سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
خطر "مدیریت جهادی" برای اصلاحطلبان
احمد زیدآبادی، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک یادداشت در ویژهنامه نوروزی سازندگی که با عنوان "کج دار و مریز!" منتشر شد، در اشاره به پیروزی اکثریتی اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم نوشته است: واقعیت این است که اصولگرایان در تاریخ حیات خود، هیچگاه برنامه کلان و همهجانبه و منسجمی برای اداره کشوری با مختصات ایران نداشته و ارائه نکردهاند!
او تصریح میکند: شاید بتوان گفت که اصولا برنامه خاصی در دستور کار اصولگرایان نیست وصرفا انگیزههای قدرتطلبانه، پیشران و برانگیزنده آنها برای تسخیر انحصاری مجلس بوده است.
زیدآبادی در ادامه یادداشت خود به طرح یک پیشبینی از رفتار مجلس یازدهم میپردازد و مینویسد: نمایندگان تندروتر اصولگرا با به دست گرفتن ابتکار عمل، روحانی و اجزای مختلف دولت او را به صورت هدفی سهل و مشروع برای تهاجم علیه آن درمیآورند و همه مشکلات خرد و کلان کشور را به آن نسبت میدهند و از دولت بییال و دم و اشکم و در عین حال دست و پا بسته، مطالباتی را طلب کنند که در قوطی هیچ عطاری پیدا نشود!
این فعال اصلاحطلب همچنین مدعی میشود که برخی اصولگرایان به دنبال پیادهسازی مدل کره شمالی یا چین هستند!
*اصلاحطلبان و بازوان رسانهای آنها در روزهای پیش و پساانتخابات، تقلای وافری را به عمل آورده و میآورند تا مفهومی به نام "مدیریت جهادی" که شناسه اصولگرایان است را در ذهن مردم پاک کنند و منکر آن شوند.
مفهومی که برند اصلی اصولگرایان است و مردم نفحات آن را در دهه شصت، در دوران دفاع مقدس، در طرح تثبیت قیمتها در مجلس هفتم، در شورای شهر دورههای دوم تا چهارم و در طول 12 سال شهرداری محمدباقر قالیباف در تهران دیده و لمس کردهاند.
اکنون قرار است این مفهوم با برداشته شدن "گام اول" کاهش مشکلات از سوی مردم و قرارگیری تفکر جهادی در رأس پارلمان؛ در تمام قیام و قعود مجلس یازدهم مجدداً جلوهگر شود و آثار آن در مقابل چشم مردم قرار گیرد.
اما همانطور که شاهدیم، یک جریان سیاسی خاص با طرح اباطیلی مثل عزم اصولگرایان برای پیادهسازی مدل کره شمالی و چین و غیره و با ادعای اینکه اصولگرایان برنامه ندارند؛ قصد دارد منکر کارنامه پیشگفته باشد و روند رو به بهبود اوضاع را در چشم مردم لکهدار کند.
مفهومی که البته با ورود خواص و عملگری مطلوب رسانهها خنثی خواهد شد.
این نکته بدیهیست که در صورت برداشته شدن گامهای دوم و سوم از طرف مردم؛ فرایند کاهش مشکلات با سرعت بیشتری مواجه خواهد شد و برکات تفکر جهادی بیشتر در زندگی و اقتصاد مردم لمس خواهد شد.
***
اینجا انقلاب نمیشود آقای صالحیامیری!
سیدرضا صالحیامیری، فعال اصلاحطلب و از نزدیکان سیاسی و امنیتی رئیسجمهور روحانی، طی یادداشتی در سالنامه نوروزی روزنامه ایران، به بررسی ویژگیهای جامعه ایرانی در طول 4 دهه گذشته به زعم خود پرداخته است.
در این یادداشت که جز یک مورد؛ هیچ نکته مثبتی پیرامون ایران اسلامی و کارنامه انقلاب در آن نیست! در بخش آسیبهای فرهنگی و اجتماعی وضعیت حاضر، مقولات زیر را میخوانیم:
_افول صداقت و اخلاق... افزایش رذیلتها و بیاخلاقیها در جامعه!
_افول اثربخشی کانونهای اصلی بقای جامعه ایرانی خصوصا خانواده، آموزش و پرورش، آموزش عالی و...
_گسترش شکاف نسلی
_ فقدان الگوی استراتژیک آیندهنگر و جامعنگر در عرصه فرهنگی...
_سیاستزدگی عرصه فرهنگ
_عدم سرمایهگذاری شایسته در حوزههای فرهنگی
_افزایش روزافزون آسیبهای اجتماعی؛ افزایش طلاق، بیکاری، فقر، حاشیهنشینی و... و کاهش سرمایه اجتماعی...
*بعید است که آقای صالحیامیری حتی برای رژیم طاغوت و شاه خائن نیز حاضر به بیان چنین کارنامه سیاه و پر از تباهی بوده باشند! کارنامهای مندرآوردی که چسباندن آن به نظام جمهوری اسلامی حکما موجب شادمانی سناتورهای رژیم شاه و همه درباریان پهلوی میشود.
ضمن اینکه اظهارات اشاره شده درست هم نیستند...
ملاک معقول صالحی برای "افول صداقت و اخلاق" در سال چهل و یکم از عمر نظام اسلامی چیست؟ او رفراندوم عمومی در این باره برگزار کرده یا مشاهدات مندرآوردی خود از رذیلتهایی که دیده را بیان کرده است؟
افول اثربخشی خانواده و آموزش و پرورش از کجا آمده است و چه ملاکی دارد؟
"گسترش شکاف" نیز ادعایی چند ساله از سوی آقای امیری است که ایشان همواره بر آن اصرار دارد و در مقاطع افشای رسانهای نیز ادعای خود را تکذیب کرده است!
در بحث افزایش بیکاری و فقر نیز ادعای آقای امیری نه تنها صحیح نیست بلکه یک دروغ آشکار از تریبون دولت برای سیاهنمایی علیه انقلاب اسلامی است زیرا انقلاب ایران توانسته است طی 41 سال گذشته میزان بیکاری و فقر مطلق خود را کاهش دهد[1]، بیکاری فعلی را به "بیکاری شیک" تبدیل کند[2] ایران اسلامی را به رتبه سیرترین کشورهای جهان برساند[3] و در دیگر شعوب اقتصادی نیز شاهد تابآوری در مقابل تحریمها، قطع وابستگی به نفت و ارائه ارزانترین نان، مالیات و سوخت به شهروندان خود باشد.
پر واضح است که صحیح نبودن ادعاهای صالحیامیری بیانگر این حقیقت نیز هست که نیتی غیر از هشدار در پشت این حرفهای غلط اندر غلط وجود دارد. و قس علی هذا...
ما علت این دشمنی آشکار آقای صالحیامیری و دوستان ایشان در ستاد اصلاحات را با نظام اسلامی نمیدانیم اما این را میدانیم که جریان سیاسی خاص با پمپاژ همین سیاهنماییهای بیمبنا و انکار مثبتات نظام، قصد به خیابان کشاندن مردم و ایجاد «فتنه اقتصادی» علیه نظام اسلامی را دارد.
هدفی که تاکنون دو پیشلرزه آن در دیماه 96 و آبان 98 با هدایت اصلاحطلبان محقق شده و میرود تا آتش بزرگتری به هیمه بزند.
نوشداروی این مسئله نیز ورود خواص و روشنگری در قبال سیاهنماییهای امثال آقای صالحی امیری است.
بله! کشور ما همچون تمام دیگر ممالک جهان با مشکلات و کاستیهایی مواجه است...
اما آیا این مشکلات به معنی نبود هیچ نقطه مثبت دیگری است؟
آیا مشکل گرانی که ثمره دولت آقای روحانی و حمایتهای امثال آقای صالحیامیری از گفتمان همین دولت است؛ در کشورهای دیگر جهان وجود ندارد؟ و از همه مهمتر اینکه آیا آنطور که اصلاحطلبان جلوه میدهند؛ مردم ناامیدند و هیچ راه نجاتی برای مشکلات موجود در کار نیست؟!
این مقولات، تماماً پرسشهایی است که باید در مقابل سیاهنماییهای فوق به آن اندیشید.
قبل از صالحیامیری، دیگر همکار اطلاعاتی سابق او یعنی احمد پورنجاتی هم طی یادداشتی در ویژهنامه نوروزی شرق؛ شرایط جامعه ایرانی را رو به "انقلاب" توصیف کرده بود![4]
محسن میردامادی، عضو دیگر حلقه اطلاعاتیهای اصلاحطلب نیز اخیراً در اظهاراتی عجیب، مشکلات ایران اسلامی را در "شدیدترین وضعیت در جهان" توصیف کرد.
نخبگان کشور حتما بایستی به خطر موجود در انتهای زنجیره این فکتها بیاندیشند و گرنه در طلوع فتنه اقتصادی از خواب بیدار خواهند شد...
***
80 درصد اقدامات کشور در اختیار دولت نیست!
غلامرضا انصاری، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یادداشت خود در سرمقاله شماره یکشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون عملکرد دولت در مبارزه با ویروس کرونا نوشته است:
"مواجهه دولت با بحران کرونا و کلا ارزیابی کار دولت دو بعد دارد؛ نخست اقداماتی که در اختیار دولت نیست. امروز متصدی 80 درصد اتفاقاتی که در کشور میافتد دولت نیست. یا به تعبیری میتوان گفت که دولت اختیار عمل را در ارتباط با خیلی از مسائل ندارد. دوم بحث عملکرد خود دولت در حجم اختیارات 20 درصدی است که بهنظر میرسد دولت دوم آقای روحانی کند و کمکار بوده و جسارت و شجاعت استفاده از همان حداقل اختیارات را نیز نداشته است. در صورتی که دولت میتوانست با شجاعت، جسارت و بهکارگیری کارگزارانی که اعتقاد و التزام به شعارهای داده شده رئیس جمهور داشتند، شرایطی را فراهم آورد که وضعیتی بهتر از این داشته باشیم. شاید بتوان گفت خیلی از کارگزاران و متصدیان اموری که در ساختار دولت هستند اعتقادی به شعارها و کلیت دولت ندارند یا از جای دیگری دستور میگیرند."[5]
*اظهارات انصاری در حالی است که دولت، اختیاردار بیش از 95 درصد از بودجه و اجرائیات کشور است.
سهم نهادهای انتصابی نیز از بودجه و اجرائیات کشور در مقابل آنچه که دولت در اختیار دارد، مصداق "تقریبا هیچ" است.
پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان چندی قبل در این باره تأکید کرده بود:
"ما جای دولت را نمیگیریم، در این باره غلو شده است. همه بنیاد را روی ترازو بگذاریم نسبت به دولت یک درصد هم نیست."[6]
دلیل جالب دیگر در غلط بودگی آنچه که انصاری ادعا کرده؛ تلاش و تقلّای اصلاحطلبان در انتخاباتهای ریاستجمهوری برای تصاحب قدرت است.
تلاش و تقلّایی که در سال 88 تا پای اضمحلال جمعی اصلاحطلبان و فتنهگری علیه نظام اسلامی نیز پیش رفت.
آیا اینهمه تلاش و خود را به آب و آتش زدن فقط برای تصاحب یک قدرت 20 درصدی است؟
مسئله دیگر اینست که چرا اصلاحطلبان در شب انتخابات ریاستجمهوری چنین حرفهایی را مطرح نمیکنند؟
و چرا در روزهای نخست بر تخت نشستن رئیسجمهور روحانی از این میگفتند که باید دست روحانی و ظریف را بوسید، ما «فدائیان روحانی» هستیم و روحانی از ما اصلاحطلبان هم بهتر است...
تمام این مقولات نشان میدهد که پای یک شیطنت سیاسی در میان است تا مسئولیت وضع موجود را از گردن آقای روحانی و اصلاحطلبان ساقط کند و با «مقصّرتراشی»، بیگناهان را عامل مشکلات کشور جلوه دهد.
بحث "دستور گرفتن کسانی در شاکله دولت از جای دیگر" هم اصطلاحاً از آن حرفهاست و بیمعنیتر هم میشود هنگامی که همه میدانیم دولتی که برای پیشبرد اهداف خود در برجام حتی از خطوط قرمز نظام هم عبور کرده است؛ قدرت و جسارت لازم برای برخورد با عوامل نامطلوب خود را دارد.
مسئله مهم دیگر اینست که اصلاحطلبان اصرار دارند کارنامه مطلوب نظام اسلامی در امر مبارزه با ویروس کرونا را ملکوک کنند و این در حالی است که به گواه ارقام، دانستههای مدیریتی و گواهی نهادهای بینالمللی؛ ایران اسلامی یکی از موفقترین کشورها در این زمینه بوده و دولت محترم نیز با وجود برخی انتقادات اما در این زمینه عملکردی نسبتا مطلوب داشته است.
علت اصرار اصلاحطلبان برای سیاه جلوه دادن اوضاع نیز بازگشتی دارد به تحلیلهای مربوط به «فتنه اقتصادی» و تقلای ستاد جریان چپ برای عصبانی کردن مردم از زمین و زمان.
مفهومی در چارچوب مدلهای "جنگ روانی" که اگر مد نظر نهادهای ذیربط در امر مقابله با کرونا ویروس نباشد؛ حتما آسیبهای هنگفتنی را شامل حال مردم و نظام اسلامی خواهد کرد.
***
1_ https://tn.ai/1943133
2_ mehrnews.com/xM4rk
3_ mshrgh.ir/944980
4_ mshrgh.ir/1048258
5_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/284916
6_ https://tn.ai/2060969