دوم اسفند، روز جهانی زبان مادری
پیشینهی «روز جهانی زبان مادری» به سال ۱۹۹۹ باز میگردد؛ هنگامی که روز ۲۱ فوریه...
پیشینهی «روز جهانی زبان مادری» به سال ۱۹۹۹ باز میگردد؛ هنگامی که روز ۲۱ فوریه (دوم اسفند ماه) از سوی «یونسکو» (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد)، روز جهانی زبان مادری نام گرفت.
در شانزدهم می سال ۲۰۰۷، «سازمان ملل متحد» با هدف تمرکز بر «حفظ و نگهداری از همه زبانهای بهکار رفته در جهان»، سال ۲۰۰۸ را «سال جهانی زبانها» اعلام کرد. سازمان ملل متحد پس از این نامگذاری، همه کوشش خود را به کار گرفت تا شناخت درستی از همبستگی و انسجام زبانهای گوناگون و فرهنگهای چندزبانه در جهان شکل بگیرد. این کار سبب شد تا به برخی از مشکلات چندزبانگی در سراسر جهان بیش از پیش پرداخته شود. افزون بر این، سازمانها و نهادهای مرتبط کوشیدند تا در راستای پیشبرد راهحلهایی با موضوع چالشهایِ گوناگونی زبان و چندزبانگی در جهان، حمایتهای لازم را ارائه کنند.
یونسکو در سال ۲۰۲۰، با اندیشهی «زبانهای بدون مرز» به استقبال روز جهانی زبان مادری میرود و از همه سرزمینها و فرهنگها دعوت میکند تا با افزایش آگاهی همگانی، شمار بیشتری از مردم جهان را از خطر نابودی چنین میراثی آگاه سازند.
نامگذاری سال جهانی زبانها هنگامی انجام گرفت که روزبهروز گوناگونی زبان در سراسر جهان با خطر نابودی تهدید میشد. زبان ابزار جداییناپذیر انسان برای ارتباط است، و همین ارتباط لازمهٔ تغییر کارساز، پیشرفت و توسعهی جامعهی بشری بهشمار میآید. بهکارگیری یا کنار گذاشتن یک زبان، بهآسانی تأثیر مثبت یا منفی خود را در زندگی جامعهی بشری در سراسر جهان میتواند نمایان کند.
زبانها با نقش سازندهشان در هویت، ارتباطات، همبستگی اجتماعی، آموزش، پیشرفت و توسعه، جایگاه بسیار ارزشمندی در میان مردم جهان دارند. با این همه، کارهایی که در راستای جهانیسازی (جهانی شدن) کشورها انجام میگیرد، گوناگونی زبانها را با خطر نابودی روبهرو میسازد. هنگامی که گسترهی پرمایهی زبانها فراموش شود، گوناگونی فرهنگهای غنی در سراسر جهان نیز از یاد خواهد رفت. همراه با آن، آبینها، خاطرهها، اندیشهها و راههای نمایان شدن آن – که همگی برای داشتن آیندهای بهتر ضروری هستند - از میان خواهند رفت.
دستِکم ۴۳ درصد از ششهزار زبان برآورد شده در جهان، در خطر نابودی هستند. از این میان، تنها چند صد زبان بهعنوان زبان رسمی آموزش و سازوکار همگانی یک کشور، و در جهان دیجیتال کمتر از صد زبان بهکار گرفته میشود. در گذر هر دو هفته، یک زبان در جهان نابود میشود و میراث فرهنگی و اندیشمندیهای آن فرهنگ نیز با نابودی آن زبان از میان خواهد رفت.
زبانها تنها ابزار توانمند ما برای حفظ و توسعهٔ میراث ملموس و ناملموس فرهنگ بشر هستند. هر کاری که در راستای استواری و پذیرش زبانهای مادری انجام شود، نهتنها به گوناگونی زبانی و فرهنگ چندزبانگی خدمت کرده است، بلکه به شکلگیری آگاهی همگانی از زبانشناسی و آیینهای فرهنگی جهان نیز کمک شده، و از این راه بر یگانگی انسانها بر پایهی شناخت متقابل، شکیبایی و گفتوگو تأکید کرده است.
اکنون آگاهی از نقش بااهمیّت زبان در پیشرفت انسان نسبت به سالهای گذشته، برجسته شده است و همین آگاهی تا اندازهای حفاظت از گوناگونی زبانها و پیوند بین فرهنگی را پشتیبانی میکند. با این همه، پیریزی دانش همگانی و اندیشیدن راهکارهایی برای حفظ این میراث فرهنگی بشر، همچنان نیازمند پشتیبانیهای بیشتری است تا با بهرهگیری از دانش و فناوری بهروز، تأثیرش را بر هدفهای توسعهی پایدار بتواند بگذارد.
اکنون چهل درصد از مردم زمین از امکانات آموزشی و آموزش از راه زبان مادریشان بیبهره ماندهاند. با همهی این راهبردها و با افزایش آگاهی همگانی دربارهی آموزشهای چندزبانه و برپایه زبان مادری، پیشرفتهای محسوسی در آموزش کودکان، بهویژه در سالهای پیشدبستانی و آموزش رسمی کودک در دبستان، دیده میشود.
ایران باستان در پیدایش زبانهای باستانی پیشینهی برجستهای از خود به یادگار گذاشته است. تاریخ زبان در ایران فراز و نشیبهای خود را گذرانده است و اکنون چکیدهٔ مهمترین زبانها، لهجهها و گویشهای ایران چنین است: فارسی (پارسی)، کُردی، آذری، لکی، چشتو، بلوچی، لری، مازنی و گیلکی. با این همه، به جز پارسیزبانان، شمار گستردهای از مردم ایران به زبانها وگویشهای دیگری سخن میگویند، و کارهای چندان مهمی در راستای همسانسازی زبان آموزشی با زبان مادری در مناطق گوناگون ایران انجام نگرفته است.
شمار بسیاری از کودکان ایران با زبان مادریشان گفتوگو میکنند، میاندیشند و خیالپردازی میکنند، و همزمان در کلاسهای درس با زبانی نسبتاً بیگانه، آموزش میبینند. آموزش خواندن، نوشتن و مفاهیم پایه، زیربنای آیندهی کودکان خواهد بود. مشکلات برآمده از دوزبانگی کودکان در مدرسهها، روزبهروز افزایش مییابد و نهادهای مسئول، راهکار مؤثری برای حفظ این میراثهای جهانی و آیندهی کودکان ایران که همانا آینده کشور ایران خواهد بود، در نظر نگرفتهاند. کودکان ایران چشم به راه دستانی هستند تا با آنان همراه شوند و با زبان مادریشان پرورش یابند و آیندهی خود را بسازند. دستهایی که اگر نشتابند، گنجینههای گرانبهایی در این سرزمین فراموش خواهد شد.