جایگاه دولت در مذاکرات و توافقنامه چگونه است؟
امضای توافقنامه امریکا و طالبان؛ جایگاه دولت و طرفهای سیاسی در مذاکرات بینالافغانی چگونه خواهد بود؟ با امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا با حضور نمایندگان شماری از کشورها امروز در دوحه، راه برای گفتگوهای بینالافغانی و...
امضای توافقنامه امریکا و طالبان؛ جایگاه دولت و طرفهای سیاسی در مذاکرات بینالافغانی چگونه خواهد بود؟
با امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا با حضور نمایندگان شماری از کشورها امروز در دوحه، راه برای گفتگوهای بینالافغانی و همینطور پایان جنگ در افغانستان باز میشود. این نخستین مورد از نزدیک شدن به نتیجه مذاکرات بسیار پیجیده و اسرارآمیز امریکا و طالبان است. پیش از این، یک هفته کاهش خشونتها هم نشان داد که طرفهای نشانههایی از یک تعامل را در روند مذاکرات نشان میدهند. اما با امضای توافق امروز میان امریکا و طالبان به راستی افغانستان به کجا میرود و آیا ما به صلح دست میابیم؟
واقعی است که امضای توافقنامه امریکا-طالبان به معنای امضای توافقات صلح نیست؛ بل امضای ترفیع طالبان به موقعیت مهمترین طرف سیاسی -جنگی در افغانستان است. در این حالت، طالبان در حقیقتِ پوشیده، به عنوان یک دولت با سیاق طالبانی، با جانب امریکا به توافق میرسند و از این جایگاه طالبان دولت افغانستان را به عنوان یکی از جریانهای سیاسی در کنار سایر جریان های سیاسی دیگر میشناسند و با آن دیدار گفتوگو خواهند کرد. بهترین حالت، شاید این است که طالبان به عنوان یک گروه سیاسی- نظامی، با دیگر گروههای سیاسی مخالف خودش در افغانستان مذاکره میکند. زیرا هجده ماه مذاکره با امریکا، برای طالبان موقعیت بسیار متفاوتی را بخشیده است و اگر قرار باشد که این مذاکره در دقیقه نود هم ناکام ساخته شود، بازهم طالبان بردهایی زیادی در این میدان برای خود کمایی کردهاند.
البته طرف امریکایی نیز بردهایی برای خودشان دارد. گفته میشود طالبان به شماری از پایگاه امریکا و یک سطح گسترده از حضور نیروهای استخباراتی امریکایی در افغانستان برای سالهای دیگر توافق نشان دادهاست. با اینکه این نکته در بیانیهها و اطلاعات از جانب طالبان آشکار نمیشود اما واقعیت این مذاکرات به توجه این که هنوز کسی از دورن آن نمیداند، به احتمال همینگونه میتواند باشد؛ زیرا طرف امریکا تاکنون به گونۀ قاطع از خروج کامل نیروهایش با مضای توافقنامه و لو با عملی شدن شرطهای آن نیز خبر نداده است و نیز امروز قرار است که ناتو از ادامه ماموریتش بعد از امضای توافقنامه امریکا و طالبان هم سخن بگوید. بنابراین، هم طالبان و هم امریکاییها انعطافاتی در این مذاکرات داشته اند و نقش پاکستان در شکل دادن این انعطافات بسیار موثر به نظر میرسد.
با این اوصاف، اکنون افعانستان با امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا وارد یکی از مهترین مراحل تاریخی معاصرش میشود و در مرز یک آینده بسیار مبهم و غیر شفاف قر میگیرد. اما فرادای این توافقات، طرف مغرور طالبان، برای مذاکرات بینالافغانی “هل من مبارز” میخواند و اینجاست که جای پای دولت افغانستان در موقعیت یکی از طرفها و همینگونه سایر جناحهای سیاسی باز میشود. آن وقت داشتن جمهوریت یا داشتن امارت، دولت استبدادی یا دولت آزاد و دیمکراتیک متعادل، و نحوۀ تعامل اقوام در حکومت آینده از مهمترین مباحث مذاکرات آن زمان خواهد بود و دیده شود که طرفهای سیاسی و توانایی آنان در میدان مذاکرات با طالبان چگونه خواهد بود. زیرا ین بسیار مهم است که کی ها از جانب دولت و ملت برای مذاکرات بین الاقغانی با طالبان رهسپار دوحه یا هر جای دیگر میشوند. اما مهمتر از همه این است که این مذاکرات بین الافغانی هم متاثر از تصمیمهایی خواهد شد که کشورها و بازیگران اصلی مذاکرات اتخاذ خواهند کرد. بنابراین، اگر یک ملت زنده و یک دولت برازنده و مشروع طرف گفتوگوهایی طالبان ولو در همین موقعیت آن گروه هم میبود، شاید وضعیت آینده کشور خیلی روشنتر و مطمئنتر به نظر میرسید. اما متاسفانه وقتی که عنان کشور و ملت ما در دست بازیگران و بازی گردانان است، جایگاه مردم با این شکل و شمایلی که دارد، در همان مذاکرات بین الاقغانی هم خالی خواهد بود. زیرا همان گونه که معروف شدهاست؛ نه جنگ این کشور از ما بود و نه صلح آن از آن ماست. الی اینکه اول ما به عنوان “ما” خودمان را تثبیت میکردیم که نکردیم و انتخابات تنها فرصت آن بود که آنهم خراب شد. بنابراین در چنین حالتی جانب غیر طالبان در مذاکرات با طالبان به شدت پراگنده و چند سودا خواهند بود و همین مساله یکی دیگر از دلایل و علتهای نتیجه ندادن یا بدن نتیجه دادن مذاکرات بینالاقعانی خواهد شد.
نظری پریانی
ماندگار