تحلیل رمان خاکستر و خاک نوشته‌ی عتیق رحیمی


رمان خاکستر و خاکرمان خاکستر و خاک

رمان خاکستر و خاک Earth And Ashes نام اثری از عتیق رحیمی Atiq Rahimi، نویسنده‌ی افغان است. روستای پدربزرگ دستگیر و نوه‎اش یاسین با بمبی که روس‎ها انداخته اند به آتش کشیده شده است. این دو نفر تنها بازمانده‌ی یک خانواده هستند. پدربزرگ به همراه نوه‌ی خردسالش تصمیم دارد به سراغ پسرش برود. پسرش، مراد، در معدنی دور از روستا مشغول به کار است. آن‌ها می‏ روند تا خبر کشته شدن اعضای خانواده را به او بدهند. در ادامه با تحلیل رمان خاکستر و خاک با نت نوشت همراه باشید.

تحلیل رمان خاکستر و خاک؛ سفری به اعماق خویش

پیش از آغاز تحلیل رمان خاکستر و خاک به سراغ گزیده‌ای از روایت داستانی این رمان می‌رویم، “دستگیر” منتظر است تا وسیله‌ی نقلیه‎ای او را به معدن و نزد پسرش ببرد. از لابه‎لای رویاها و تصویرهایی که در خواب و بیداری به سراغش می‎آید زندگی خود و ماجرای کشته شدن اعضای خانواده‎اش را مرور می‎کند. او ماجراها را برای سه نفر مختصری بازگو می‎کند و از لابه‎لای صحبت‎های کوتاه او با این چند نفر برش‎هایی از ماجرا را در می‎یابیم.

در تحلیل رمان خاکستر و خاک باید گفت این اثر یک داستان تاریخی و اسطوره‎ای است. افغانستان کشوری است که همواره مورد تاخت و تاز دشمنان داخلی و خارجی بوده است. و داستان، روایت زندگی مردمانی است که هر کدام غمی بزرگ دارند. غم از دست دادن عزیز، سرزمین و از بین رفتن هویت و غیرت مردمان شان را دارند. در “خاکستر و خاک” به داستان‎های شاهنامه خصوصاً، “رستم و سهراب”، اشاره می‎کند. پیرمرد خود را “رستم” و مراد را “سهراب” می‎بیند.

“مراد تو سهرابی نیست که پدرش را بکشد. ولی تو…. تو رستمی! می‌روی و خنجرِ غم به سینه‌ی فرزندت می‎زنی!”

بیشتر بخوانید: مجموعه داستان تجاوز قانونی نوشته‌ی کوبو آبه

رمان خاکستر و خاک Earth And Ashes  نام اثری از عتیق رحیمی Atiq Rahimiرمان خاکستر و خاک Earth And Ashes  نام اثری از عتیق رحیمی Atiq Rahimi

رمان خاکستر و خاک Earth And Ashes نام اثری از عتیق رحیمی Atiq Rahimi

“میرزا قدیر”، داستان “رستم و سهراب” را داستانِ جوانان امروز می‎داند. و باور دارد که این داستان هر روز تکرار می‎شود. و در زندگی این روزهایشان نشانه‎های بسیاری از این داستان را می‎بیند.

“پدر گل، امروز مرده‎ها خوشبخت‎تر از زنده‎ها هستن. چه کنیم؟ روزگار خراب آمده، مردم بی ناموس شده. قدرت ایمان مردم شده، بجایکه ایمان قدرت‎شان باشه. مرد و جوانمرد گم شده. رستم از یاد رفته. امروز سهراب پدر خود را می‎کشه و بی ادبی معاف، مادر خوده….زمان، زمان مارهای ضحاک‎اس، مارهایی که مغز جوانان را می‎خورن.”
“اصلاً جوانای امروز، خودشان ضحاک شدن. همرای شیطان رفاقت می‎کنن و بابه خوده ده گودال می‎اندازن…یک روز نه یک روز، مارایشان مغز خودشانه خاد خورد.”

در تحلیل رمان خاکستر و خاک باید گفت راوی این رمان دوم شخص مفرد است. “دستگیر” داستان را خود برای خود روایت می‎کند و به نوعی یک مونولوگ درونی است. بنابراین ما از حالات شخصیت و یا درونیات شخصیت‎های دیگر داستان چیز زیادی در نمی‎یابیم. به عنوان مثال تنها اطلاعاتی که در مورد “میرزا قدیر” داریم مربوط به پاسخ سوالاتی است که خود دستگیر از راننده‎ای که با او به معدن می‎رود می‎پرسد.

بیشتر بخوانید: تحلیل رمان گلنار و آیینه نوشته‌ی محمد اعظم رهنورد زریاب

تعداد شخصیت‎های داستان رمان خاکستر و خاک محدود است. به هر یک از آن‌ها تنها به اندازه‎ای پرداخته می‎شود که حالات و درونیات “دستگیر” را منعکس کنند. از شخصیت‎های زن داستان جز چند خاطره‌ی محدود و دور چیزی نمی‎دانیم.

داستان تنها چند ساعت از یک روز این افراد را شامل می‎شود. اما این چند ساعت انتظار برای سفر کوتاه بهانه‌ی سفر طولانی و دور و دراز “دستگیر” به درون خود است. او در زمان به عقب بر‌می‎گردد و تا روزگار کودکی خود را هم روایت می‎کند. ما به همراه او و در این سفر با زندگی این مردمان و رنج‎های تاریخی آن‌ها آشنا می‎شویم.

در ادامه تحلیل رمان خاکستر و خاک باید گفت این اثر داستانی سیاسی و یا جنگی نیست. روایت بازماندگان و تاثیرات جنگ و اندوه عمیق قربانیان آن است. افرادی که بدون اینکه بدانند، در معرض این جنگ‌ها هستند. و بدون آنکه سر در بیاورند چرا و برای چه کشته می‎شوند.

“بیادر، منطق جنگ، منطق قربانیس. چرا نداره. چیزی که مهم‎اس فقط عملش‎اس. نه علتش و نه سرانجامش!”

عتیق رحیمی متولد ۱۹۶۲عتیق رحیمی متولد ۱۹۶۲

عتیق رحیمی متولد ۱۹۶۲

“دستگیر”، “یاسین”، “میرزا قدیر” و بقیه، همه غم بزرگی در سینه دارند و این اندوه به قدری بزرگ است که تنها آموخته‎اند که با وجود آن به زندگی ادامه بدهند. و آن را حتی نمی‎توانند برای یکدیگر بازگو کنند.

رمان خاکستر و خاک تنها مختص افغانستان نیست. تنها مختص سرزمین‎های درگیر جنگ نیست. رمانی برای انسانیت از دست رفته‌ی امروز است. “مراد”ها دیگر غیرت و هویت که مشخصه‌ی خودشان بود را از دست داده‎اند. آن‌ها به دنبال کسب راه‎های ساده برای زیستن هستند، حتی اگر در این راه دست به پدرکشی بزنند.

زبان رمان خاکستر و خاک فارسی دَری است. بدون توضیحات و توصیفات اضافی و تکراری است. متن شامل لغاتی است که با وجود آن که مانع از فهمیدن متن نمی‎شود اما برای خواننده‌ی فارسی‎ زبان ناآشناست. زبان و لحن داستان از پس انتقال غم و فضای اندوهناک برآمده است.

“عتیق رحیمی” Atiq Rahimi نویسنده و کارگردان فارسی ‎زبان افغان است. او در تاریخ ۲۶ فوریه ۱۹۶۲ در کابل متولد شده است. در دبیرستان فرانسوی زبان کابل تحصیل کرده و مدرک دکترای سینما از سوربون دارد. از رمان خاکستر و خاک فیلمی به کارگردانی خودش در سال ۲۰۰۴ ساخته است. رمان “سنگ صبور” یکی از دیگر آثار او برنده‌ی “جایزۀ ادبی گنکور” شده است.


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

(ویدئو) همخوانی رضا صادقی و بابک جهانبخش بعد از 12 سال