انتشار عکس های حاشیه ساز از نرگس محمدی و علی اوجی در روزهای کرونایی + بیوگرافی
منبع خبر /
بیوگرافی چهرهها /
03-02-1399
عکس هایی از نرگس محمدی و علی اوجی در رسانه ها به تازگی منتشر شده است که نشان از سفرها و خوشگذرانی ها آن دو دارد، در حالی که این تصاویر مربوط به قبل از روزهای کرونایی در ایران و جهان است.
نرگس محمدی بازیگر سینما و تلویزیون متولد ۹ فروردین ۱۳۶۴ است و ۳۴ سال سن دارد و دارای مدرک کارشناسی پرستاری میباشد. نرگس محمدی با بازی نقش ستایش در سریال ستایش به شهرت رسید و به خوبی شناخته شد. او یک خواهر به اسم سارا و یک برادر به نام محسن دارد.
نرگس محمدی در اردیبهشت ماه سال ۹۶ در سن ۳۳ سالگی با علی اوجی بازیگر و تهیه کننده ازدواج کرده است و متاهل میباشد.
او پیش از این در برنامه دورهمی گفته بود به دلیل اینکه تاکنون خواستگار نداشته است مجرد مانده است.
گفتگو با نرگس محمدی
او پیش از این در برنامه دورهمی گفته بود به دلیل اینکه تاکنون خواستگار نداشته است مجرد مانده است.
گفتگو با نرگس محمدی
مقابل دوربین خودت را بازی میکنی؟
بازی میکنم، اما نه خودم را. در ۱۰ سال اخیر به خصوص در تلویزیون نقش خیلی عجیب و غریبی برای خانمها اتفاق نمیافتد، وقتی صحبت در مورد نقش زنها میشود من همیشه میگویم کار خاصی قرار نیست انجام بدهیم همه ما نقش یک زن معمولی و عادی را در شرایط مختلف بازی میکنیم. جمله «در مورد لایههای نقش تان بگویید» خیلی خنده دار است.
زندگی معمولی و شخصی خودت را هم مثل نقشهای الان دم دستی میبینی؟
در کل من از روتین بودن زود خسته میشوم. فکر میکنم خدا مرا خیلی دوست داشته است که من وارد این حرفه شده ام. اگر قرار بود کارمند باشم یا در رشتهای که خواندم میماندم و پرستار میشدم و باید هر روز سر یک ساعتی سر کار میرفتم تا یک ساعت مشخص، زندگی برایم خیلی سخت میشد. الان کلاسهای مختلف میروم، گیتار تمرین میکنم و دائم در حال انجام کارهایی هستم تا از روزمرگی نجات پیدا کنم.
از سال ۸۵، در این بین به دلیل پیشنهاد نشدن نقش مورد علاقه ام گاهی هشت ماه بیکار بوده ام و این اتفاق برای کسانی که یکدفعه دیده میشوند خیلی میافتد و مدتی بیکار میمانند. خیلی از بازیگرهای معمولی که خیلی هم دیده نشده اند، همیشه در حال کار کردن هستند، اما بعضی از بازیگران مثل خود من که به اصطلاح یک شبه معروف شده اند با این مشکل روبه رو میشوند. من قبل از معروف شدنم خیلی راحتتر کار میکردم و راحتتر انتخاب میکردم، اما حالا هم برای خود من سختتر شده و هم اطرافیان از من توقع دارند.
در زندگی شخصی از خودت خیلی توقع داری؟
بله، تقریبا. معمولا از آنچه هستم و دارم نهایت لذت را میبرم، اما دوست دارم همیشه به جاهای بالاتری برسم.
در روابط با آدمها هم همین طور هستی؟
در روابط با آدمها اینطور نیستم. در کل من آدم وابستهای هستم به عنوان مثال ممکن است یک اتاق را ۱۰ سال تغییری ندهم برای اینکه دوست دارم هر چیزی را که دارم همانطور برایم بماند. در مورد آدمها هم همین طور است. من از اول ابتدایی هنوز دوستانم را دارم. وقتی با کسی دوست میشوم فکر میکنم تمام مسائل او به من مربوط است و برعکس؛ یعنی یا تمام و کمال با کسی دوست هستم یا کلا نیستم. برای اینکه آدم سیاستمداری نیستم که مراقب باشم فلان حرف را پیش فلانی نگویم یا اگر برایم سودی دارد آن فرد را حفظ کنم. به همین خاطر ترجیح میدهم دوستانم کامل برای من و من برای آنها باشم.
خواندن را همیشه دوست داشتم و هر کاری که به این حوزه مربوط باشد را دوست دارم. غیر از اینها هیچ کاری را نمیتوانم انجام بدهم.
بزرگترین ایرادت چیست؟
خیلی زود به آدمها اعتماد میکنم و فکر میکنم هر کسی که به من نزدیک است دوست من است و بابت این مسئله خیلی ضربه خورده ام، اما نمیتوانم در این مورد خودم را کنترل کنم. یکی دیگر از اخلاقهای بد من این است که وقتی خیلی خسته و گرسنه هستم هر اتفاقی بیفتد داد و فریاد راه میاندازم. از برزیل که آمدم بعد از ۱۵ روز غذای باب میل نخوردن، مادرم برایم ماکارانی درست کرده بود و من از ماکارانی متنفرم و در برزیل کنار همه غذاها ماکارانی هم بود، به همین خاطر بعد از دیدن غذا گریه کردم!
اگر بگویند قرار است بمیری و فقط یک دقیقه فرصت داری و فقط میتوانی به یک نفر زنگ بزنی آن یک نفر کیست؟
قطعا به مادرم زنگ میزنم. از همه بیشتر برای من ارجحیت دارند.
خدا نکند کسی عزیز از دست بدهد، اما وقتی عزیزت را از دست میدهی دیگر کنار آمدن با مسائل کمی برایت آسانتر میشود. از وقتی پدرم از دنیا رفت مرگ را پذیرفته ام و میدانم همه خواهیم رفت. بعد از آن مادربزرگم که خیلی برایم عزیز بود را از دست دادم دیگر با مرگ کنار آمده ام و میدانم دنیای دیگری وجود دارد و ما هیچ وقت تمام نمیشویم.
وقت داری کتاب بخوانی؟
بله. تنها چیزی که خیلی حالم را خوب میکند فیلم دیدن و کتاب خواندن است. این روزها به دلیل مشغله زیاد کمتر وقت میکنم فیلم ببینم، اما کتاب همیشه همراهم است حتی سر صحنه با خودم میبرم و در زمانهای خالی میخوانم و همیشه در ماشین کتاب دارم. رمانها را خیلی دوست دارم.
بچه بودی بیش فعال بودی؟
من خیلی آرام بودم، چون بچه اول بودم، همیشه مسئولیت بچههای کوچکتر از خودم را داشتم.
وقتی کلاس بازیگری میرفتم آرزویم این بود که فقط یک سکانس بازی کنم. وقتی برای اولین بار در مجله فیلم فقط اسمم را زدند حال خیلی خوبی داشتم، ولی بعد از سریال ستایش آنقدر همه چیز یکدفعه اتفاق افتاد که من متوجه نشدم چطور در یک روز ۱۰ مجله عکس مرا کار کرده اند.