پف و پتاق روز های کرونایی
از چهار طرف صدای پای کرونا می آید، و شاید این لشکر نامرئی همه جا را تسخیره کرده باشد و اکثریت را به مبارزه و جنگ تن به تن دعوت کرده باشد. خیلی از دوستان و رفقایم، از تجربه کرونایی شان نوشتند و می نویسند. اما من تاحال هنوز هیچ نشان و چراغی...
از چهار طرف صدای پای کرونا می آید، و شاید این لشکر نامرئی همه جا را تسخیره کرده باشد و اکثریت را به مبارزه و جنگ تن به تن دعوت کرده باشد. خیلی از دوستان و رفقایم، از تجربه کرونایی شان نوشتند و می نویسند. اما من تاحال هنوز هیچ نشان و چراغی قرمزی، از ترافیک کرونا ندیده ام و در هیچ ایستگاه و منزلگاهی فرمان ایست در یافت نکرده ام.
نکته های بهداشتی و فاصله فیزیکی را البته، با استندرد عالی اش مراعات کرده ام و بعد از قرنتین و حتی قبل از آن جز یکی دو مورد، دیگر با هیچ کسی تماس ملموس نداشته ام. شست و شوی زیاد کرده ام و صابون های زیادی را با آب گرم تا آخرین رمقش اش به دستانم مالیده و تمامش کرده ام. چای سبز هیل دار و دیگر مایعات به ویژه ماست و دوغ فراوان نوش جان کرده ام، آب سرد ننوشیده ام ولی آب داغ و گرم پیاله پیاله سر کشیده ام. میوه غذایی کم داشته ام، اما از سبزی به ویژه پیاز خام استفاده کرده ام.
روحیه جنگی ام خوب است، و از جنگ طلبی کرونا از اول نه ترسیده بودم. اما خانه نشینی خسته ام کرده است، و اگر کمین کرونا در راه نمی بود دیگر شوق خانه نشستن ندارم. به آینده امیدوارم، و ترس کرونا تقریبا برایم دیگر وجود ندارد اما یک حس قوی برایم می گوید، که احتیاط کن و بهانه در دست دشمن خونی و جانی ات مده.
شاید گرفتار کمین دشمن نشوم، اما اگر هم از قضا چنین شد هیچ آرمان و آرزوی تحقق نیافته ندارم.
امید وارم همه دوستان قوی تر از من و صحت و سالم تر از من باشند، و کرونا به گرد پاهای شان هم نرسد و اگر هم برسد یا رسیده باشد، در برابر اراده قوی و روحیه شکست ناپذیر شان بی روحیه و بی انگیزه و بی اراده شود و مثل یک خرس دم بریده به طرف غارش فرار کند.
بیشتر از این پف و پتاق نباید کرد، زیرا گوش کرونا کر این موجود موذی و بی رحم، خطر ناکتر از آن است که در برابرش رجز خوانی کرد و به مبارزه اش طلبید.
صفرمحمد مظفری