ابعاد اجتماعی زندگانی حضرت خدیجه(س)؛ از استقلال فکری تا مجاهدت اقتصادی
منبع خبر /
فرهنگی و هنری /
15-02-1399
سال دهم بعد از بعثت، در چنین روزی و در شرایطی که مسلمانان و باورمندان به دعوت الهی حضرت محمد(ص) به تازگی از تبعید سهساله به درههای بی آب و علف اطراف مکه نجات یافته بودند و هنوز آثار رنج سالها دوری از وطن و داغ وفات حضرت ابوطالب بر ظاهرشان نمایان بود، خبری به سرعت در مکه پیچید که مشرکان ظالم را خوشحال و مؤمنان را عزادار کرد؛ خدیجه، بانوی...
سال دهم بعد از بعثت، در چنین روزی و در شرایطی که مسلمانان و باورمندان به دعوت الهی حضرت محمد(ص) به تازگی از تبعید سهساله به درههای بی آب و علف اطراف مکه نجات یافته بودند و هنوز آثار رنج سالها دوری از وطن و داغ وفات حضرت ابوطالب بر ظاهرشان نمایان بود، خبری به سرعت در مکه پیچید که مشرکان ظالم را خوشحال و مؤمنان را عزادار کرد؛ خدیجه، بانوی اسلام و همسر پیامبر(ص) که از پشتیبانان و حامیان اصلی دین محمدی بود، به رحمت خدا رفت و بدین سان اسلام، یکی از ارکان هدایت را در سالهای نخستین ظهور خود از دست داد.
پیامبر گرامی اسلام(ص) با دستان خود، همسر باوفای خویش را غسل و تکفین کرد و او را در قبرستان معلاه در دامنه کوه حجون مکه به خاک سپرد. مادر مؤمنان اگر چه در چنین روزی، غریبانه و مظلومانه به خاک سپرده شد، اما راه و سیره ایشان برای زنان مسلمان، در اعصار شکوه و بالندگی اسلام، به الگویی ماندگار تبدیل شد. در این مجال به ذکر نکاتی از وجوه اجتماعی شخصیت این بانوی بزرگ اسلام میپردازیم.
حقجویی و استقلال فکری
حضرت خدیجه کبری(س)، فرزند خویلد ابن سعد، از خاندان قریش مکه بود که در جوانی، ثروت به جای مانده از ارث پدر را به راه تجارت وارد کرد و سرمایه خود را به صورت مضاربه و استخدام افراد برای تجارت، به کار میگرفت.
تلاش خدیجه برای تجارت و کسب درآمد مشروع و کارآفرینی در شرایطی رخ میداد که عمده زنان جامعه جاهلیت بنا به گواه تاریخ، غرق مفاسد و شهوات دنیایی بودند و چون ابزاری در میان مردان، دست به دست میشدند. اقدام خدیجه در راهاندازی کاروان تجاری و تجارت میان مکه و شامات، نخستین مؤلفه از استقلال و تأثیرناپذیری ایشان از فرهنگ جاهلیت محسوب میشود.
یکی از ویژگیهای مهم حضرت خدیجه(س) این است که ایشان در دوران جوانی به مطالعه و تحقیق درباره کتب آسمانی(انجیل و تورات) علاقه داشت و در پی حقیقت بود، همچنین گفتهاند ایشان در جوانی انتظار ظهور پیامبر آخرالزمان را میکشید و همواره از عالمی به نام «ورقه ابن نوفل» نشانههای نبوت را میشد. این مسئله نیز گواه دیگری بر استقلال فکری و تأثیرناپذیری خدیجه از فرهنگ پوچانگارانه جاهلیت است، شاید همین خصوصیات متمایز بود که برخی او را پیش از ظهور اسلام، «ملکه بطحاء»، «طاهره» و «مبارکه» لقب داده بودند.
سومین مؤلفه از حقجویی و استقلال فکری حضرت خدیجه(س)، پیشقدم شدن ایشان برای ازدواج با حضرت محمد(ص) بود. به محض آنکه خدیجه نشانههای ایمان، امانتداری و درستکاری را در حضرت محمد(ص) که جوانی ۲۵ ساله بود، مشاهده کرد، برای ازدواج با ایشان پیشقدم شد. این در حالی بود که سن خدیجه از حضرت محمد(ص) بیشتر بود و اکثر راویان سن حدود ۳۰ تا ۴۰ سال را برای ایشان در هنگام ازدواج، نقل کردهاند. خدیجه با توجه به جایگاه مالی، خانوادگی و اخلاقی خود از ثروتمندترین مردان عرب پیشنهاد ازدواج داشت اما او خود، بر مبنای ملاکهای اخلاقی، زناشویی با محمدامین را برگزید و نسبت به ملامتِ ملامتکنندگان که «چرا با جوانی یتیم و بیثروت ازدواج کردهای» بیتفاوت بود. البته ناگفته نماند که برخی راویان اهل سنت، معتقدند خدیجه پیش از ازدواج با حضرت محمد(ص)، دو بار ازدواج کرده بود اما این اقوال نزد علمای شیعی، مورد تأیید و اثبات قرار نگرفته است.
ایمان جانانه به ندای حق
هنگامی که ۱۵ سال از ازدواج حضرت خدیجه(س) و حضرت محمد(ص) میگذشت، حضرت محمد(ص) به رسالتی تاریخی و الهی مبعوث شد. تاریخ انبیاء، سرگذشت زنانی را نشان میدهد که نتوانستند در مسیر رسالت با همسران خود همراهی کنند و حتی به آنها خیانت کردند، از جمله همسر حضرت نوح و همسر حضرت لوط که قرآن، آنها را به عنوان زنانی خائن معرفی میکند که در عذاب الهی همراه با مشرکان، نابود شدند. در زندگانی ائمه اطهار(ع) نیز زنان خائن کم نبودهاند از جمله همسر امام حسن مجتبی(ع) و همسر امام جواد(ع) که در مسیر حق نبودند و به شوهران خود سم خوراندند.
خدیجه کبری(س) نه تنها به پیام الهی حضرت محمد(ص) ایمان آورد بلکه از همان ابتدای بعثت، به همراه حضرت علی(ع)، یار و حامی اصلی نبی اسلام بود. بنابر نقل متواتر شیعه و سنی، اولین زنی که به اسلام گروید، خدیجه بود و اولین مردی که اعلام اسلام کرد، حضرت علی(ع). همچنین حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع) اولین کسانی بودند که همراه با پیامبر اسلام در مسجدالحرام به نماز ایستادند و از طعنه، توهین و حتی حمله مشرکان نهراسیدند.
مجاهدت اقتصادی در راه خدا
در حدیثی از پیامبر(ص) درباره نقش اقتصادی اموال همسرشان نقل شده است که فرمودهاند: ما نفعنی مال قط ما نفعنی مال خدیجه؛ هیچ مالی هرگز به من سود نرسانید آن گونه کـه ثروت خدیجه برای من سود رسانید»، حضرت خدیجه(س) پس از ازدواج، تمام اموال و دارایی خود را به حضرت محمد(ص) بخشیده و گفته بود: «این همه دارایی و اموال از این پس ملک محمد اسـت و به او تعلق دارد و هرطور که بخواهد میتواند در آن تصرف نماید»، اما حضرت محمد(ص) که زندگانی زاهدانه و عابدانهای داشتند در این اموال تصرفی نکردند، تا زمانی که به نبوت مبعوث شدند و برای پیشبرد اسلام با اجازه خدیجه، استفاده از این اموال را آغاز کردند.
اهمیت این گذشت مالی و حمایت اجتماعی حضرت خدیجه(س) از اسلام به حدی قابل توجه اسـت که بعضی از شرقشناسان در تحلیل علل پیروزی و موفقیت حضرت محمد(ص)، ثروت خدیجه را دخیل و تأثیرگذار دانســتهاند. پیامبر(ص) با اموال خـدیجه، بـدهکاران را از قـید بدهکاری آزاد میکرد، بردگان را از صاحبان ظالمشان میخرید، به تهیدستان و یتیمان یاری میرساند و این چنین تعالیم اجتماعی اسلام را در اوج خفقان مکه عملی میکرد.
روزی حلیمه سعدیه، مادر رضاعی پیامبر(ص) به مکه آمـد و از قـحطی و خشـکسـالی آن سـال شکایت کرد، پیامبر(ص) این موضوع را با خدیجه در میان گذاشت و خدیجه چهل شـتر و گوسفند به حلیمه بخشید، او با شادمانی به سوی خاندانش بازگشت. پس از طلوع اسلام، حلیمه به همراه شوهرش بـه مکه آمد و اعلام اسلام کرد.
یار و یاور روزهای سخت
سال پنجم بعثت، سال آغاز سنگینترین فشارها و هجمهها بر پیامبر اسلام و مسلمانان بود. در همین سال بود که مشکران بر سر پیامبر(ص)، شکنبه شتر و زباله میریختند و به ساحت آن حضرت جسارت میکردند. در روایتی آمده است که پیامبر هرگاه با این جسارتها مواجه میشد، حضرت خدیجه(س)، ایشان را در آغوش میگرفت و سخن میگفت و بدین سان، امر مشرکان را بر ایشان آسان مینمود. این یعنی حمایتهای حضرت خدیجه(س) نه فقط در بعد اقتصادی بلکه در ابعاد روحی نیز بسیار حائز اهمیت بوده است. این همراهی روحی به همافزایی اجتماعی منجر میشد و مشرکان با هیبت و استقامتی که از حضرت محمد(ص) و همسرشان میدیدند چارهای جز تبعید مسلمانان نداشتند.
در سال ششم هجری، پس از آنکه عدهای از مسلمانان، برای حفظ جان خود و گسترش اسلام به حبشه مهاجرت و فرار کردند، سایر مسلمانان محکوم به خروج از شهر مکه شدند و به ناچار در درهای بی آب و علف در اطراف این شهر(شعب ابی طالب) ساکن شدند. به موجب سران کفار مکه با یکدیگر امضا کردند، هیچ کس حق نداشت با مسلمانان معامله کند و با آنها معاشرتی داشته باشد. بر اساس این عهدنامه، مسلمانان و شخص پیامبر(ص) از سال ششم بعثت، تا آخر سال نهم بعثت(و به قولی تا اوایل سال دهم بعثت) در شعب ابی طالب، روزگار سختی را گذراندند.
بنابر روایات، همه اموال حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه(س) صرف حمایت از محاصرهشدگان و رسولالله(ص) شــد. شهیدمطهری درباره این دوران میگوید: «اگر مال خدیجه(س) نبود فقر و تنگدستی شاید مسلمین را از پا درمیآورد، اموال خدیجه(س) خدمت به این معنا [کرد] که مسلمانان گرسنه را نجات داد.»، همچنین حضور حضرت خدیجه(س) در کنار پیامبر اسلام، دلگرمی بزرگی برای ایشان محسوب میشد. به ویژه اینکه در آن سالها فرزندان پیامبر(ص) از جمله حضرت فاطمه زهرا(س) خردسال بودند و در دامان مادر بزرگوار خود، بزرگ میشدند.
ایستادگی تا آخرین نفس
شرایط سخت تبعید در شعب ابی طالب، حضرت خدیجه(س) را به بستر بیماری انداخت. پیامبر(ص) به او فرمود: أ ما علمت انّ الله قد زوّجنی معک فی الجنه: آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟ آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
هنگامی که بیماری خدیجه شدت یافت، به پیامبر(ص) گفت: یا رسولالله! چند وصیت دارم: من در حق تو کوتاهی کردم، مرا عفو کن. پیامبر(ص) فرمود: هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی. تو در خانهام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی.
حضرت خدیجه(س) در ادامه گفت: یا رسولالله! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید؛ و به فاطمه زهرا(س) اشاره کرد. چون او بعد از من یتیم و غریب خواهد شد. پس مبادا کسی از زنان قریش به او آزار برساند، مبادا کسی به صورتش سیلی بزند. مبادا کسی بر او فریاد بکشد، مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زنندهای داشته باشد.
اما وصیت سوم را شرم میکنم برایت بگویم. آن را به فاطمه عرض میکنم تا او برایت بازگو کند. سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود: نور چشمم! به پدرت رسولالله بگو: مادرم میگوید: من از قبر در هراسم؛ از تو میخواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی، کفن کنی.
در این هنگام فاطمه زهرا(س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) فرمود. پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خدیجه(س)، پیامبراکرم(ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت. ناگهان جبرئیل در حالی که کفن از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله، خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم.
همانطور که ملاحظه شد، حضرت خدیجه(س) تا آخرین نفس، در مسیر تبعیت از پیامبر الهی باقی ماند و حتی از احساس اینکه مبادا در حق ایشان کوتاهی کرده باشد، نگران بود. شاید همین خصوصیت بود که در بسیاری از روایات، نام ایشان در کنار نام هاجر، آسیه، مریم و فاطمه(س) به عنوان زنان برتر عالم قید شده است.
آخرین مال
از ویژگی انسانهای صالح در دنیا اینست که واجد اعمال ماتأخر هستند، یعنی حتی پس از مرگ نیز خیر و برکت آنها برای جامعه جاری است. حضرت خدیجه(س) به واسطه سیره و منش خود، راهی برای مسلمانان و زنان مسلمان گشود که تا ابد، خیرات و برکات آن جاریست اما نکته قابل توجه این است که آخرین بخش از دارایی باقیمانده از حضرت خدیجه(س)، سه سال پس از وفات ایشان در کاری مصروف شد که یکی از مهمترین وقایع جریانساز تاریخ اسلام محسوب میشود.
پیامبراکرم(س) در هنگام هجرت از مکه به مدینه سه روز در غار ثور ماند، امیر مؤمنان علی(ع) شبانه خود را به غار رساند و آذوقه و لوازم سفر را آورد. پیامبر(ص) در آن جا به حضرت علی(ع) فرمود: «از آخرین باقی مانده اموال خدیجه برای خود و فاطمه و هر کس از بنیهاشم که قصد همراهی با شما را دارد، شتر و زاد و توشه بخر و بعد از رد امانتها، دیگر درنگ نکن.» در روایت دیگری نیز آمده است که سفر اکثر مسلمانان با اموال حضرت خدیجه(س) ممکن شد. آخرین آنها هم قافلهای بود که امیرالمؤمنین علی(ع) آن را سرپرستی کرد.
بدینسان، واقعه هجرت نیز که به علت اهمیت سیاسی و اجتماعی در اسلام، مبدأ تاریخ در تمام کشورهای اسلامی قرار گرفته است، نام و یاد حضرت خدیجه کبری(س) را دلها زنده میکند.
انتهای پیام