مروارید در صدف/ چرا در حوزه تولیدات حجاب کم‌کاری می‌شود؟


مروارید در صدف/ چرا در حوزه تولیدات حجاب کم‌کاری می‌شود؟

هانیه فیاض/شهرآرانیوز – از آن‌ها دعوت کردیم که برای گفت‌وگو به مؤسسه شهرآرا بیایند. دعوتی که به شکل ناخواسته سبب جلب توجه حاضران در مؤسسه شد. نوع پوشش و حجاب آن‌ها به گونه‌ای است که برای بیننده تازگی دارد، به گونه‌ای که چندین نفر از همکارانم در مسیر راهرو تا تحریریه جلوی آن‌ها را می‌گیرند و درباره طراحی و رنگ جالب چادر‌های به ظاهر مانتویشان...

هانیه فیاض/شهرآرانیوز – از آن‌ها دعوت کردیم که برای گفت‌وگو به مؤسسه شهرآرا بیایند. دعوتی که به شکل ناخواسته سبب جلب توجه حاضران در مؤسسه شد. نوع پوشش و حجاب آن‌ها به گونه‌ای است که برای بیننده تازگی دارد، به گونه‌ای که چندین نفر از همکارانم در مسیر راهرو تا تحریریه جلوی آن‌ها را می‌گیرند و درباره طراحی و رنگ جالب چادر‌های به ظاهر مانتویشان می‌پرسند. حجاب‌هایی کامل با تنوع رنگی زیبا.

آن‌ها این حجاب زیبا را مرهون شب‌بیداری‌های خود برای طراحی‌ها و دوخت و دوز‌های بسیار می‌دانند، پای صحبت‌های دو خواهر هنرمند می‌نشینیم که از شکست‌ها و تلخی‌های دوران کاری برای خود سکوی پرشی ساخته‌اند. با اینکه اول راه هستند، ولی با توکل به خدا، پشتکار و تلاش توانسته‌اند به مراحل عالی دست یابند. خانواده وارسته احمدی ۴ فرزند دارند که از میان آن‌ها الهام و حوریه افزون بر خواهر بودن، همکار هم هستند. الهام و حوریه به ترتیب در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۶۷ به دنیا آمده‌اند. الهام بزرگ‌ترین دختر خانواده در رشته زیست‌شناسی درس خوانده، اما کمی بعد تحصیلات خود را در رشته طراحی دوخت ادامه داده است.

او متأهل است و ۲ دختر و یک پسر دارد. رشته تحصیلی حوریه نقاشی است و ماحصل ازدواج او هم یک فرزند پسر است.

سرسفره امام رضا

ما در یک خانواده مذهبی رشد کردیم. مادرمان معلمی معتقد و پدرمان رئیس کتابخانه آستان قدس رضوی بودند و به نوعی ما بنده آقا هستیم و سر سفره آقا علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) بزرگ شدیم. در واقع ما با ذکر ائمه اطهار (ع) رشد کردیم و این بزرگ‌ترین افتخار خانواده ماست. از آنجایی که حجاب برای ما بسیار مقدس است از همان ابتدا بنا به خواست خود، چادر می‌پوشیدیم.

با همان پوشش چادر در اجتماع حاضر می‌شدیم، دانشگاه می‌رفتیم، خرید می‌کردیم و به صورت کلی با چادر همه جا تردد داشتیم. از طرفی این نوع پوشش را دوست داشتیم و از طرفی دیگر نگه‌داشتن و جمع و جور کردن آن برایمان سخت بود. زمانی که دانشگاه می‌رفتیم وسایل زیادی (مانند وسایل نقاشی، پارچه و …) همراهمان بود، یا در دوران بارداری‌هایمان با داشتن فرزند خردسال پوشیدن چادر دشوار بود. از طرفی مادرم به سفر‌های زیارتی بسیاری مشرف می‌شد.

گاهی دستانش درد می‌کرد؛ وقتی به دکتر مراجعه کرد، متوجه شدیم که دچار بیماری آرتروز دست شده است. همه این‌ها سبب شد که به ذهنمان برسد ما به پوشش جدیدی نیاز داریم که هم پوشیده و آزاد باشد و هم دستانمان رها باشد به طوری‌که هم حجابمان حفظ شود و هم به راحتی بتوانیم به فعالیت‌های اجتماعی خود بپردازیم. تصمیم گرفتیم مدلی تازه طراحی کنیم. سپس آن را دوختیم و برای نخستین بار حوریه این حجاب جدید را پوشید.

حجابی پوشیده و شیک
حوریه در این‌باره می‌گوید: وقتی با آن حجاب از خانه بیرون می‌رفتم، بانوان مختلفی جلوی مرا می‌گرفتند و از من درباره پوششم سؤال می‌کردند.

برایشان جالب بود که چنین حجابی داشتم. گاهی حتی شماره تماس مرا می‌خواستند که سفارش این نوع پوشش را بدهند. بخش جالب ماجرا آن بود که آن‌قدر بانوان از این نوع حجاب استقبال می‌کردند که همسرم گاهی مرا همراهی نمی‌کرد و می‌گفت: «خسته شدم از اینکه دائم شماره‌ات را می‌خواهند.»

یک بار وارد یکی از شعب بانک صادرات شدم، رئیس بانک سمت من آمد و در حضور دیگران به من گفت: «من به شما تبریک می‌گم. اولین خانم ایرانی هستین که هم پوشیده و هم حجاب زیبایی دارید.» وقتی به خانه رسیدم جریان را برای خواهرم توضیح دادم و به این نتیجه رسیدیم که این مسئله نیاز همه بانوان چادری است که طراحان و خیاطان از آن غافل هستند و کمبودش کاملا محسوس است؛ بنابراین از همان روز تصمیم گرفتیم چند نمونه حجاب پوشیده و راحت در همان سبک و سیاق پوشش خودمان تولید کنیم.

حس مسئولیت اجتماعی
الهام این‌طور نظرش را بیان می‌کند: وقتی با استقبال بانوان روبه‌رو شدیم احساس کردم که این تولید شاید به عنوان یک مسئولیت اجتماعی بر دوش من است و باید آن را انجام دهم. از آنجایی که به دلیل علاقه فراوانم به خیاطی در این رسته استعداد زیادی داشتم، یکی از اتاق‌های منزل پدری را به کارگاه کوچکمان اختصاص دادیم و با یک چرخ خیاطی و اتوی معمولی شروع به کار کردیم. حدود ۱۰ مدل نمونه کار طراحی شد و یک نمایشگاه کوچک در خانه برگزار کردیم.

از اطرافیان، دوستان و اقوام خواستیم که برای دیدن کار‌های ما بیایند. آمدند و استقبال خیلی خوبی کردند. به طور قطع می‌توانم بگویم آغاز کار ما از همان موقع در سال ۱۳۹۴ انجام شد به طوری‌که از تمام ۱۰ مدل سفارش دوخت گرفتیم. کم‌کم ادامه دادیم و از درآمدمان چرخ خیاطی و اتوی صنعتی خریدیم.

مادرم بخشی از خانه را در اختیار ما قرار داد که از آن به عنوان کارگاه استفاده کنیم. خواهرم طراحی می‌کرد و من دوخت را انجام می‌دادم؛ کار تحویل مشتری داده می‌شد و دوباره سفارش جدیدی می‌گرفتیم؛ این روند به گونه‌ای بود که مشتری‌های ما با خودشان مشتری بعدی را می‌آوردند.

حوریه هم می‌گوید: به جرئت می‌توانم بگویم در تمام مدتی که در این حرفه مشغول به فعالیت هستیم، تاکنون ریالی برای تبلیغات هزینه نکرده‌ایم. هر کدام از مشتری‌هایمان، محدوده اطراف خود را پوشش می‌دهند و تعدادی از اطرافیانشان مشتری جدید ما می‌شوند و این روند همین‌طور ادامه دارد.

ثبت برند
کمی بعد از شروع کارمان، سطح سفارشات افزایش یافت به طوری که اداره امور به صورت دو نفری ممکن نبود. تصمیم گرفتیم چند نیروی کار بگیریم. چرخکار، برشکار و … گرفتیم. مغازه‌ای در ۱۷ شهریور اجاره کردیم و کار را ادامه دادیم. کم‌کم مردم بیشتری ما را شناختند تا اینکه در سال ۱۳۹۶ ما در ۴ شهر یزد، اصفهان، ارومیه و طرقبه به طور هم‌زمان نمایندگی دادیم.

مشتریانمان که از ما کار می‌گرفتند در شهر‌های خودشان مورد توجه بقیه مردم قرار گرفته بودند و با اینکه رسته‌های کاری متفاوتی داشتند، به ما در خواست نمایندگی دادند و همکاری ما با آن‌ها آغاز شد. همان سال یک کارگاه تولیدی هم در گلبهار ایجاد کردیم و به نوعی کار خود را وسعت دادیم. حدود ۲۲ نفر به صورت مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر ما کار می‌کردند. این اقدامات برایمان صعود بسیار در خور توجهی محسوب می‌شد به طوری‌که برند خودمان را هم ثبت کردیم.

نام برند ما «حورنس» برگرفته از حور و نساء است. زمانی که دنبال نام مناسبی بودیم خواستیم اسمی را انتخاب کنیم که هیچ پیشینه‌ای نداشته باشد، حروف الفبا را کنار هم قرار دادیم و حورنس را ایجاد کردیم که معنای آن «بانوی بهشتی» است. این برند ثبت بین‌المللی نیز شده است. نمونه کارهایمان همگی «شیما» دارند به این معنی که هرکدام از کارهایمان یک اسم و مشخصه خاصی دارند. «شیما» شناسنامه یک اثر است.

در طول این مدت نمایشگاه‌های زیادی هم شرکت کردیم. در نمایشگاه‌های عفاف و حجاب گوناگونی حضور داشتیم و نکته در خور توجه این است که در هر نمایشگاهی که بودیم، اعم از عادی یا بین‌المللی، از میان برند‌های مختلف، رتبه‌های برتر برند و طراحی را کسب کردیم و تقدیر و تجلیل هم شدیم. در یک همایش بین‌المللی «کیفیت رهبری نوین» که در تهران برگزار شد، شرکت کردیم و مدرک نوبل آلمان به ما اهدا شد.

استقبال مشتریان
حداقل برای هر مشتری حدود یک ساعت و نیم وقت می‌گذاریم تا او را با پوشش جدید آشنا کنیم و مزایای آن را توضیح دهیم. بعد از توضیحاتمان، مشتری با خوش‌حالی استقبال می‌کند و می‌گوید: «چه جالب! من همیشه حجاب این‌طوری دوست داشتم.» این جمله‌ای است که به تکرار از همه مشتریان می‌شنویم. بعد از اینکه نمونه کار را می‌پوشند تازه به راحتی آن پی می‌برند و خیلی راضی هستند. ادعا می‌کنند این نوع پوشش آرامش و راحتی‌ای دارد که هیچ نوع حجابی ندارد.
حوریه ادامه می‌دهد: همیشه ایراد من به تولیدکننده‌ها این بود که چرا در حوزه تولیدات حجاب آن‌قدر کم‌کاری می‌کنند و هیچ تنوع مدل و رنگ در تولیدات پوشش و حجاب به چشم نمی‌خورد. ما در حوزه‌های مختلف از برند‌های ترک و اروپایی کپی‌برداری می‌کنیم، اما در حوزه حجاب هیچ تنوعی نداریم، زیرا از الگو‌های مناسبی پیروی نمی‌کنیم و همان طرح‌ها و الگو‌های قبلی سال‌هاست که تولید می‌شوند، حتی هیچ‌کس پیدا نشد که چادر و پوشش حجاب را حداقل از رنگ مشکی به سورمه‌ای تبدیل کند.

این ایراد وارد است که در یک جامعه اسلامی که حجاب و پوشش طرف‌داران بسیاری دارد، چرا تنوعی برای آن نیست و چرا طراحان ما دغدغه حجاب را ندارند؟

الهام هم در ادامه سخنان خواهرش می‌گوید: البته ما در حوزه کاری خودمان این قدم را برداشتیم. ایده‌های جدیدی ارائه دادیم، هرچند با مقاومت‌هایی هم روبه‌رو شدیم و حرف‌های بسیاری هم شنیدیم، اما به راهمان ادامه دادیم. ما سعی کردیم طبق نیاز روز به این دغدغه جامه عمل بپوشانیم و سبک و سیاق حجاب را امروزی کنیم.

در قرن حاضر با پیشرفت دنیای ارتباطات منطقی نیست که چادر و حجاب هزاران سال پیش استفاده شود، زیرا امکانات کنونی و فعالیت‌های اجتماعی بانوان در عصر حاضر، آن زمان وجود نداشته است.

دعای خیر
دعای خیر مشتریان، خستگی را از تنمان خارج می‌کند و به ما انگیزه بیشتری می‌دهد. تولیدات ما شاید چادر محسوب نمی‌شود، اما همه مشتریان دعایمان می‌کنند. مهم نیست چادر باشد یا مانتو! مهم این است که این یک حجاب واقعی است همان چیزی که خداوند سبحان از بنده مسلمانش خواسته است؛ حجابی که تنها گردی صورت و کف دست در آن دیده می‌شود، اندام و تمام برجستگی‎‌های بدن نیز کاملا پوشیده است.

البته یکی از دغدغه‌های اصلی ما برای تولید، نوجوانان و جوانان هستند، به‌ویژه دخترانی که به تازگی به سن تکلیف رسیده‌اند. یک دختر نوجوان که پوشش چادر را انتخاب کرده، کمی برایش جمع‌آوری و نگهداری آن مشکل است.

از طرفی به دنبال زیبایی و آسایش هم هست. جدا از اینکه پوشش ظاهری اعتماد به نفس افراد را بالا می‌برد سبب می‌شود تا فرد با انتخاب پوشش مناسب نوع شخصیت و تفکرش را به اطرافیانش نشان دهد.

طراحی‌ها و تولیدات ما برای دختران نوجوان بسیار مناسب است، زیرا برای این قشر واقعا وقت می‌گذاریم، طراحی می‌کنیم تا کار‌های زیبایی ارائه دهیم که آن‌ها از حجاب زده نشوند و به آن علاقه‌مند شوند که البته در این‌باره بسیار موفق عمل کرده‌ایم.

رفع نیاز‌های پوششی

تاکنون حدود ۵۰ مدل نمونه کار داریم که با تغییرات جزئی شکل اصلی کار حفظ می‌شود و حدود ۱۰۰ مدل هم نمونه‌کار متفرقه داریم که شخصی‌سازی شده و بنا به خواست و سفارش مشتری آماده شده‌اند. به جز پوشش‌های شبیه چادر، تولیدات دیگری در حوزه‌های مختلفی مانند چادر، عبا، پیراهن پوشیده، توربان، شال، روسری، ساق دست، ماسک، شلوار و … هم داریم.

نمونه دیگری از تولیدات ما مختص لباس‌ها و پوشش‌های «جلونامحرمی» است که شامل شومیز‌های بلند و گشاد و شلوار یا دامن‌های آزادتری است. حتی لباس‌هایی برای محارمی مانند برادر، پدرشوهر و … داریم که به سبب حفظ حرمت با این محارم تهیه می‌شوند.

بخش دیگری از تولیدات ما لباس‌های نامزدی و سرعقدی برای نوعروسان است که بسیار شکیل، زیبا و پوشیده هستند. به طور کلی تلاش کرده‌ایم یک بانوی ایرانی که وارد مزون حورنس می‌شود، بتواند تمام نیاز‌های پوششی خود را رفع کند. به طور قطع می‌گوییم که با تنوع زیادی می‌توانیم مشتری‌های خودمان را پوشش دهیم.

کار تخصصی
ماده استفاده شده در تولیدات ما از بهترین پارچه‌های موجود در بازار است. از پارچه‌های اصل کره، کرپ‌های حریر اسود و ژورژت استفاده می‌کنیم. البته بعد از تحریم‌ها مقدار مصرف ما در پارچه‌های کره‌ای محدود شده است. متأسفانه پارچه‌های چینی در بازار زیادتر وجود دارند که کیفیت مناسب و مرغوبی ندارند.

از این بابت ما خیلی برای مشتری‌هایمان ناراحت هستیم، زیرا آن‌ها به کیفیت کار ما عادت کرده‌اند و ما را با تولیدات با کیفیت می‌شناسند. البته در طول یک سال گذشته پارچه‌های خوب ایرانی هم وارد بازار شده‌اند، اما خیلی کم و گران هستند و هزینه تولید برای تولیدکننده صرف ندارد.

در ادامه حوریه می‌گوید: برای خلق ایده‌های جدید، بسیار جست‌وجو و مشورت می‌کنیم. سایت‌ها و نمونه‌های خارجی زیادی می‌بینیم و در نهایت با نیازسنجی مناسب مشتریان، طراحی‌های متعددی آماده می‌کنیم. به نظر من رنگ و فرم یک زبان تصویر است که در طراحی باید به آن اهمیت داد.

متأسفانه ما اکنون طراحان کمی داریم که زبان تصویر را به خوبی درک کنند. یکی از بزرگ‌ترین موفقیت‌های ما این است که ما دو خواهر باهم کار می‌کنیم، اما حیطه کاری‌مان تخصصی است، به گونه‌ای که خواهرم هیچ‌وقت اجازه نداد من سوزن به دست بگیرم و خیاطی کنم، زیرا اعتقاد دارد که فضای دوخت و دوز مرا از عالم طراحی و تفکر در آن دور می‌کند. خواهرم می‌گوید: «کسی که آن‌قدر فکر باز و خلاقی دارد اگر نخ و سوزن به دست بگیرد، برایش محدودیت فکری ایجاد می‌شود.»

الهام هم ادامه می‌دهد: ذهن خیاط چارت‌بندی دارد و درباره الگوی خاصی می‌چرخد، در همین راستا در چارچوب گیر می‌کند و نمی‌تواند جسارت کافی داشته باشد، اما به دلیل اینکه خواهرم توانایی ارائه ایده‌های ناب را دارد، از جسارت بالایی برخوردار است. ویژگی بارز کار ما این است که مکمل هم هستیم و در کنار هم پیشرفت می‌کنیم و هرکدام به تنهایی نمی‌توانیم این مسیر را ادامه دهیم.

البته ناگفته نماند پدر، مادر و همسرانمان بسیار در این راه ما را حمایت کردند و دیگر اعضای خانواده هم به یاری ما آمدند تا این چرخ گردون بچرخد و ما موفق شویم. یکی از دلایل موفقیت ما در این باره کار خانوادگی‌مان بود که سبب شد ما دو خواهر، کمبودی را حس نکنیم و با تمرکز بیشتری به تولید بپردازیم.

توقف تولیدات
همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه تحریم وحشتناکی فضای کاری ما را فرا گرفت و قیمت‌های پارچه به شکل نجومی افزایش یافت و با کمبود پارچه مواجه شدیم. آن زمان کارخانه‌های پارچه ایرانی خیلی ضعیف عمل می‌کردند و ما مجبور بودیم از پارچه‌های کره‌ای استفاده کنیم.

تحریم و فشار اقتصادی سبب شد که دسترسی ما به پارچه‌های کره‌ای کاهش یابد. سطح تولید ما هم کم شد به طوری که نمایندگی‌ها مجبور بودند در کنار کار خود، به فروش روسری، شال و … روی بیاورند تا حجم زیاد مشتری‌ها را پاسخ‌گو باشند. حدود ۶ ماه نتوانستیم هیچ تولیدی داشته باشیم، زیرا قیمت تمام شده کار بسیار زیاد درمی‌آمد و برای مشتری مقرون به صرفه نبود به همین دلیل نمایندگی‌هایمان را از دست دادیم. در همین زمان ما مجوز تولیدی و پروانه کسب گرفتیم.

حوریه خاطر نشان می‌کند: وقتی تصمیم گرفتیم که کارمان را گسترش دهیم، برای وام اقدام کردیم. من به همراه پدرم کفش آهنی پوشیدیم و راهی مکان‌های مختلف برای دریافت وام شدیم، اما همیشه به در بسته خوردیم و هیچ سازمان و مرکزی ما را حمایت نکرد و متأسفانه شرایط برایمان تسهیل نشد به طوری که در سال ۹۸ مجبور شدیم که کارگاه گلبهار را تعطیل و جمع کنیم، زیرا از پس هزینه‌های آن برنمی‌آمدیم.

البته ناگفته نماند که ما این کار را با سرمایه خانوادگی و کمک‌های مالی پدر و مادرمان آغاز کردیم و ادامه دادیم، اما مگر چقدر می‌توان به سرمایه خانواده متکی بود؟ در هرصورت به دلیل نبود حمایت‌های لازم در سال تولید ملی، کار ما با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو و به نوعی تولید ما متوقف شد. ما هرباری که درخواست حمایت دادیم، با سرافکندگی بسیاری برگشتیم. اما همین محرومیت‌ها سبب شد که ما ایده جدیدی خلق کنیم و با همان ایده جدید دوباره از نو شروع کردیم.

ضربه سخت زندگی
الهام نفس عمیقی می‌کشد. گویا از به یاد آوردن تلخی‌های کارش اندوهگین می‌شود. او می‌گوید: جمع کردن کارگاهم، خیلی سخت بود، زیرا بیکار شدن افرادی را می‌دیدم که سرپرست خانوار بودند و از این راه امرار معاش می‌کردند. این مسئله سخت‌ترین ضربه را در زندگی به من وارد کرد به طوری که از همان زمان ناراحتی قلبی میهمان وجودم شد و هنوز هم دارو مصرف می‌کنم.

حوریه هم از حضور میهمان ناخوانده کرونا به تلخی یاد می‌کند و توضیح می‌دهد: شاید نتوانم بگویم تلخ‌ترین خاطره زندگی‌ام شیوع بیماری کرونا و تعطیلی بازار کسب و کار ما بود، اما به طور قطع روز‌های بدی را برایمان رقم زد. بعد از تعطیلی کارگاه دوباره از ابتدا شروع کردیم و حاشیه بولوار فردوسی مزونی راه‌اندازی کردیم.

به محض اینکه مزون آماده و دکوراسیون داخلی آن ایجاد شد، کروناویروس شیوع پیدا کرد و مزون با آن همه مخارجی که برایش شده بود، تعطیل شد. متأسفانه در طول این مدت تنها اجاره ماهیانه پرداخت کردیم بدون اینکه تولید و فروشی داشته باشیم. هر تلخی مرا قوی‌تر کرد و سبب شد بیشتر از قبل تلاش کنم.

من این معضل عمومی را به فرصت تبدیل کردم و در طول دورانی که قرنطینه بودم به طراحی پرداختم؛ به طوری که این چندروز که مزون را راه‌اندازی کردم، با دست پر به کار برگشتم.



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران