بنزین آزاد زدیم و قایقها را انداختیم به آب. خانه نان میخواهد. زندگی «آصف» با دریا گره خورده. همیشه صیاد بوده و جوانی را روی عرشه لنجهای گازوییلی گذرانده؛ ٦لنج خسته از موج دریا و راه دور آبهای عمان و خلیجفارس به ساحل «هنگام» میرسیدند برای آرامگرفتن. لنجهای پر از ماهی. ماهیهایی که نمکسود میشدند برای پذیرایی از مشتریهایی که گاهی گذرشان به جزیره «هنگام» نزدیک جزیره قشم میافتاد.
آصف زندگیاش با بوی گازوئیل و ماهی و حالا با بنزین گره خورده. مرد دریا، موجها و توفانهای زیادی را پشتسر گذاشته. خُردشدن لنجها را در جنگ با صخرهها دیده، شاهد تورهای پر از ماهی بوده و روزهایی هم دستخالی تن خستهاش را به خانه رسانده اما حالا هراس نرفتن به دریا دارد. «با روزی ٦٠لیتر بنزین نمیشود رفت صید. کمیِ صید گذرمان را به ابوموسی و... میاندازد. مجبور به راه دوریم. راهی که ١٠٠لیتر برای رفتن میخواهد و ١٠٠لیتر برای برگشت؛ این یعنی ٢٠٠ لیتر برای یکبار صید.»
از کودکی روی آب بوده. لنجهای پیر که رفتند، قایق موتوریها آمدند و حالا جایشان را به فایبرگلاسها دادند. «گفتند ٣٠٠لیتر. با ٣٠٠لیتر نمیشد تکان خورد. ارزش ثبتنام هم نداشت.»
آبانماه که بنزین دونرخی شد، سهم صیادان مشخص نبود؛ انگار آیندهای بیصید و تور و دریا برای آنها. ناامیدی در دلشان خانه کرد تا اینکه دل بستند به سهمیهبندی. اما از فهرست سهمیهبندی جا ماندند برای همین شروع کردند به چانهزنی برای ٨هزار قایق مجوزدار صیادی که با بنزین ٣هزار تومانی نمیتوانند دل به دریا بزنند. رئیس اتحادیه صیادی استان خوزستان هم همان روزها از تعلق نگرفتن یکلیتر بنزین سهمیهای به صیادان گفت: «با گرانی بنزین، صیادان زیادی نمیتوانند به دریا بروند. صید با بنزین ٣هزار تومانی نمیصرفد.» چانهزنیها و رفتوآمدها دوباره شروع و نتیجهاش شد ١٢٠٠لیتر برای هرماه. شوراهای شهرهای ساحلی مأموریت گرفتند برای ثبتنام صیادان در سامانه آسانتجارت. آنها مدرک آوردند و ثبتنام کردند برای سوخت سهمیهای.
پرویز محبی، سرپرست معاونت صید و بنادر ماهیگیری سازمان شیلات ایران، هم آذرماه از امرارمعاش ٣٠هزار نفر با قایق صیادی گفته بود: «براساس برآورد ما در سازمان شیلات، حداکثر نیاز ماهانه هر شناور صیادی به بنزین حدود ١٤٠٠ لیتر است که دستگاههای ذیربط هم با اختصاص حدودا همین مقدار سوخت موافقت کردند. در صورتی که فرآیند ثبتنام صیادان تا پایان ماه به اتمام برسد، امیداوریم از ماه آینده سهمیه بنزین یارانهای صیادان اختصاص یابد.» آصف صیاد دریای جنوب اما آهی میکشد و میگوید: «بعد از گذشت ماهها از سهمیهبندی، تازه نوبت ثبتنام ما رسیده. خانه بینان نمیتواند بماند. با این کسادی صید، ماهی ٢هزار لیتر برای صیاد خوب است.» یعقوب دوجی، رئیس اتحادیه صیادی کل کشور اما در گفتوگو با «شهروند» در میان این ناامیدهای به صیادان وعده میدهد: «اطلاعات صیادان مجاز، ثبت و روند کار برای تخصیص بنزین به آنها آغاز شده است. سهمیه بنزین صیادان بهزودی در نظر گرفته میشود.»
قایقهای صیادان حالا هنوز از بنزین ٣هزار تومانی پر میشوند و میزنند به دل آبها اما راه دوری نمیروند، چند مایل دورتر از ساحل؛ جایی که تورها باید ساعتها چشمانتظار ماهیها بمانند.
هر بار ٤٠-٥٠ کیلو ماهی بیشتر خوراک تورها نمیشود
مدارک میان انگشتان استخوانی دستهای «ایمان» جا ماندهاند به امید ١٢٠٠لیتر بنزینی که قرار است یک ماه نان خانه را بدهد. «با بنزین هزارتومانی ١٥-٢٠ مایل دورتر از «قشم» تور میریختیم اما با بنزین ٣هزار تومانی پنجمایل بیشتر نمیتوانیم برویم.»
همه چشم امید صیادان به دریاست. دریایی که روزگاری قایق و لنجها پر از ماهی را روانه ساحل میکرد. قایقها و لنجها دور از چشم خورشید به دریا میزدند و قبل از رسیدن خورشید به میانه آسمان در ساحل لنگر انداخته بودند. لنجها دیگر نیستند، قایقها هم بیشترشان فروخته شدند برای مرهم گذاشتن روی دردهای زندگی. ایمان صیاد اهل قشم میگوید: «قایقها را فروختند و دنبال دیگران میروند دریا. چهار، پنجنفری روی یک قایق کار میکنیم. قبل آبانماه، هزینه بنزین و روغن میشد ١٣٠هزار تومان و حالا با سهبرابر شدن آن همهچیز خیلی سخت شده. با سهمیهبندی غریبه نیستیم. قبل بنزین هزارتومانی، ماهی ١٨٩لیتر بنزین سهمیه داشتیم؛ خیلی هم خوب بود. اگر یادم باشد هر بار ٤٠٠تومان بنزین میزدیم بعد شد هزارتومان و حالا هم ٣هزار تومان.»
روزی صیاد به مهربانی دریاست. آرامبودن دریا یعنی ٢٢ تا ٢٥ روز دل به آبزدن و تور ریختن. «١٢٠٠لیتر برای صیاد کم اما از هیچی بهتر است. ١٢٠٠لیتری که باید برای هر لیترش ١٥٠٠تومان بدهیم ولی از ٣هزار تومان بهصرفهتر است. با بنزین هزارتومانی کاروکاسبی خوب بود. ماهی دومیلیون و پانصد ما میبردیم خانه و کارگرها یکمیلیون و چهارصدهزار تومان. الان روغن ٢٥هزار تومانی ٤٠هزار تومان شده و هر صید یکونیم تا دولیتر روغن میخواهد. استهلاک موتور هم هست. در ماههای گذشته به زحمت نفری یکمیلیون تومان بردهایم خانه.»
چندماهی است آبهای دور، دلتنگ قایقهایند و قایقها دلتنگ صیدهای ٢٠٠-٤٠٠کیلویی. صید کم شده و هر بار ٤٠-٥٠ کیلو ماهی بیشتر خوراک تورها نمیشود. «با بنزین ٣هزار تومانی رفتهایم صید و دست خالی برگشتهایم. دریاست؛ خبر نمیدهد که. قبل از آبان هر بار ٢٠٠-٤٠٠ کیلو صید داشتیم اما الان نمیتوانیم برویم. بنزین گران شده و همه اطراف قشم صید میکنند. برای ماهیها مشتری هست، مشکل رفتوآمد به دریاست.»
قایقهای بزرگ بیمجوز هم بلای جان صیادان و دریا شدهاند، قایقهایی که دریا را شخم زدهاند، از قشم تا سلخ؛ فلهای ماهی میگیرند و میفروشند و سود میبرند. «کاروکاسبیشان خوب است؛ مثل ما نیستند که. چندباری رفتیم شیلات برای شکایت. گفتند از ٥٠٠قایق بزرگ تنها ٢٠٠قایق مجوز دارند. هر بار شکایت بردیم شیلات گفت پیگیری میکنیم اما روز به روز بیشتر میشوند؛ قایقهایی که هرکدام ١٠٠میلیون میارزد.»
مجوز نداشتن به جرم زنبودن
نقابهای سوزندوزیشده چشمهای زنان جزیره هنگام را قاب میگیرند. لباسهای سبز، زرد، نارنجی و سرخشان به آبی دریا رنگ میپاشد. دختر روسری سبز سوزندوزیشدهاش را پشت گردن رها میکند و سکاندار قایق کوچک میشود مادر قلاب و تور را آماده میکند تا به خورد دریا بدهد؛ برای صید زندگی حلال. «صغری» یکی از دهها زن صیاد جزیره است. صیادی را از پدر آموخت و بار اول با قایق پاروییاش دل به دریا زد برای صید. «سهمیهبندی بنزین نصیب زنان نمیشود؛ به جرم زنبودن.»
بعد از گرانی بنزین هیچ زنی قایق به آب نینداخت و سرگرم سوزندوزی و پختن سمبوسه شد برای مسافرانی که محو زیبایی «هنگام» شدهاند. «از وقتی ٣ هزار تومان شد، نرفتیم اما مجبور به رفتنیم. در جزیره تنها افتادهایم. کسی به دادمان نمیرسد.» «صغری» این روزها دلخوش به قلاب انداختن و ماهی گرفتن از کنار ساحل است. «فصل مسافر غرفهنشین میشویم. من سمبوسه میپزم و دخترم نقاب میفروشد. غروبها هم با قلاب ماهیگیری میکنم. زنان ماهیگیر جزیره هنگام هیچوقت سهمیه نداشتهاند چون مجوز صید ندارند. ٢٢ زن صیاد داریم که مثل مردها و پابهپای آنها برای صید میروند، اما مجوز نمیدهند.
همهجا رفتیم، بندر، قشم، حتی تا تهران هم رفتیم. میگویند مجوز میدهیم، اما نمیدهند. وقتی مجوز نداریم سهمیه که هیچ، حتی وام هم نمیتوانیم بگیریم برای تعمیر قایق و موتورها.» بنزین گران پای قایقها را از آبهای دور برید تا مجبور به تور ریختن کنار ساحل باشند. «تور زیاد شده و صید کم. قایقهای بزرگ بیمجوز که ساردین صید میکنند، بلای جانمان شدهاند. جرأت نمیکنیم برویم دریا. قایقهای بزرگ رویمان میزنند. موتورهایشان بزرگ است. یکبار رویمان زدند، قایقمان تکهتکه شد و من و خواهر رفتیم ته آب. صیادها نجاتمان دادند.»
اما پیش از این، محمد جوانمرد، معاون صید و بنادر ماهیگیری شیلات هرمزگان از نبود درخواست کتبی برای صدور مجوز گفته بود. «ندادن مجوز به زنان صیاد «هنگام» صحت ندارد. تاکنون درخواست کتبی آنها برای صدور مجوز صیادی به اداره شیلات قشم و استان ارسال نشده است.»
البته علیاکبر گرجی، معاون ارتباطات و پیگیری اجرای قانوناساسی معاونت حقوقی ریاست جمهوری بیستوپنجم خرداد در نامهای خطاب به رئیس سازمان شیلات ایران، ممانعت از صدور مجوز صید زنان ماهیگیر را غیرقانونی و برخلاف قانون اساسی دانسته بود: «قطعا شغل صیادی و اشتغالزایی برای زنان در منطقه هنگام (قشم)، به دلیل جایگاه زنان در نظام خانواده بهویژه زنان سرپرست خانوار و جلوگیری از تبعات منفی ناشی از بیکاری، حائز اهمیت است و باید به فعالیت اقتصادی و اشتغالزایی زنان در این منطقه توجه خاصی مبذول شود، بنابراین مقتضی است سازمان شیلات ایران اقدامات شایسته و مناسبی برای تسهیل مجوز صید برای زنان ماهیگیر آن منطقه اتخاذ کند تا از نقض صریح قانون اساسی و سایر قوانین جلوگیری به عمل آید.»
اسحاق تندرو، مدیرعامل اتحادیه صیادان هرمزگان و رئیس هیأتمدیره اتحادیه صیادان کل کشور در گفتوگو با «شهروند» میگوید سهمیهبندی شدن یا نشدن بنزین تفاوتی در رویه صیادان زن نداشته و ندارد؛ صیادانی که روزگاری با بنزین یکهزار تومانی دل به دریا میزدند و حالا باید بنزین ٣هزار تومانی به خورد قایقشان بدهند برای تور انداختن. «طرحهایی در گذشته پیگیری شده برای مجوز دادن به صیادان و در همه این سالها تلاش برای دادن مجوز به زنان بوده، اما متأسفانه هنوز به نتیجه نرسیده است؛ اگرچه صیادان زن مانند مردان همیشه در دریا نیستند. این افتخار ماست که زنان با سرمایههای شخصیشان اشتغالزایی کردهاند، بنابراین باید از آنها حمایت شود. مجوز دادن به این صیادان بزرگترین حمایتی است که میتوان داشت.»
١٢٠٠ لیتر کافی نیست
مجوزدارها اجازه ثبتنام پیدا کردهاند، بعد از گذشت سهماه. مدارک صیادان روی میزهای شورا تلنبار شده است برای ثبتشدن در سامانه. هوشنگ عباسنژاد، عضو شورای شهر جزیره هنگام یکی از کسانی است که مسئولیت ثبتنام صیادان را دارد. «فعلا گفتهاند صیادان ثبتنام کنند. فعلا بنزین ٣هزار تومانی میزنند، چون چیزی برای سهمیه در نظر نگرفتهاند.»
روزگاری صیادان جزیره «هنگام» به ١١٠نفر میرسیدند؛ صیادانی که تنها ٦٠نفرشان مجوز صید داشتند و حالا بنزین گران، هزینههای سنگین تمدید مجوز و تعمیرات قایق مجبورشان کرده دست از صید بردارند؛ برای همین ٤٠ صیاد مجوز و قایقشان را فروختند تا سهچرخ بخرند و ماشین برای مسافرکشی. حالا «هنگام» فقط ٢٠صیاد مجوزدار دارد. «با این بنزین معلوم نیست چه میشود. صیادان شانس زیادی برای صید ندارند در دو، سه مایلی «هنگام». گاهی اوقات صیادان دست خالی برمیگردند و حتی ماهی خانه را هم ندارند. ١٢٠٠ لیتر کافی نیست.»
شورا و تعاونی صیادان مسئول جمعآوری مدارک ثبتنام شدهاند؛ ثبتنامی که باید چشمانتظار دستور شیلات بماند برای آمدن دفترچه تردد صیادان؛ زمانبر است. «هنگام» پمپ بنزین ندارد. سهمیه بنزین که واریز شود، صیادان سهکیلومتر باید راه بروند سمت اسکله «کندالو» برای تهیه بنزین و سه کیلومتر برگردند «هنگام». خود این مسیر بنزین میخواهد.»
تعلل و خانهنشینی صیادان
ثبتنام مجوزدارها را شرکت تعاونی صیادی انجام میدهد. اسحاق تندرو، مدیرعامل اتحادیه صیادان هرمزگان و رئیس هیأتمدیره اتحادیه صیادان کل کشور در گفتوگو با «شهروند» خبر از ثبتنام جامعه صیادی میدهد: «مشکل در شرکت نفت است، متأسفانه امروز و فردا میکنند. تا این لحظه دستمان به دعا بلند است تا قطرهای از بنزین سهمیهای نصیب صیادانمان شود، اما همچنان سنگاندازیهای وزارت نفت ادامه دارد و اعلام کرده سهمیهها را فقط به جایگاههای سوخت میدهد، بنابراین تعاونیهای صیادان برای گرفتن سهمیه باید تقاضای جایگاه سوخت بدهند. این راه حل با عقل جور درنمیآید. تقاضا و راهاندازی جایگاه سوخت کار یکروز و یکماه نیست.»
وقتی صحبت از سهمیهبندی بنزین شد، جلساتی با حضور کارشناسان شکل گرفت تا سهمیه صیادان مشخص شود؛ سهمیهای که به اعتقاد تندرو کم است و تنها به دلیل همیاری و همکاری با دولت با سهمیه ١٢٠٠ لیتری موافقت شده است. «١٢٠٠ لیتر را قبول کردیم، درحالی که هر قایق روزانه ٧٠لیتر سوخت نیاز دارد؛ سوختی که با توجه به بُعد مسافت افزایش پیدا میکند. اما با وجود این، همان سوخت توافقشده به دست صیادان نرسیده و هنوز با همان بنزین ٣هزار تومانی میروند صید. وزارت نفت برای به تعویق انداختن سهمیه صیادان گفته نمیتواند بنزین را در بشکه و در جاده ارایه دهد. این درحالی است که میتوان از جایگاههای سوخت موجود استفاده و صیادان را به آنها معرفی کرد. وزارت نفت توپ را به زمین تعاونیها انداخته تا روند کار کندتر پیش برود.»
او میگوید ماهیهای صید شده که روی ترازو میروند تنها خرج رفت و سوخت درمیآید و سودی عاید صیاد نیست: «صیادان توان خرید سوخت ٣هزار تومانی را ندارند و باید از وزارت نفت پرسید چرا در دادن سوخت صیادان کوتاهی میکند؟! سوختی که براساس اعلامیه ستاد سوخت از بین میرود و برای صیادان ذخیره نمیشود، ضمن اینکه صیادان سوختی نداشتند.»