نامهای از فلیکس درباره کرونا
فلیکس یک عروسک خرگوش دوستداشتنی است که به سفر میرود و به دوستش سوفی نامه...
فلیکس یک عروسک خرگوش دوستداشتنی است که به سفر میرود و به دوستش سوفی نامه مینویسد. آنت لانگن، نویسنده آلمانی، آفریننده فلیکس است که کتابهایش به زبانهای مختلف و از جمله فارسی ترجمه شده و با استقبال رو به رو شده است. مجموعه کتابهای «نامههای فلیکس» در ایران هم ترجمه شده و با استقبال خوبی روبهرو شده است.
لانگن در این روزهای کرونایی از قول فلیکس نامهای به بچهها نوشته و آرزو کرده است که این نامه که درباره ویروس کرونا نوشته تندتر و زودتر از ویروس به زبانهای مختلف منتشر شود و به دیگران برسد.
ظاهراً ویروس کرونا، فلیکس را هم مجبور کرده است که خانه بماند. نامه تازه فلیکس به بچههاست نه به سوفی. او با سوفی با هم در خانه ماندهاند و در این نامه که ندا روفیگری آن را به فارسی ترجمه کرده، درباره همین موضوع با بچهها حرف میزند.
فلیکس در برابر کرونا
«سلام به تو، بله خود تو!
وقتی تو این نامه را میخوانی، حتماً با خودت فکر میکنی که من دوباره در سفر دور دنیا هستم.
بیشتر وقتها که نامه مرا میخوانی، درست است، اما این بار نه! این بار من با بهترین دوست دنیا، سوفی، در خانه هستم. سوفی هم این روزها مثل بقیه بچهها نمیتواند مدرسه برود. همینطور لنا خواهر کوچکش هم نمیتواند، مهد کودک برود، اما چرا؟
خب بزرگترها درباره چیزی به نام ویروس کرونا زیاد صحبت میکنند. خانه شما هم همین طور است؟
این ویروس خیلی ریزه میزه است، آنقدر ریز، که آدم فقط با میکروسکوپ میتواند آن را ببیند، اما واقعاً خطرناک است.
اولش با خودم فکر کردم، این که چیزی نیست، من قبلاً حتی حیوانهای وحشی هم دیدهام. در رم، یادت مانده؟ آنجا موجودی به نام گربه رومی دنبالم کرد، اما من که مثل موش خاکستری به نظر نمیرسم، میرسم؟
حالا برگردیم به ویروس کرونای لعنتی. اگر از من میشنوی، خیلی بدجنستر از آن چیزی است که با خودت میتوانی تصور کنی.
چون آدم آن را به راحتی به آدمهای دیگر منتقل میکند؛ وقتی که آنها را بغل میکند، وقتی با آنها دست میدهد یا وقتی آنها را میبوسد. یا وقتی که آدم توی صورت دیگران عطسه یا سرفه میکند. البته معلوم است که میتوانی مامان و بابا را تا زمانی که صحیح و سالم هستند بغل کنی.
حالا دیگر ما باید تا آنجا که ممکن است، خانه بمانیم و از دیگران فاصله بگیریم، چقدر؟ دو تا قدم بزرگ بردار، همینقدر!
ببینم! تو هم خیلی دلت میخواهد که بلایی سر این ویروس بدجنس بیاوری؟ میتوانی این کار را بکنی! تو هر بار که دستانت را به مدت طولانی با آب و صابون میشویی، در واقع داری همین کار را میکنی. پس در روز هر چندبار که میتوانی بدو به سمت روشویی! روشویی! برای اینکه این ویروس را فراری بدهی یک کار دیگر هم میتوانی بکنی: اینکه همیشه توی آرنجت عطسه و سرفه کنی. من مطمئنم که تو میتوانی!
خب، اینجوری بعد از مدتی حوصلهات سر میرود و دیگر خوش نمیگذرد؛ اما مادر سوفی راهی به ذهنش رسیده.
سوفی با خواهر و برادرش هر روز صبح یک مدال شجاعت درست میکنند و آن را رنگآمیزی میکنند. اگر تمام روز همه چیز خوب پیش رفت، شب مدالشان را میگیرند. سوفی همیشه مدالهایش را بالای تختش آویزان میکند. به نظرت تا وقتی این ویروس کرونای لعنتی برود دنبال کارش، دیوار سوفی پر از مدال میشود؟ آیا تو هم روی دیوار پشت تختت جا داری؟ آگه داری پس میتوانی سمت راست نامه من، مدالها را برای رنگ کردن و جدا کردن پیدا کنی.
حسابی مواظب خودت باش، این همان چیزی است که دوستت از تو میخواهد.»