ویروس بیگانهپرستی؛ از پارسیان هند تا پارسیان لسآنجلس
رفتهرفته قشری از هنرمندان در فضای فرهنگی کشورمان در حال جاگیری هستند که اساسا عشق و تعهد به سرزمین مادری را حرف مفت و مزخرف میپندارند!
به گزارش جام نیوز، «آرش فهیم» کارشناس فرهنگی ـ هنری، فعال مطبوعاتی و منتقد سینمایی، در صفحه شخصی خود در اینستاگرام، خوانندگان لس آنجلسی را که در فستیوال موسیقی "طنطوره" حضور یافته و برای ولیعهد سعودی کنسرت دادند، به باد انتقاد گرفت.
وی سپس گریزی هم به رویکرد هنرمندان داخلی زد و درباره آسیبهای فکری ـ رفتاری آنان هشدار داد.
متن کامل یادداشت آرش فهیم به شرح زیر است:
پارسیان لسآنجلس، چگونه به "آلت موسیقی" آل سعود تبدیل شدند؟!
برای بسیاری جای شگفتی است که چرا بهرغم عربستیزی نژادپرستانه خوانندگان ایرانیتبار لس آنجلس نشین، آنها خودشان را در اختیار ارتجاعیترین و ضدایرانی ترین خاندان عرب، یعنی آل سعود قرار دادهاند؟
مگر همینها "اسلام" را چون در سرزمینی عربی ظهور کرده است، تکفیر نمیکنند؟ آیا فقط پای پول در میان است و آنها بهخاطر چند دلار بیشتر، در برنامه تبلیغی سعودیها مشارکت کردهاند؟
این اتفاق را میتوان با یک مورد مشابه تاریخی مقایسه کرد و به نتیجه رسید:
این گروه، شباهت زیادی به "پارسیان هند" دارند. گروهی از ایرانیان زرتشتی که موقع ورود اسلام به ایران به هندوستان گریختند و تلاش نمودند تا آداب و مناسک باستانی خود را حفظ کنند، اما در عمل نهتنها ایرانی نماندند، که اغلب نقش حامی استعمارگران را داشتهاند.
مرحوم «جلال آل احمد» در کتاب "غربزدگی" درباره این گروه نوشته بود: «ما امروز پارسیان هند را از اخلاف آنان داریم که در سالهای استعمار هند بدجوری اعانت به ظلم انگلیسها کردند و اکنون نیز آریستوکراسی صنعتی هند را همچنان در قبضه دارند.»
مصداق جدید باستانگرایان ضدایرانی، خوانندگان لسآنجلسنشین هستند. آنها نیز همچون پارسیان دوران کهن، موقع انقلاب اسلامی از کشور گریختند و تلاش نمودند فرهنگ پهلوی و باستانی را در کشوری دیگر حفظ کنند. احتمالا اگر با آنها صحبت کنیم، عشق و ارادت وافری به ایران باستان، هخامنشیان، کوروش کبیر، زرتشت، عید نوروز و چهارشنبهسوری دارند ـ بگذریم از اینکه آهنگهای آنها ربطی به فرهنگ و سنت ایرانی ندارد ـ اما علیرغم این تظاهر به باستانگرایی و وطنپرستی زبانی، به "آلت موسیقی" سیستمی تبدیل شدهاند که دشمنی ریشهای و نژادی با ایرانیان دارند.
"پارسیان لسآنجلس" نیز همچون "پارسیان هند" دچار از هم پاشیدگی هویتی هستند و با وجود تعهدات ظاهری و زبانی، درواقع ایرانی محسوب نمیشوند.
اقامت طولانیمدت در کشور یا کشورهایی در تضاد فرهنگی شدید با موطن اصلی، دور بودن از جهانبینی و سبک زندگی دینی که محرکه اصلی بازسازی فرهنگ ایرانی در طول تاریخ بوده است، از هم پاشیدگی خانواده که باز هم کانونی برای بازآفرینی و احیای فرهنگ و سنتهاست و... از عوامل این تناقض و دوگانگی نزد خوانندگان لس آنجلسی است.
اما شاهد شیوع همین ویروس در داخل کشور هم هستیم؛ این بیماری فقط به گروههای ساکن خارج از کشور مثل خوانندگان لس آنجلسی محدود نمیشود.
در داخل کشور نیز شاهد ظهور گروههایی هستیم که اساسا ادراکی از وطندوستی و عشق به میهن ندارند. هرچند این عده بسیار محدود و معدود هستند، اما خطر اصلی این است که این ویروس بیشتر در بین هنرمندان و نخبگان فرهنگی در حال گسترش است.
رفتهرفته قشری از هنرمندان در فضای فرهنگی کشورمان در حال جاگیری هستند که اساسا عشق و تعهد به سرزمین مادری را حرف مفت و مزخرف میپندارند!
مثلا شرکت کردن فلان بازیگر در جشنوارهای ملی را ننگ میدانند اما برای جشنوارهای بیگانه سر و دست میشکنند!
عکس قهرمانان پوشالی یا اسطورههای کوچک خارجی را با افتخار به دیوار اتاقشان نصب میکنند، اما ادای احترام به قهرمانان ملی (مثل قاسم سلیمانی) را تحمل نمیکنند.
این ویروس حتی بین برخی از هنرمندان وابسته به نهادهای حاکمیتی نیز دیده میشود؛ مثل هنرمندانی که تبادل پیامهایشان با مجری یک شبکه ضدایرانی (من و تو) خبرساز شد.
ویروس انقطاع از اصل و پیوند و همذاتپنداری با بیگانه - دشمن، یک خطر جدی است؛ پارسیان لس آنجلس درحال تکثیر هستند و فضای فرهنگی کشور، نیازمند یک ویروسزدایی (تغییر ساختار مدیریت) است.