویسندگان از انتخاب آقای خاتمی بسیار خوشحال می شوند و بعضا بیانیه هم می دهند.
دولت هم خودش به طرف اینها می آید و مهاجرانی به عنون وزیر ارشاد وقت اینها را ترقیب می کند تا دوباره فعالیت خود را آغاز کنند و مجوز بگیرند اما خودشان قبول نمی کنند و یک فرصت طلایی را از دست می دهند. خیلی جالب است از سال 1347 تا سال 98 در حال تدیون اساسنامه و منشور خودشان هستند و بعضا تغییر بخشی هایی از آن را دو سال طول می دهند.
وی اظهار داشت: از سال 57 تا سال که از فعالیت عملی تحریم شدند جمهوری اسلامی کاری با اینها نداشت به جز یک مورد که موضوع امنیتی بود. اما خود این افراد از روز اول علم مبارزه با جمهوری اسلامی را برداشتند. وقتی امام خمینی به اینها اجازه ملاقات می دهد و آنها را دعوت به همکاری می کند نشانه احترام قائل شدن برای اینها است.
یکی از افرادی که در خارج مواضعی علیه اسلام و جمهوری اسلامی می گرفت شاملو بود. او از عمد قصد داشت تا کاری کند که او را دستگیر کنند و بعد جایزه نوبل بگیرد. اما با هوشیاری مسئولان هیچ وقت او دستگیر نشد و آنقدر این کار را کرد تا مرد.
این نویسنده انقلاب اسلامی عنوان کرد: یکی دیگر از این افراد غفار حسنیی بود که چندین سال علیه نظام فعالیت کرد. وقتی به ایران برگشت به او اجازه تدریس در دانشگاه دادند. در دانشگاه هم علیه جمهوری اسلامی فعالیت می کرد که به او تذکر می دادند. گلشیری هم مواضع جدی علیه اسلام و جمهوری اسلامی داشت.جالب است در گزارشی یکی از روزنامه های آلمانی در باره جایزهای که آلمان به گلشیری داده بود گفته بود که جالب است این جایزه به کسانی داده می شود که حکومت ها مبارزه می کنند ولی این فرد این جایزه را گرفته است و ایران کاری به او ندارد.
سرشار تاکید کرد: بسیاری از اعضای کانون نویسندگان ایران پیش از انقلاب از اعضای ساواک بودند. یک عده دیگر بودند که بعد زا دستگیری توبه کردند و در مصاحبه تلویزیونی گذشته خود را نفی کرده و رژیم شاه را تایید کردند. این موارد در اسناد ساواک وجود دارد که بسیاری از این افراد آماده همکاری با ساواک هستند.
وی ادامه داد: اکثریت قریب به اتفاق اینها در زندان دوام نیاوردند. اینها افرادی بودند که به دست بوسی فرح و شاه رفتند و در دیدارهای سالانه به دیدار شاه می رفتند. فردی به نام سیاوش کسرایی کسی بوده است که کارش اطلاع رسانی از هنرمندان به ساواک بود و تمام دوره ای که بازداشت بوده است یک روز بوده است.
سرشار در پایان گفت: اگر قرار بود این افراد در یک کشور قانونمند با ملاحظات خاص زندگی کنند برخوردهای شدید تری با اینها می شد.