چندی است که گمانهزنیهای زیادی درباره نامزدهای احتمالی جبهه اصلاحات در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ مطرح میشود که در آن میان از محمدجواد ظریف تا اسحاق جهانگیری و محسن هاشمی تا علی لاریجانی به چشم میخورد که البته حضور آنها در انتخابات تا این لحظه مورد تأیید قرار نگرفته است. اما در این بین اخیرا یک گزینه دیگر هم مطرح میشود و آن سیدحسن خمینی است.
اخیرا حسین کنعانیمقدم در گفتوگو با «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته است: «جریان اصلاحات این تجربه ناموفق را داشته که برای حفظ جناح سیاسی خود از نامزدی استفاده کند که متعلق به خود آنها نیست؛ آنها پاسخی برای هواداران خودشان ندارند که چگونه به کسی رأی دهند که با اصلاحات دمخور نبوده است؛ در نتیجه به نظر میرسد که اگر قرار است به صحنه بیایند، با فردی شبیه به خاتمی نظیر سیدحسن خمینی روی کار بیایند... البته نامزدشدن مهم نیست، زیرا هرکسی میتواند نامزد شود، مهم رأیآوردن است؛ معتقدم که مجلس یازدهم نمونه بارزی از رقابت سیاسی جناحهای اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل بود؛ به نظرم ما سه نامزد در انتخابات ریاستجمهوری خواهیم داشت که یکی اصلاحطلب، یکی مستقل و یکی اصولگراست و همه اینها سعی میکنند در یکی از ائتلافهای سیاسی با یکی از جناحها پیروز انتخابات شوند؛ در غیر این صورت به نظرم یک جناح سیاسی نمیتواند در عرصه رقابت موفق باشد و دولت آینده ائتلافی خواهد بود...
کاندیداتوری ظریف احتمال بسیاری دارد و او یکی از گزینههای جدی اصلاحطلبان است؛ زیرا هم چهره بینالمللی دارد و با سابقه وزارت خارجه هم او میتواند در مجامع بینالمللی حرفی داشته باشد».اما این سخن که در ادامه گمانهزنیهای زودهنگام انتخاباتی ارزیابی میشود تا چه حد میتواند به واقعیت نزدیک باشد؟ حسن خمینی همواره مواضع اصلاحطلبانه داشته است و او را از نظر سیاسی میتوان کاملا اصلاحطلب دانست؛ خاصه آنکه سید حسن خمینی همواره به شخصیتهای سرشناس جبهه اصلاحات نزدیک بوده است؛ بنابراین اگر اصلاحطلبان بخواهند با تکیه بر هویت اصلاحطلبی خود و نه دیگر در ائتلاف با نیرویی اصولگرا وارد انتخابات شوند، میتوانند نیمنگاهی به حسن خمینی داشته باشند؛ علاوهبراین سید حسن خمینی هم نشان داده است که به ورود به عالم سیاست بیمیل نیست، چنانچه او در سال ۹۴ در انتخابات مجلس خبرگان ثبتنام کرد و هنگام ثبتنام گفت: «بنده به صورت مستقل وارد انتخابات شدم. دست یکایک مردم شریف را میبوسم».
پس از ثبتنام او در انتخابات، شورای نگهبان اعلام کرد که برای احراز اجتهاد کسانی که سابقه نمایندگی خبرگان را نداشتند آزمون اجتهاد برگزار میشود. دفتر حسن خمینی متعاقب این موضوع گفت که از او دعوتی به عمل نیامده و او پیامک یا دعوتنامهای در این رابطه دریافت نکرده است. بعد از این اتفاق سخنگوی شورای نگهبان رسما اعلام کرد صرف عدم حضور داوطلبان در آزمون اجتهاد به منزله انصراف آنها نخواهد بود و ممکن است فقهای شورای نگهبان برای اطمینان از درجه اجتهاد داوطلبی، نظر علما و مراجع تقلید را جویا شوند. از سویی رسانههای طرفدار سیدحسن خمینی مدعی شدهاند که برخی روحانیون برجسته و مراجع تقلید مانند وحیدخراسانی، محققداماد، موسویاردبیلی، عباس محفوظی، سیدجعفر کریمی، ابراهیم امینی، مرتضی مقتدایی و ... اجتهاد وی را تأیید کردهاند.
در ابتدا بعضی رسانهها در ۲۷ دی ۹۴ اعلام کردند که با وجود عدم شرکت او در آزمون، اجتهادش در شورای نگهبان تأیید شده است و از سویی اعلام شده بود تغییر رویه شورای نگهبان درباره تأیید سیدحسن بهخاطر اعلام صلاحیت تذکر چند نفر از مراجع تقلید به این شورا بوده است، اما نهایتا در ۶ بهمن ۱۳۹۴ و همزمان با اعلام نتیجه بررسی صلاحیتهای نامزدان انتخابات خبرگان از سوی شورای نگهبان، مشخص شد که شورای نگهبان صلاحیت سیدحسن خمینی را احراز نکرده است. ساعتی بعد، احمد خمینی، فرزند سیدحسن خمینی هم عدم احراز صلاحیت پدرش را تأیید کرد.پس از آن سیدحسن خمینی نسبت به عدم احراز صلاحیت خود از سوی شورای نگهبان، به این نهاد اعتراض کرد. او دراینباره بیان کرده بود که فکر نمیکند «شکایت مسیر جدیدی را بگشاید» و با توجه به «درخواست عمومی مردم و برخی بزرگان حوزه و سیاست» به این امر اقدام میکند.
در نهایت شورای نگهبان پس از رسیدگی به اعتراضات تغییری در رأی خود نسبت به عدم احراز صلاحیت سیدحسن خمینی نداد. پس از آن کانال تلگرامی سیدحسن خمینی از قول یکی از نزدیکان او دلیل عدم احراز صلاحیت او را از سوی شورای نگهبان، استناد به بند ب ماده ۳ قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری اعلام کرد. در این بند از ماده ۳ قانون که یکی از شرایط خبرگان منتخب مردم را تعیین میکند، آمده است: «اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعضی مسائل فقهی را داشته باشد و بتواند ولیفقیه واجد شرایط رهبری را تشخیص دهد».حال باید دید که اولا حسن خمینی شخصا تمایل به شرکت در انتخابات دارد؟ ثانیا اگر بیاید، جبهه اصلاحات او را بهعنوان نامزد نهایی خود اعلام میکند و ثالثا شورای نگهبان که سید حسن خمینی را در انتخابات مجلس خبرگان ردصلاحیت کرد، اینبار صلاحیت او را تأیید میکند یا نه؟ که برای پاسخ به همه اینها باید منتظر ماند.
صادق زیباکلام:خاتمی هم در انتخابات ۱۴۰۰ رای نمیآورد
گروه سیاسی: صادق زیباکلام گفت: فرقی نمیکند که کاندید اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ آقای جهانگیری باشد یا هر فرد دیگری. حتی خود آقای خاتمی هیچ شانسی در انتخابات ۱۴۰۰ ندارند زیرا بدنه اجتماعی اعتقاد و باور خود را از دست داده است.
سایت نامه نیوز نوشت: هر روز که به ۱۴۰۰ نزدیک میشویم، گمانه زنی درباره انتخابات هم بیشتر و جدیتر میشود. وضعیت در جریان اصولگرا کمی روشنتر است اما اصلاح طلبان هم علیرغم آنکه تا قبل از روشن شدن نظر شورای نگهبان درباره کاندیداهایشان امکان تصمیم گیری قطعی ندارند در حال سبک و سنگین کردن نیروهای خود هستند. در همین راستا است که هر روز یک فهرست جدید در مرکز توجه رسانهها قرار میگیرد. یک بار از اسحاق جهانگیری به عنوان گزینه اصلی سخن گفته میشود ویک بار از محسن هاشمی. برخی با اشاره به اینکه جهانگیری معاون اول بوده و ناگزیر است به دفاع از وضع موجود او را فاقد پتانسیل رایآوری میدانند و عدهای دیگر استفاده از برند و اعتبار مرحوم آیتالله را برای رئیس جمهور شدن محسن هاشمی کافی نمیدانند. گروه دیگری اما همه این حرفها را بیهوده دانسته و معتقد هستند که وضع اصلاح طلبان بدتر از این حرفها است.
صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در این گروه جای میگیرد. او اظهار داشت: «فرقی نمیکند که کاندیدای اصلاحطلبان در ۱۴۰۰ آقای جهانگیری باشد یا هر فرد دیگری. نه آقای جهانگیری، نه آقای عارف و نه حتی خود آقای خاتمی هیچ شانسی در انتخابات ۱۴۰۰ ندارند زیرا بدنه اجتماعی که به اصلاح طلبان باور داشت و به آنان رای میداد بعد از انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و عملکرد دولت آقای روحانی و مجلس دهم اعتقاد و باور خود را از دست داد. بنابراین اینکه الان اصلاح طلبان بگویند ما میخواهیم اسحاق جهانگیری را کاندیدا کنیم یا عارف و یا مرعشی و محسن هاشمی را کاندید میکنیم و ... هیچ فرقی ندارد».وی تاکید کرد: «مهم نیست که اصلاح طلبان چه کسی را کاندید میکنند مهم این است که بدنه اجتماعی این جریان به صندوق رای پشت کرده و این را به وضوح در انتخابات اسفند ۹۸ دیدیم.
قطعا این در خرداد ۱۴۰۰ هم تکرار خواهد شد لذا مساله مهم این نیست که نامزد اصلاح طلبان کیست، مساله مهم این است که بدنه اجتماعی این جریان پای صندوق نخواهد آمد».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه در پاسخ به اینکه نتیجه روی کار آمدن مجلس و دولت اصولگرا برای اصلاح طلبان چه خواهد بود؟ گفت: «برخی از اصلاح طلبان معتقدند که اساسا شرکت ما در انتخابات بیهوده است برای اینکه غیر اسم بدنامی و آش نخورده و دهان سوخته شدن، نتیجهای ندارد. دلیلش این است که برخی میگویند اصلاح طلبان در انتخابات حضور دارند درحالی که چیزی عوض نمیشود بنابراین وقتی میدانیم تغییر و اصلاحی ایجاد نمیشود نباید به مشارکت در انتخابات اصرار داشت. بنابراین کم نیستند اصلاح طلبانی که معتقدند بگذاریم قوه مقننه و مجریه هم مثل سایر قوا و نهادها دست خودشان باشد».
زیباکلام در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا روی کار آمدن دولت اصولگرا به معنی یک فرصت چهارساله برای اصلاح طلبان و امکان بازیابی بدنه اجتماعی است؟ گفت: « روی کار آمدن دولت اصولگرا لزوما به معنی بازیابی بدنه رای جریان اصلاح طلب نیست.
اصلاح طلبان باید ببینند و بگویند که چه شد که از دوم خرداد ۷۶ به این سو، اقبال مردم را از دست دادند. باید دید که چرا اعتماد اقشار تحصیلکرده و شهرنشین از بین رفته است. اصلاح طلبان باید این مسائل را بررسی و حل کنند. واگذاری انتخابات ۱۴۰۰ در نتیجه عدم مشارکت لزوما به بازگشت مردم به سوی اصلاح طلبان ختم نمیشود بلکه سبب میشود که مردم همچنان در انتخاباتها شرکت نکنند».