زندگینامه فرهاد آئیش
فرهاد آئیش بازیگر تئاتر ، تلویزیون و سینمای کشورمان متولد سال 1331 در محله شمیران شهر تهران است. نام شناسنامه ای وی فرهاد حشمتی عقدایی می باشد و اصالتا اهل شهر عقدا است. اودر زمینه کارگردانی تئاتر و نمایش نامه نویسی هم فعالیت می کند.
تحصیلات مقدماتی را ( دبستان ، راهنمایی و دبیرستان ) در ایران گذراند و برای ادامه تحصیل به کشورهای انگلیس و امریکا مهاجرت کرد. در خارج از کشور به تحصیل فیلم سازی حرفه ای و عکاسی پرداخت و بعد از آن وارد عرصه تئاتر شد.
او 27 سال از زندگی اش را در شهرهای واشینگتن ، بوستون ، برلین و سانفرانسیسکو گذرانده است و نمایش های زیادی را به زبان فارسی و انگلیسی روی صحنه برده است. او در سال 1376 پس از 27 سال دوری از وطن به ایران بازگشت.
مائده طهماسبی همسر فرهاد آئیش
مائده طهماسبی بازیگر تئاتر ، تلویزیون و سینمای کشورمان متولد سال 1336 در شهر بابل است. او به جز بازیگری به مترجمی و کارگردانی تئاتر هم مشغول است. تحصیلاتش را در مقطع کارشناسی ارشد رشتهٔ خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی به پایان رسانده است.
فرهاد آئیش، اصالتاً اهل شهر عقدا است
دلیل بچه دار نشدن فرهاد آئیش و همسرش
فرهاد آئیش در مصاحبه ای در پاسخ مصاحبه کننده که پرسیده بود چرا بچه ندارید پاسخ داد که من و همسرم با هم تصمیم تصمیم گرفتیم آزادی هایی که در زندگی مون داریم و با بچه نداشتن در دوران پیری عوض کنیم.
بالاخره هر چیزی قیمتی دارد و این آزادی ما قیمتش بچه دار نشدن بوده است. اگر بچه داشتیم دیگر نمی توانستیم هر مسافرتی که دوست داریم برویم و باید خودمان را با شرایط فرزندمان هماهنگ می کردیم.
اما من منکر این نیستم که به هر حال بچه داشتن هم جذابیت های خودش را دارد و شیرینی بخش زندگی خیلی افراد است. به نظرم هر زوجی باید متناسب با سبک زندگی خودش در این مورد تصمیم بگیرد.
اگر بچه دار بودیم، دیگر نمی توانستیم هر مسافرتی که می خواستیم، برویم و… خلاصه باید خودمان را مرتب با وضعیت کودک هماهنگ می کردیم. اما اصلا منکر نمی شوم که به هر حال بچه داشتن هم جذابیت های خاص خودش را دارد و می تواند شیرینی بخش زندگی خیلی ها باشد. من معتقدم این هم یکی از آن تصمیم هایی است که هر زوجی باید برای زندگی خودش و متناسب با زندگی خودش بگیرد.
نام شناسنامه ای فرهاد آئیش، «فرهاد حشمتی عقدایی» می باشد
نحوه آشنایی فرهاد آئیش و همسرش
فرهاد آئیش در مورد نحوه آشنایی او با همسرش و مراسم ازدواجشان می گوید: من مدت زمان زیادی را در آمریکا زندگی می کردم.در آنجا بیشتر در تئاتر کار می کردم ویکی از نمایش های من در مورد مشکلات اجتماعی زنان بود.
به دعوت گروهی از نان این نمایش را در آلمان اجرا کردم,در آنجا برای اولین بار خانم طهماسبی را دیدم به او گفتم کمی استراحت می کنم و قبل از شروع نمایش من را بیدار کن,دلش به حال خسته من سوخت و یک دقیقه مانده بود به شروع نمایش من را بیدار کرد,از آن موقع مهرش به دلم افتاد (با خنده).
بعد از دو سال باز هم همدیگر را در آمریکا دیدیم. همان موقع شماره اش را گرفتم و با او در تماس بودم و احساسم را برایش توضیح دادم.
بعد با یک مراسم خیلی مختصر ازدواج کردیم. باور کنی حتی یک عکس از مراسم نداریم ولی همسرم در اینگونه موارد حساسیت نشان نمی دهد و باید بگویم که مهریه همسرم فقط ۵ سکه است.