دادکان: در کار فنی برانکو یک درصد دخالت میکردم / پرسپولیس را به من نمیدهند چون معتمد وزارت ورزش نیستم
محمد دادکان رییس اسبق فدراسیون فوتبال در گفتوگویی به انتقاد شدید از مسئولان ورزش پرداخت.
به گزارش وبسایت نود به نقل از کیهان ورزشی، محمد دادکان رییس اسبق فدراسیون فوتبال در گفت و گوی مفصل خود از دوران مدیریتش در فوتبال تا امروز صحبت کرده است.
مصاحبه با دکتر محمد دادکان که در دفتر کارش در وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی انجام شد، از پرسپولیس جام تخت جمشید و روزگاری که وی به «آشیخ» اردوگاه سرخ معروف بود کلید خورد و به دوران مدیریت وی در فدراسیون رسید و در نهایت با معرفی مسببان ایجاد فضای ناسالم امروز ورزش و بویژه فوتبال خاتمه یافت.
صادقانه میگوییم که دوست داشتیم بجای این مکان، الان با شما در دفتر ریاست فدراسیون فوتبال مصاحبه میکردیم.
شما لطف دارید. خوشحالم که بعد از سالها بار دیگر درباره فوتبال با شما صحبت می کنم. وقتی آقای شریعتمداری به وزارت کار آمدند از طریق آقای شجاعی برهان دوست مشترک مان دعوت به کار شدم. خیلی خوشحالم که اینجا هستم و همیشه سعی می کنم هر جا که هستم بتوانم تاثیرگذار باشم.
برای آغاز گفتوگو دوست داریم درباره پرسپولیس دهه ۵۰ صحبت کنید؛ تیمی که شما عقاید و ظاهر متفاوتی که در بین نفرات آن داشتید. همواره این سوال مطرح بوده که چگونه خودتان را با آن شرایط و فضا وفق میدادید؟
من اعتقاد دارم دین در آن روزها خیلی محترم شمرده می شد و حتی در بین آن نفرات که شما می گویید دین و دینداری ارزش بیشتری نسبت به امروزی ها داشت. امروز عده ای با دین بازی می کنند و ظاهر را درست کرده ایم اما باطن ضعیف شده است. در همان روزهایی که شما می گویید، به من معتقد خیلی احترام میگذاشتند. امروز متاسفانه تظاهر زیاد شده است. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب کسی نتوانست مردم را از دین دور کند. امروز برخی با اعتقاد و اعتماد مردم بازی می کنند. حالا هم در ورزش و هم در بیرون ورزش. من هم یک بازیکنی بودم مثل خیلی های دیگر که مسایلی را رعایت می کردم و بسیار مورد احترام بودم.
همان خصایص باعث شد که در آن تیم به شما لقب «آشیخ» را بدهند؛ یادتان هست اولین بار چه کسی شما را به این نام صدا کرد؟
من از طرف بازیکنان پرسپولیس به ویژه آقای علی پروین این لقب را گرفتم. موهایم کوتاه بود و ریش داشتم و شورتم بلند بود. فکر کنم سال ۵۴ بود.
این هم از اتفاقات عجیب است که یک مدافع در تمام دوران بازیگری اش حتی یک کارت زرد نگرفته باشد!
یادم است روزیکه از فوتبال خداحافظی کردم، «کیهان ورزشی» نوشت: خداحافظی یک بازیکن نمونه که در طول ۱۲ سال حتی یک کارت زرد نگرفت. من دنبال این نبودم که بازیکنی را بزنم. دنبال فوتبال سالم بودم. حتی در زمین های خاکی هم کارت زرد نگرفتم.
رعایت اصول اخلاقی در آن روزگار که ممانعتی برای یکسری کارها وجود نداشت، سخت نبود؟
خدا شاهده که در ماه رمضان روزه میگرفتم و همه به من احترام میگذاشتند. اینجا یادی می کنم از مرحوم مصطفی الهی که به بازیکنان در رختکن رسیدگی می کرد. در پرسپولیس بودم و بازی داشتیم با تاج سابق که من روزه بودم. بین نیمه این فرد دوید داخل رختکن و یک قوری چای و چند تا خرما دستش بود و گفت: سریع روزه ات را باز کن و بنده همانجا افطار کردم. چند بازیکن دیگر هم روزه بودند اما خب چون من نماد این کارها بودم بیشتر به چشم می آمدم. جالب است که در نیمه دوم وقتی وارد زمین شدم جمعیت که میدانست من روزه بودم تشویقم کرد و شعار داد:آشیخ روزه اش را باز کرد و ...
در آن تیم دو گروه بازیکن حضور داشتند که اعتقادات و ظاهر متفاوتی داشتند؛ این دوگانگی و تفاوت را چگونه هضم میکردید؟
خدا شاهد است آنهایی که شاید بهتر از امثال من بودند اما به شکل دیگری رفتار می کردند و مثلا روزه نمی گرفتند هم برای من و چند بازیکن دیگر خیلی احترام قائل بودند. این رفتارها و تمسخر کردنهایی که گاها امروز می بینیم آن زمان وجود نداشت. برای همین بود که در ابتدای مصاحبه گفتم هنر یک عده این بوده که بعد از انقلاب با اعتقادات افراد بازی کنند!
نقش علی پروین در آن تیم چقدر بود؛ آیا از همان روزهای اولی که با او همبازی شدید، نشانههای دورخیز وی برای رسیدن به حکمرانی در پرسپولیس را میدیدید؟
خب آقای پروین برای خودش یک ستون بود. کاپیتان تیم بعد از رفتن آقای آشتیانی ایشان بود. خب یک حق و حقوق خاصی هم در تیم داشت. پرسپولیس بخشی از وجود خود را مدیون ایشان است
شما هم در آن بازی معروف پرسپولیس حضور داشتید؛ همان مسابقه ای که در حاشیهاش تعدادی از بازیکنان بیرون مانده تیم به رهبری علی پروین در رختکن را شکستند و با هجوم به سرمربی وقت تیم مرحوم منصور امیرآصفی، سکان را در دست گرفتند. از آن بازی ناگفتهای دارید؟
بله، بنده در آن بازی حضور داشتم. آن روز برخورد خوبی با آن مرد نشد. مرحوم امیر آصفی یک روز گفته بود اگر قلیچ خانی و پروین در پرسپولیس باشند ما موفق میشویم. درست یادم هست که «کیهان ورزشی» یک مثلث را چاپ کرد و اضلاع آن این دو بازیکن و آقای امیر آصفی بودند و زیرش نوشت: مثلث پرسپولیس تکمیل شد. ولی در نهایت همان مثلث باعث اختلاف شدید در پرسپولیس شد و مسیر تاریخی این باشگاه را تغییر داد.
ریشه اختلافات کجا بود؟
آقای امیر آصفی بر یکسری اصول انضباطی پایبند بود. برخی نمیتوانستند این موضوع را هضم کنند. حتی در آن بازی معروف بزرگان تیم را بیرون نشاند.
در رختکن چه اتفاقاتی رخ داد؟
آنهایی که بیرون مانده بودند وارد رختکن شدند و با آقای امیر آصفی برخورد کردند. من همان روزها در مصاحبه ای با آیندگان گفتم که این برخورد با سرمربی تیم درست نبوده است. حتی در جریان اتفاقات داخل رختکن، من کسی بودم که جلوی آن چند نفر ایستادم و از آقای امیر آصفی دفاع کردم.
شنیده ایم که محمد مایلیکهن هم از سرمربی دفاع و حتی در رختکن گریه کرده است.
بله؛ این هم کاملا درست است.
میتوان گفت ریشه برخی اختلافات شما و محمد مایلیکهن، با آن گروه، در تمام سالهایی که در فوتبال حضور داشتهاید همان درگیری داخل رختکن بوده است؟ موضوعی که دامنه آن به جدایی شما و ۴ بازیکن دیگر – معروف به ۵ محمد – از تیم در اوایل انقلاب کشیده است.
ما به «۵ تن پرسپولیس» معروف شدیم. پرسپولیس دو دسته شد. خب ما معتقد بودیم برخی در تیم می خواهند همان روش های قبل از انقلاب را پیاده کنند. بنده، محمد مایلی کهن، محمد پنجعلی، محمد زادمهر و محمد صادقی به اتفاق چند نفر دیگر مثل یعقوب فاطمی مقدم، حسین قرهخانلو، محمد رزمجو و ...جدا شدیم. ما شدیم پرسپولیس آزاد و برای خودمان جداگانه مسابقه می دادیم. گفتیم اگر شرایط درست نشود برنمی گردیم. متاسفانه مسایلی که امروز هست آن زمان هم بود و همه آن نفرات به جز من برگشتند! البته همه آنها به پرسپولیس برنگشتند و به تیم های دیگر رفتند اما آقای مایلی کهن و محمد پنجعلی بعد از دو، سه ماه به پرسپولیس برگشتند. یک روز شنبه در دانشگاه بودم که دیدم این دو نفر در دقیقه ۶۰ به بازی رفتند. حتی به ما هم نگفته بودند که برگشته اند. برخی بازیکنان که با ما از تیم جدا شده بودند سوختند؛ نمونه آن محمد صادقی بود که کلا مسیر فوتبالش تغییر کرد. من سر حرفم ماندم چون گفته بودم اگر آن آدم ها و آن شرایط باشد برنمی گردم و بعد از حدود ۲۰ ماه کنار نشستن، برگشتم.
میخواستید یک پرسپولیس دیگر درست کنید؟
خیر، ما خود به خود به یک پرسپولیس دیگر تبدیل شدیم. فقط به شرایط آن تیم اعتراض داشتیم. ما رفتیم ولی متاسفانه بقیه برگشتند. بین آنها هم فقط من عضو تیم ملی بودم.
اعتراضتان دقیقا به چه مسایلی بود؟
به رفتارهای برخی افراد که مسایل را رعایت نمی کردند.نمی خواهم موضوع را باز کنم ولی عده ای هنوز باور نداشتند که انقلاب شده است.یادی کنم از آقای علی عبده. توضیح بدهم که افراد مورد نظر نمی خواستند سیستم پرسپولیس قبل از انقلاب را پیاده کنند و اصلا نمیتوانستند آن کار را انجام دهند بلکه هدف شان این بود که به شکل و روش خودشان در تیم کارها را پیش ببرند و ما زیر بار آن روش ها نرفتیم.
در همان سالهای ابتدایی انقلاب، طرح عجیب ۲۷ سالهها پیاده شد؛ شما با آن طرح موافق بودید؟
نه موافق نبودم. خود من در ۲۷ سال و ۸ ماه کنار رفتم. البته نه بخاطر آن طرح، بلکه به حرف مرحوم پدرم. پدرم همیشه به من و برادرم که کشتی گیر بود می گفت: روزی بروید کنار که حسرت تان بخورند نه روزی که بگویند خوب شد رفت. یک روز پدرم از من پرسید چرا فلان بازیکن دیگر بازی نمی کند و دایم روی نیمکت است؟ بازیکن معروفی بود. گفتم: آقا جون، چون بدنش نمی کشد و سنش بالا رفته است. گفت: خیلی زشت است. این بازیکن زمانی آوازه داشت و حالا یک دقیقه هم بازی نمی کند. کاش خداحافظی کرده بود. شما کاری نکنید که مردم اینگونه درباره تان صحبت کنند و در اوج کنار بروید.
از دوران بازیگریتان که فاصله بگیریم، میرسیم به زمانی که بار دیگر به سطح اول فوتبال ایران برگشتید و اینبار با عنوان رییس فدراسیون. آخرین رییس فوتبالی فدراسیون هم شما بودید.
ما همین الان هم میتوانیم یک فرد فوتبالی را در راس فدراسیون قرار دهیم اما سیستم ورزش کشور این را نمی خواهد. الان در راس ورزش کشور افرادی نشسته اند که با این مقوله بیگانه اند. خب این افراد می روند سراغ افراد متخصص برای فوتبال؟ وقتی دولت دو نفر را در راس وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک میگذارد که چیزی از ورزش نمی دانند دیگر چه انتظاری دارید؟ نمی گویم این دو نفر آدم های بدی هستند ولی برای ورزش تخصص ندارند. اینها همه امور ورزش را تحت اختیار دارند. دولت با معیارهای خودش یک نفر را در راس کمیته المپیک میگذارد که فقط با دست بالا کردن رای دهندگان و بدون تخصص به این جایگاه رسیده است. خب معلوم است که آخر و عاقبت ورزش مان این میشود. من برای آنهایی که برای رسیدن این افراد به ریاست رای داده اند هم متاسفم. همان افراد باعث میشوند که استخوان خرد کرده های ورزش کنار بمانند.
اگر بخواهید به عملکرد خودتان در فدراسیون فوتبال نمره بدهید، چه نمرهای میدهید؟
من به خودم نمره نمیدهم و باید این سوال را از مردم بپرسید.
سوال را به گونهای دیگر مطرح میکنم؛ آیا آن ایدهآلی که در ذهنتان بود شکل گرفت؟
این سوال قشنگ است. به خودم نمره نمیدهم اما آن ایده هایی که در ذهنم بود را در فدراسیون پیاده کردم.
شعار شما مقابله با زیاده خواهیها در فوتبال بود؛ در این مسیر موفق بودید؟
خیلی سخت بود اما این کار را انجام دادم. من آقای پروین که همبازی ایشان بودم و برایم قابل احترام بود را محروم کردم. یعنی برای من فرقی نداشت چه کسی است. ایشان در مصاحبه ای گفته بود: ما به فدراسیون می گوییم این داور را برای بازی ما انتخاب نکن و انتخاب می کند! برای این آقای پروین را محروم کردم که فوتبال قوام پیدا کند. آقای حجازی را هم محروم کردم. دو تا از سردارها یعنی آقای ملاحی و آقای آجورلو را هم محروم کردم. من نمی خواستم عرض اندام کنم؛ می خواستم فوتبال قوام واقعی خودش را پیدا کند و دیگر کسی نگوید برای بازی ما فلان داور را بگذارید. قبل از ما، افراد داوران بازی های خود را انتخاب می کردند و اگر هم کسی محروم می شد از ضعفا بود اما من گفتم ضعیف و قوی فرقی ندارد.
یکسری حواشی عجیب هم برای برخی ستارگان تیم ملی بخصوص قبل از جام جهانی آلمان ایجاد شد که شخصا برای رفع آنها اقدام کردید.
بله؛ حالا اسم نیاوریم چون همه آنها از بزرگان فوتبال مان هستند ولی واقعا مشکلات عجیبی برای آنها ایجاد شده بود و ۴، ۵ نفر بودند که به دلیل برخی روابط غیر معمول دچار دردسر شده بودند و بنده شخصا ورود کردم. یادی کنم از آقای همایون شاهرخی که به من می گفت: شما با توجه به مشکلاتی که در فوتبال بود و آنها را حل کردید اگر روزی از فوتبال بروید حقوقدان قابلی میشوید. بارها به دادگاه و مکان های دیگر رفتم تا مشکلات آن بازیکنان را حل کنم.
در روزهایی که برای حضور در انتخابات فدراسیون فوتبال ثبت نام کردید و حتی بعد از رسیدن به ریاست، با یک جریان مخالف رسانهای روبرو شدید و حتی نام تان را بصورت مخفف «م. د» چاپ می کردند، چطور با آن داستان کنار آمدید؟
آن کار را انجمن نویسندگان انجام داد و میگفتند چون آقای دادکان توهین کرده است باید محروم شود. من در تلویزیون مصاحبه کردم و گفتم بزرگترین افتخارم این است که اینها مرا «م. دال» خطاب قرار میدهند. یادی کنم از آقای صافی که مرا به شبکه سوم سیما دعوت می کرد. آنها گفته بودند ما نام دادکان را مخفف می نویسیم اما هر شب در شبکه سوم سیما است و خلاصه نتوانستند مرا بایکوت کنند. آن جماعت از فوتبال باج می خواستند و من هم باج نمی دادم. رفته بودند دفتر آقای مهرعلیزاده رییس وقت سازمان تربیت بدنی که از من شکایت کنند و ایشان هم گفته بود: زیر اسم آقای دادکان ننوشته نایب رییس یا رییس فدراسیون، نوشته مدرس دانشگاه شهید بهشتی، شکایتی دارید بروید دانشگاه. بعد همان افراد رسانهای گفتند دادکان باید عذرخواهی کند و من چون سابقه آن افراد را میدانستم زیر بار نرفتم. بعد رفتند گفتند دادکان نمیتواند برای فوتبال پول بیاورد و خودش خراب میشود و می رود، اما وقتی که رفتم ۵ میلیارد و ششصد میلیون تومان برای فوتبال گذاشتم. رتبه ۱۵ دنیا را هم که کسب کردیم. می دانید دلیل موفقیت من چه بود؟ جدا از زحمات همکارانم، یکی از دلالیش مخالفت با همان جریانات رسانه ای و آن افراد بود.
یک انتقاد به شما این بود که به رغم مقابله با آن جریانات رسانهای، افرادی را در کنار خود قرار دادید که بعضی از آنها خودشان بخشی از جریان مخرب دیگری بودند.
ابتدا فردی را آوردم در بخش روابط عمومی که از دانشگاه آمده بود و بعد که با ادامه ماموریت وی مخالفت شد، فرد دیگری آمد. برای ایشان مشکلاتی درست شد و آقای وزیری را آوردیم. من می دانم شما چه کسی را می گویید ولی آن فرد هیچوقت نفر اول در بخش رسانهای ما نبود.
اما در مقاطعی حسابی جولان میداد.
بله، این را قبول دارم. آن آدمی که شما می گویید من برایش خیلی کارها کردم و حتی در مقطعی گرفتار شد و نجاتش دادم. اگر او را به فدراسیون آوردم نه بخاطر توانایی هایش بلکه برای این بود که کمکش کنم و حقوقی به او پرداخت کنم.
البته چند نفر دیگر هم در کنار او بودند که به پاشنه آشیل فدراسیون شما تبدیل شده بودند؛ اگر زمان به عقب برگردد آیا باز هم از آن افراد استفاده می کنید؟
نه، به هرحال تجربه اندوزی با ارزش است.
یادمان هست که حتی در سایت رسمی فدراسیون فوتبال از سوی آنها به پیشکسوتان فوتبال توهین میشد.
ببینید، من اگر به این کارها اعتقاد داشتم کمیته پیشکسوتان تشکیل نمی دادم. خب در آن مقطع مشغله کاری ما زیاد بود و باید در ماه فقط ۳۰۰،۴۰۰ میلیون برای پرداخت حقوق تهیه می کردیم. حتی یادم هست آقای نوآموز به من میگفت شما برو دنبال پول و من فدراسیون را می چرخانم. این مشغله باعث شده بود زیاد روی آن بخش هایی که شما میگویید متمرکز نشویم.
نکته عجیب دیگر عکسهایی بود که از شما روی دیوار برخی اتاقهای فدراسیون زده بودند!
بخدا اصلا موافق نبودم. یک مشکلاتی هم بعدا پیش آمد. ۳،۴ نفر بودند که بعد از رفتن از فدراسیون دفتری را راه انداختند و آنجا هم عکس بزرگ مرا زده بودند و سو استفاده می کردند. عده ای آمدند و گفتند: آقای دادکان اینها به اسم شما از ما پول گرفته اند. یک چهره فوتبالی که اسمش را نمی آورم نیز آمد و گفت اینها به اسم شما از من پول گرفته اند. به او گفتم شما فردا برو بازار تهران و صنف فرش فروشان، فلان مغازه عکس من را بزرگ به دیوار زده است. اگر آن مغازه به شما یک فرش قلابی بدهد آیا من مقصرم که عکسم روی دیوار آن مغازه بوده است؟!
دکتر دادکانی که ما میشناختیم و می شناسیم، همواره با لیدر و لیدربازی مخالف بوده است؛ اما اتفاقات حاشیهای و عجیب جام جهانی و دستگیری تعدادی از لیدرهای اعزامی، گویای این مسئله بود که نظارت درستی بر این موضوع وجود نداشته است.
این موضوع را نباید به من بچسبانید چون اعزام آنها کار فدراسیون فوتبال نبود. آنهایی که خلاف کردند و رفتند از رییس جمهور وقت ۲ میلیارد گرفتند و اعزام ها را انجام دادند، مقصر بودند. ما به هر کسی بلیت دادیم پولش را گرفتیم. یک شرکت درست شد و آدم های ما را بردند. اسم هم می برم؛ آقای عزیز محمدی و حاج آقای علیپور رفتند قرارداد بستند. از طرف فدراسیون هم نرفتند. بعد هم مشکلاتی برایشان درست شد. خب اگر ما هم در داستان بودیم که دادگاه احضارمان می کرد. ما نامه هم زدیم که با آن شرکت هیچ کاری نداریم و با این آدم هایی هم که از فدراسیون رفته اند و همکاری می کنند ارتباطی نداریم.
این دو نفر که نام بردید از اعضای فدراسیون شما بودند؛ چگونه بدون مجوز رفتند و آن قرارداد را بستند؟
آن شرکت گفته بود فقط به اینها پول میدهد و دیدید که بعد از جام جهانی مشکلاتی هم برای این افراد ایجاد شد. رییس جمهور گفته بود ۲ میلیارد به فوتبال بدهید و داده بودند به شرکت اوج و این افراد هم با آنها بودند. حتی آمدند در جام جهانی و می خواستند دویست میلیون از آن دومیلیارد را به تیم ملی بدهند که من قبول نکردم و گفتم در این چمدان من به اندازه کافی پول هست و این مبلغ را نمی خواهم. خدا رحمت کند حاج داوود احمدی نژاد را که به او گفته بودند به دادکان بگو این پول را از ما بگیرد. ایشان سر یک مسئلهای در جام جهانی به من زنگ زد و این موضوع را هم گفت که من گفتم: بخدا قسم اگر این پول را قبول کنم. چون این پول بعدا مشکل درست می کند.
بحث اعزام خبرنگاران به جام جهانی هم حاشیهساز شد؛ آیا اعزام همه آن نفرات نظر شما بود؟
بنده هیچ نظری روی فردی ندادم بلکه کمیته ای را تشکیل دادیم که آنها بررسی می کرد. بنده در دوره ریاست خود بیش از ۲۳۰ خبرنگار را به مسابقات مختلف اعزام کردم. این نشان می داد که من برای آنها احترام قایل هستم.
درباره دوران حضور برانکو در تیم ملی بسیار بحث شده و شما نیز همواره از وی دفاع کردهاید؛ اما در تمام این سالها سوالی بوده با این مضمون که؛ آیا محمد دادکان در بحث فنی به این مربی کمک میکرد؟
اولا ما برای برانکو کاری نکردیم. ما فقط نظم را در آن تیم حاکم کردیم. بازیکنان حاشیه ساز که ممکن بود با حضورشان به تیم ملی ضربه بزنند را می شناختیم. مثلا به برانکو می گفتم ممکن است فلان بازیکن به تیم لطمه بزند. به روح پدرم حتی یک بازیکن را هم من نگفتم دعوت شود یا نشود.
آقای دکتر، یک روایت است که؛ شما در یک مقطع وقتی نام یک بازیکنی که مورد حمایت برخی رسانههای خاص بوده را در لیست برانکو میبینید به شدت برافروخته میشوید و حتی با این مربی برخورد فیزیکی پیدا می کنید؛ آیا این موضوع را تائید می کنید؟
نه بخدا. اسامی بازیکنان را قبل از اعلام ما می دیدیم و مشورت میکردیم.
روسای فدراسیونها معمولا از جایگاه ویژه مسابقات را تماشا می کنند اما شما اغلب پشت نیمکت میایستادید و همین مسئله، شائبه دخالت فنی شما را بوجود آورده بود.
-کار فنی با برانکو بود. یک درصد –فقط یک درصد- ممکن بود نکته ای فنی را ببینم و از طریق آقای فرکی به سرمربی منتقل کنم اما قسم می خورم که به دنبال دخالت در کار فنی نبودم. مثلا در بازی ایران و مکزیک در جام جهانی من معتقد بودم باید رسول خطیبی به میدان برود چون سرعت داشت اما حرفی نزدم. من معتقد بودم اگر رسول بیاید چون مکزیکی ها او را نمی شناسند اسیر سرعتش میشوند. شما دیدید وقتی رسول آمد تا مرز گلزنی هم پیش رفت. نقد به همه وارد است، به برانکو وارد بود و به خود من هم وارد است اما برانکو با شخصیت و مبادی آداب بود. او به فوتبال ما خدمت کرد.در طول ۴ سالی که با ما بود و سالهایی که با پرسپولیس بود حتی یک مشکل حاشیهای نداشت. مسئولین بی تدبیر ورزش ما به راحتی برانکو را فراری دادند.
بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ و مشکلاتی که برای فوتبال ایجاد شد شما در مصاحبهای برکناری خود از سوی محمد علی آبادی را افتخار بزرگ زندگی تان دانستید و حتی به دولت محمود احمدی نژاد انتقاد کردید؛ این در حالی بود که رابطه شما با برادر رییس جمهور خیلی خوب بود.
دلیلش این بود که مسئول ورزش با ورزش بیگانه بود. هیچ چیزی از ورزش بلد نبود. دوره آقای احمدی نژاد مسئولان می گفتند آمدیم ریشه ها را بزنیم. خب ریشه چه کسی و چه چیزی را زدی؟ ریشه خودتان را زدید. خدا خواست تا یکی مثل من به پست احمدی نژاد بخورد و به آن شکل جواب شان را بدهم.
این جمله معروف شماست که از بازار برای فوتبال پول میآوردید و هنوز هم میتوانید برای فوتبال از آن بخش جذب مالی داشته باشید؛ آیا در فوتبالی که ادعای حرفه ای شدن دارد باید از بازار پول آورد؟!
در فوتبال ما راه دیگری نیست. این که خلاف نیست از طریق علاقه مندان و خیرین پول بیاورید. ما را با فوتبال ژاپن مقایسه نکنید. این قطر اندازه کدام شهر ماست؟ بالای ۳۰ استادیوم استاندارد دارد. با چقدر جمعیت؟ ما چکار کردیم؟ هنوز به استادیوم آزادی می نازیم. خب در این فوتبال چگونه می خواهید پول دربیاورید؟
تمام فکر و ذکر دولتها در ایران رفتن تیم ملی به جام جهانی است؛ این خواسته به شمشیر دو لبهای برای فوتبال مبدل شده است؛ قبول دارید بی توجهی به ساختارسازی ریشه در این مسئله دارد؟
البته من معتقدم باید برویم جام جهانی چون رفتن به جام جهانی وفاق ملی ایجاد می کند. مردم ما که از نشاط اجتماعی دور شده اند این جام جهانی هم نباشد خب به ضررشان است. من قبول دارم که باید ساختار داشته باشیم اما فعلا امکانش فراهم نیست. شما ببینید ما برای انتخاب سرمربی تیم ملی چه داستانی داریم؟ کجا در کره جنوبی و ژاپن اینگونه است؟
جریانات فاسد رسانهای که در دوره شما در برخی رسانههای نوشتاری دیده میشدند، حالا در دیگر رسانهها رسوخ کردهاند؛ جایی درباره حضور برخی افراد به عنوان کارشناس در صدا و سیما و ارتباط آنها با همان جریانات صحبت کرده بودید؛ آیا در این زمینه اطلاعاتی دارید؟
هر کسی از دم در صدا و سیما عبور می کند میشود کارشناس! چرا یک نفر از صدا و سیما نیامد بگوید آقای دادکان شما که به مجموعه ما توهین کردید باید بیایید و جواب بدهید؟ چون خودشان می دانند چه خبر است. این ها چگونه کارشناس میشوند؟ صد درصد بحث مالی مطرح است وگرنه چرا سراغ خاک خورده های ورزش نمی روند و از آنها به عنوان کارشناسی استفاده نمی کنند. اینها می روند در یک برنامه و تیم می گیرند و وقتی هم از یک تیم برکنار میشوند سریع تیم دیگری را میگیرند. این ها آدم دارند. چند شب قبل آقای رضا وطنخواه آمده بود تلویزیون. مدرس دانشگاه، بازیکن و کاپیتان اسبق پرسپولیس، مربی اسبق تیم ملی و ... بعد از چند وقت یک نفر مثل ایشان آمد تلویزیون؟! شما گزارشگری؟ کارشناسی؟ خبرهای؟ چرا درباره همه چیز صحبت می کنی؟ در آلمان وقتی برای یک مسابقه کارشناسی می آوردند دیگر گزارشگر اجازه ندارد تحلیل فنی داشته باشد. اینجا مجری و گزارشگر خودش همه کارها را یک نفره انجام میدهد و اگر هم قرار است کارشناس بیاورند بر اساس یکسری روابط است. دلال بازی در فوتبال ایران به اوج خود رسیده است. آیا زمان حضور من این مسایل بود؟ آیا قیمت بازیکن می رسید به ۳ میلیارد؟! شما بروید نفر بیست و دوم و بیست و سوم لیست برخی تیم ها را درآورید. ببینید اصلا آن اسمی که در لیست هست وجود خارجی دارد؟ اصلا بازیکنی وجود ندارد؛ مدیر باشگاه به اسم او پول گرفته و گذاشته در جیب خودش!
جایی گفته بودید که مدتی فوتبال را تعطیل کنند و به اصلاح آن بپردازند؛ آیا این کار جواب میدهد و اساسا میتوان فوتبال را تعطیل کرد؟
باید یک مدت تعطیلش کنند. در ورزش بالادستی ها غرق در فساد هستند. پول ها تقسیم میشود. اینها همه با هم هستند. مگر میشود بگویند ۱۰۰ میلیارد از درآمد تبلیغات دور زمین نیست و کسی دنبالش نرود. این همه خود بنده به آنها انتقاد کردم، چرا یک نفرشان جواب نداده و یا از خودش دفاع نکرده است؟ یک نفر رفته در باشگاه استقلال و پرسپولیس بررسی کند که این بدهی ها از کجا آمده است؟ فقط می گویند اینها ۱۰۰ میلیارد بدهکار هستند. خب چه کسی بدهکار است؟آقای وزیر، بدهکاران را بگیرید و پول ها برگردانید به فوتبال. آقایان می گویند نکند برویم جلو و وزارت خودمان زیر سوال برود.
این فوتبال آنطور که باید به جامعه لذت را تزریق نمیکند؛ دلیلش را چه میدانید؟
این فوتبال در همه جای دنیا سرگرمی است اما اینجا سرمردم را گرم می کند! نمیگذارند کسی از آن لذت ببرد. چون از کنار فوتبال اهداف دیگری را دنبال می کنند.
چه باید کرد؟
مسئولان نمی خواهند فوتبال درست شود وگرنه یک مدت کوتاهی باید این فوتبال را تعطیل کنند و مربیان و بازیکنان نرخ گذاری شوند. این بلبشو تمام شود. آقای مدیر باشگاه مگر پول پدر و مادرت را به فوتبال آورده ای که بازیکن می گوید ۵ میلیارد بده و سریع قرارداد می بندی؟ اگر یک ریال از جیبت به این فوتبال آوردی من هر چه خواستی به تو میدهم. از جیب مردم در می آوری میدهی به بازیکن. آنهم نمیدهی برای رشد فوتبال، میدهی تا تیمت ببرد و خودت ماندگار شوی. همه تیم های ما دولتی هستند. این پول ها که به مربیان و بازیکنان میدهند همه از جیب مردم است. یک مدیر باشگاه چند روز قبل به من زنگ زد و گفت: «از طرف مدیر کارخانه به من گفته اند اگر در انتخابات فدراسیون فوتبال به گزینه وزارت ورزش و جوانان رای ندهی بودجه تیمت را قطع می کنیم و ...!» اینها همه دنبال بقای خودشان هستند. الان شما ببین، مدیر بازاریابی فدراسیون فوتبال از ایران رفته است.اسم نمی برم. می گویند اینقدر پول خورده است. این فرد الان که رفته خارج پول ها را خورده یا آن زمان که کنار شما نشسته بود؟ الان یادشان افتاده او را بگیرند!خب حالا این را گفتی. پول ها چه شد؟
در تمام این سالها بحث حضورتان در راس باشگاه پرسپولیس شنیده شده است اما به رغم تمایل شما برای قبول این مسئولیت، این موضوع محقق نشده؛ دلیلش چیست؟
خب معلوم است که این باشگاه را به من نمیدهند. شما ببینید استقلال و پرسپولیس الان دست چه کسانی است. مدیران هر دو باشگاه مشکل دارند اما به آنها اعتماد می کنند. وزارت ورزش برای این آب، دنبال گودال می گردد. من گفتم بدون یک ریال کمک باشگاه پرسپولیس را می گردانم. ولی خب اگر من باشم که نمیتوانند تلفن بزنند فلان بازیکن بیاید، فلان نفر مربی و سرپرست و ...شود!
درباره انتخابات پیش روی فدراسیون فوتبال صحبت کنید!
این آدم ها می گویند به ما تکلیف شده که به عرصه ورود کنیم. کدام تکلیف؟ با کدام تخصص؟ آیا دانشش را داری؟ مقبولیت اجتماعی داری؟ هیچکدام را نداری! تکلیف به من شد یعنی چی؟ من اعتقاد دارم با این افراد فوتبال ما ۵۰ درصد باقی مانده اش را هم از دست میدهد. وزیر ورزش هم همین را دلش می خواهد. فوتبال به کنار، الان اینهایی که در بخش های مختلف کمیته المپیک هستند بیایند بگویند ورزش ما الان کجاست و بعد از المپیک به کجا می رسد؟ اگر دیدید یک نفرشان مصاحبه کند و این را بگوید. وزیر ورزش و رییس کمیته المپیک به این سوال پاسخ بدهند. «کیهان ورزشی» این سوال را از آنها بپرسد. سوئیسیها نمی گویند ما رفتیم برای مدال، می گویند ورزش همگانی مان را تبلیغ کردیم و اگر قبل از المپیک ۷ میلیون از مردم مان ورزش می کردند، بعد از المپیک شده ۸ میلیون. آنوقت ما دنبال این هستیم که مدال بگیریم و وزیر و رییس کمیته المپیک آن جلو بدوند و بگویند این مدال را ما گرفتیم! شما از این دو نفر سوال من را بپرسید! بپرسید: الان جایگاه ورزش ایران کجاست و بعد از المپیک کجا خواهد بود؟ می دانید جواب شان چیست؟ می گویند چون با رییس جمهور رفیق هستیم آمدیم تا برای ورزش پول بیاوریم!