امام خمینی(ره) عرفان را وارد زندگی سیاسی ـ اجتماعی کرد / تبیین ویژگیهای عرفانی امام
عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر ضمن تبیین ویژگیهای عرفان عملی و نظری امام خمینی(ره) گفت: امام(ره)، عرفان را وارد زندگی سیاسی اجتماعی دوره مدرن کرد و به آن رنگ شیعی بخشید و انسجام داد.
غفوریان تصریح کرد: ویژگی دیگر در عرفان نظری امام، این است که عرفان نظری از وقتی تدوین شد کتب مربوطه از سوی علما و عرفایی نوشته شد که عمدتا از اهل سنت هستند و اگر نیستند آثار تشیع و ائمه در آثار آنها دیده نمیشود.
امام به عرفان نظری رنگ شیعی داد
استاد دانشگاه امیرکبیر بیان کرد: در آثار امام میبینیم که ایشان به ویژه در مصباحالهدایه مباحث عرفانی را با روایات، پیوند زده که کاری دشوار است و به عرفان نظری رنگ شیعی دادند؛ البته در گذشته کمی دورتر مرحوم سیدحیدر آملی هم تا حدی این کار را کرده است. گرچه وی آثار پراکنده و کشکولواری دارد.
وی با بیان اینکه در عرفان عملی، آثار امام کمتر است و در لابلای آثار عرفان نظری این مطالب را بیان فرموده است، اظهار کرد: در روزگار ما تلقیهای اشتباهی از عرفان و این دانش وجود دارد؛ ما شخصیتهای بسیار محترم، متقی و بزرگوار داریم که واقعا احترام دارند، ولی نمیتوانیم آنها را به عنوان عالم عرفان، معرفی کنیم زیرا عرفان، علم است و نظریاتی دارد و اگر کسی در این علم اثری داشته باشد و نظریه بدهد به او عارف گفته میشود.
غفوریان تصریح کرد: مرحوم شاهآبادی عمدتا تدریس داشته و مطالب وی از سوی شاگردان ایشان مانند امام، تقریر شده است؛ در کتاب رشحات البحار، آرایی وجود دارد و نظریاتی دارند از این رو به ایشان میتوان عارف گفت؛ ولی نمیتوانیم به برخی شخصیتهای بزرگوار دیگر که خیلی هم در بین مردم(در همین یکی دو دهه اخیر) معروف بودند و واقعا احترام زیادی هم داشتند و حتی بنده در نماز جماعت ایشان هم شرکت میکردم، عارف بگوییم زیرا آثار و نظریاتی در این زمینه نداشتند؛ ادبیات مطالبی هم که برخی از این شخصیتها دارند، عمدتا اخلاقی و توصیه بوده و نه مباحث عرفانی.
وی با بیان اینکه عرفان، منادیان و عالمانی دارد که به لحاظ آماری، عمدتاً گوشهگیر و از مسائل اجتماعی دور بودهاند، تصریح کرد: این واقعیت در گذشته وجود داشته است؛ ولی عرفان در درجه اول علمی است که جهانبینی و هستیشناسی خاص خود را دارد و از ابتدا وارد عرصه سیاسی و اجتماعی بشر نمیشود، اگرچه در ادامه وارد این عرصهها میشود؛ ارزشمندی عرفان به این است که قصد دارد جهانبینی ویژهای را عرضه کند که این کار با مباحث نظری و مشاهدات و سلوک عارفانه انجام میشود.
استاد دانشگاه امیرکبیر افزود: با وجود اینکه خیلی از عرفا در مسائل سیاسی و اجتماعی دخالتی نمیکردند، ولی از دورههایی کسانی مانند امام، عرفانی ارائه کردند که با مسائل روز مردم هم سر و کار داشت و با زندگی افراد پیوند خورد. الان در دنیا و در بروز اسلام میتوانیم مدلهای مختلفی داشته باشیم؛ اول مدل داعش که چهرهای خشن از اسلام را نشان میدهند، اما میتوانیم اسلام را با جلوههای سکولار کمتفاوت یا بیتفاوت نسبت به شریعت و ... هم جلوه دهیم، ولی مدل دیگری هم هست و آن روش امام خمینی(ره) است که مدلی از اسلام نشان داد که تجلی رحمت حداکثری خداوند و پیامبر و غضب حداقلی است.
غفوریان بیان کرد: خداوند مکررا در قرآن و در روایات به گونهای معرفی میشود که رحمت او اصل است و غضب، طفیلی رحمت خداوند؛ لذا تعابیری مانند «رحمتی وَسِعَت کل شیء» و ... را داریم. هیچجا نداریم «عذابی وسعت کل شیء»؛ یعنی عذاب فقط به یک عدهای میرسد؛ فرمود کسی کار خوب کند، 10 برابر به او پاداش میدهیم، ولی اگر کسی کار بد بکند به همان میزان عذاب خواهد دید؛ لذا میبینیم که امام که میخواهد از پیامبر و اوصاف حق الگو بگیرد، اسلام را با آینه بیتفاوتی و غضب و قهر نشان نمیدهد.
استاد دانشگاه امیر کبیر اظهار کرد: مثلاً در صحنه کربلا میبینیم که اشک و آه و خون است ولی از زاویه نگاه حضرت زینب(س) صحنه متفاوت است؛ ایشان فرمود من چیزی جز زیبایی ندیدم؛ حتی نفرمود که من زیباییها را هم دیدم؛ یعنی نگاه او به خدا، هستی و ضلالت و ستم یزید و جهاد و جانبازی امام حسین(ع) برای او تماما زیبایی است.
جذابیتهای عرفان برای زندگی مدرن
وی اضافه کرد: متاسفانه منابر و تبلیغات دینی ما سطحی شده است؛ اگر از مایههای موجود عرفان بهره ببریم در این صورت میتوانیم، مطالبی استخراج کنیم که برای انسان مدرن هم جذاب باشد، شبیه کاری که محی الدین عربی از روایت پیامبر کرده که فرمودند: من سه چیز در دنیای شما را بیش از همه دوست دارم؛ زن، بوی خوش و نور چشم من یعنی نماز . محیالدین همین روایت ساده را وقتی تحلیل کرده دیدگاههای زیبا و والایی بیان کرده است؛ در صورتی که با نگاه سطحی ممکن است کسی متن آن را زیر سؤال ببرد که چه معنایی دارد که پیامبر از زن به عنوان یکی از دوستداشتنیهای دنیا نام ببرد.