پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ بود، روزی که از مدتها قبل برای آن نقشهها کشیده شده و قرار بود افتخاری بزرگ برای یانکیها رقم بزنند. یکی از مهمترین نکاتی که در این واقعه به چشم می خورد،کشف ۱۱ "هزار" سند بود که هزارتوی توطئهها علیه انقلاب را افشا کرد، اسنادی که نشان میداد آمریکا به دنبال نفوذ در مقامات جمهوری اسلامی است.
شش ماه از روز سیزدهم آبان ماه گذشته بود، اما نقشههایشان تاکنون برایشان عایدهای نداشته و جاسوسهایشان هنوز در دستان دانشجویان ایرانی اسیر بودند؛ ننگی که برای آمریکا قابل قبول نبود و وقت آن بود که اقدامی تاریخی را رقم بزند. جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا که هر لحظه بیش از پیش از جانب مردمش تحت فشار قرار میگرفت تصمیم داشت تا با یک عملیات نظامی اقدام به آزاد کردن جاسوسها کند؛ عملیاتی موسوم به پنجه عقاب که نخستین تجربهٔ عملیاتی نیروی کارکشته آمریکایی به نام دلتا به فرماندهی سرهنگ چارلی بکویث بود؛ یکی از بهترین فرماندهان نظامی آمریکا که قرار بود داستانی به سبک فیلمهای هالیودی برای کشور رقم بزند.
چارلی بکویث فرمانده نیروهای اعزامی به کویر طبس، خود از بنیانگذاران نیروی ویژه دلتا محسوب میشد؛ یک سرهنگ کارکشته ۵۳ ساله اهل جورجیا. او تمام عمر نظامی خود را در ارتش ایالات متحده در بخشهای مختلف نیروهای ویژه گذرانده و تجربه جنگ در ویتنام و کره را هم داشت. او در جنگ ویتنام، فرماندهی قویترین واحد ضدچریکی ارتش آمریکا را برعهده داشت. کمتر کسی در ارتش ایالات متحده مانند او تجربه انواع و اقسام عملیاتهای نظامی و کماندویی را داشت.
بکویث در جریان اعتراضات خیابانی مردم به حضور ارتش آمریکا در ویتنام به یک خبرنگار گفته بود هر کسی که معترض سیاستهای آمریکاست میتواند از کشور برود. سرسختی، خشونت و علاقه بیحد و حصر به میلیتاریسم آمریکایی از ویژگیهای چارلی بکویث بود. دلتا فورس، دارای یک فرماندهی مستقل بود و مستقیما زیرنظر فرماندهان بلندمرتبه ارتش عمل میکرد. ارتش کوچک نخبه ایالات متحده اما شاهد رخدادی بود که در هیچ یک از محاسباتشان جایی نداشت.
فرودگاههای نظامی مصر، عمان و عرشه ناو هواپیمابر آمریکا در دریای عمان از مراکز عمده برخاستن هواپیماها و هلیکوپترهای متجاوز آمریکا برای فرود در منطقه طبس بود. طبق نقشه میبایست نیروها از طبس با هلیکوپتر به سوی تهران حرکت کرده و در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) فرود آیند و سپس، به سفارت آمریکا در تهران حمله کرده و گروگانها را آزاد کنند. آنان پس از پایان فعالیتشان، از همین راه به طبس رفته و از آنجا با هواپیما از ایران خارج میشدند.
لحظه شروع عملیات نزدیک و نزدیکتر میشد و بالگردها به ترتیب فرود میآیند. برای ادامه عملیات باید بالگردها به هواپیماهای سوخت رسان هرکولِس نزدیک شده و سوختگیری کنند. نسیم حالا به باد تبدیل شده و ماسهبادیهای کویر را هم به حرکت درآورده و وضعیت آشفتهای خلق کرده بود. خلبانها کلافه و مضطرب بودند.
ساعت ۲ و ۴۵ دقیقه بامداد بود که سومین بالگرد هم در هنگام سوختگیری دچار نقص فنی میشود و تمام برنامهها بههم میریزد؛ دو فروند ابتدا دچار مشکل شدند و حالا سومین بالگرد هم از سرویس خارج شده. با سه فروند باقیمانده هم نمیشود کاری از پیش برد.
یا عیسی مسیح؛ تو میدانی چه افتضاحی به بار آمده!
سرهنگ بکویث دستور لغو عملیات را میدهد. اما نسیم و کویر و شن و توفان دستبردار نیست و فاجعه بعدی رقم میخورد. سیاستالیون به هرکولسِ حامل سوخت برخورد کرده و انفجاری بزرگ، کویرِ تاریک و توفانی را روشن میکند. باد و شن و توفان همچنان در حال کارند.
تا اینجای کار که هنوز عملیات انجام نشده هشت قربانی روی دست سرهنگ بکویث باقی گذاشته؛ سرگرد هارولد اللوئیس (خلبان و فرمانده سی-۱۳۰)، سروان لین مکین تاش (خلبان سی-۱۳۰)، سرگرد ریچارد ال باک (سرناوبر سی-۱۳۰)، سروان چارلز مک میلان (ناوبر دوم سی-۱۳۰)، استوار ارشد جول مایو (مهندس پرواز سی-۱۳۰)، ناو استوار دوم دوئی جانسون (خدمه پرواز بالگرد)، مهناوی یکم جان دی هاروی (خدمه پروازی بالگرد)، مهناوی جورج ان هولمز (خدمه پروازی بالگرد). نیروهای ویژه دلتا با از دست دادن یک فروند سوخترسان سی-۱۳۰ و کشته شدن هشت خلبان و کروی پروازی، بدون درگیری با نیروهای نظامی ایران، آسمان و زمین کشور را ترک کرده و راهی جزیره مصیره در دریای عمان میشوند. سرهنگ بکویث، احساس خود را در مسیر بازگشت به مصیره چنین توصیف کرده: «احساس پوچی و درماندگی میکردم. گریهام گرفت؛ با تمام وجود گفتم یا عیسی مسیح! تو میدانی چه افتضاحی به بار آمده! ما باعث شرمساری کشور بزرگمان شدهایم!»
محمد حسن قدیری ابیانه سفیر اسبق ایران میگوید که مطابق برنامه ریزی قبلی آمریکاییها قرار بود حتی اگر ۶ تا هلیکوپتر بتوانند عملیات کنند این عملیات را ادامه دهند، اما زمانی که به ۵ فروند کاهش یابد دیگر امکان موفقیت برای آنها وجود نداشت؛ لذا وقتی سرهنگ بکویث گزارش کرد که ۵ هلیکوپتر بیشتر برای ما نمانده طبق همان نقشه از قبل تعیین شده عملیات را لغو کرده و قصد فرار داشتند، اما تصادف هلیکوپتر آنها با هواپیمای سوخت رسان درست در زمانی اتفاق افتاد که در حال فرار از ایران بوده و این یک شکست مفتضحانه برای آمریکا بود.
در پی حادثه صحرای طبس و فرار باقیمانده هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی به سوی ناو «نیمیتس»، جیمی کارتر رئیسجمهور آمریکا شکست این عملیات مداخلهجویانه را اعلام کرد و وزیر امور خارجه آمریکا که از ابتدا با عملیات دلتا مخالفت کرده بود از سمت خود استعفا داد و بکویث کارکشته هم بعد از این ماجرا کلا از ارتش این کشور استعفا داد.
مقدار زیادی پوکههای شلیک شده M۱۶ را مشاهده کردیم و فانوسقههای زیادی روی زمین پخش بود. در هر کدام از این فانوسقهها دو جافشنگی M۱۶ و در هر کدام ۳ خشاب ۲۰ تری M۱۶ وجود داشته است. آمریکاییها حتی وقت نکردند که این فشنگها را همراه خود ببرند و در محل رها کرده و فرار کردهاند. کنار هر وسیله مقداری مواد منفجره گذاشته بودند. من دوربینهای زاویهسنج سنگین را دیدم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و این بسیار خطرناک بود. (روزنامه جمهوری اسلامی ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ صفحه ۲)
خدای آنها از تکنولوژی ما قوی تر است
قدیری ابیانه به نقل از شهید ادواردو آنیلی (فرزند سناتور جیانی آنیلی، میلیاردر ایتالیایی که به وسیله شناخت امام خمینی (ره) شیعه شد ) در این باره گفته است: زمانی که در حال بازدید از کارخانه هلیکوپترسازی آمریکا در جمع هیات های عالی رتبه نظامی بوده یکی از فرماندهان یک هلیکوپتر را نشان داده و میگوید که این حاصل تمام توانایی ها و پیشرفت های آمریکاست که تمام توانایی سایر هلیکوپترهای آمریکایی را نیز دارد و زمانی که شهید آنیلی در جواب می گوید اما این هلیکوپتر ها در طبس شکست خوردند، آن ژنرال می گوید این به این سبب است که خدای آنها از تکنولوژی ما قوی تر است.
امام خمینی (ره) در پیامی در تاریخ ۵ اردیبهشت فرمودند: "آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مامور خدا بودند، باد مامور خداست. "
2727