ارزشی که در جمهوری اسلامی بی ارزش شده است


(به بهانه مشکلات اقامتی و معیشتی استاد نجیب مایل هروی) به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)سال ها است که در ایران زندگی می کنند، بسیاری شان در این کشور دنیا آمده اند، با مشکلات بسیار درس می خوانند، با ممانعت ها و تحریم های...

(به بهانه مشکلات اقامتی و معیشتی استاد نجیب مایل هروی)
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)سال ها است که در ایران زندگی می کنند، بسیاری شان در این کشور دنیا آمده اند، با مشکلات بسیار درس می خوانند، با ممانعت ها و تحریم های تبعیض آمیز کنار آمده اند، تحقیرها را بجان خریده اند، توهین ها را تحمل کرده اند، از هرکس و ناکس طعنه شنیده اند و زخم زبان خورده اند و....
هرچند نمی توانستند به افغانستان بازگردند اما توانایی داشتند مانند بسیاری دیگر به کشورهای دیگر بروند و بفکر آسایش و آرامش و رفاه خود باشند اما نرفتند! چرا؟

جواب این سوال را در سه دسته از پناهجویانی که در ایران ساکن شده اند مختصرا به بررسی می گیریم:
یک: زمینه رفتن به کشورهای دیگر از لحاظ مالی و یا شاید روحی و روانی برای شان میسر نبود و جرات تصمیم گیری برای رفتن از کشوری که سال ها در آن خاطره و دلبستگی دارند، سخت شده بود. بناء در پشیمانی تصمیم به ماندن گرفتند و ماندند.
دو: اعتقادات دینی و مذهبی، بسیاری را در این کشور همسایه و هم دین، پایبند کرد چنانچه بسیاری زمینه های مهاجرت به دیگر کشورها برای آنها میسر آمد اما وابستگی های مذهبی و اعتقادات دینی مانع آن گردید تا آنان این کشور را ترک کرده و بقیه عمر خود و فرزندان خود را در پناه کشورهای کفر سپری نمایند. دلبستگی این افراد به تربیت فرزندان شان در سایه اسلام و کشور اسلامی بود که آنان را در جمهوری اسلامی ایران مسکن گزین کرد.
سه: پس از اعتقادات مذهبی و دینی، موضوع زبانی تنها دلیل مهم و نگهدارنده قوی جامعه پناهجو و مهاجر در ایران اسلامی است.
افراد عادی به این دلخوش بودند که با همزبانان خود در سایه دساتیر اسلامی زندگی می کنند و حاضر نیستند ارزش همزبانی و همزیستی با همزبانان را با دیگر امتیازات رفاهی مبادله کنند.
افراد خاص جامعه پناهجو و مهاجر در ایران نیز به این دلگرم بودند که در کنار همزبانان خود به تقویت و گسترش غنای فرهنگ و زبان شیرین فارسی پرداخته سهم خود را در همزبانی بدرستی ادا نمایند.

متاسفانه برخی کارشکنی ها و یا اهمال کاری ها و یا خطاهای عقده مندانه بعضی مسوولین اجرایی در ایران اسلامی، سبب گردیده است تا اینگونه به برداشت برسیم که تمامی امیدها و جانفشانی ها و تلاش های اعتقادی و زبانی و سیاسی و ارزشگذاری های فرهنگی در ایران به اندازه «250» هزار دالر بی مقدار نمی ارزد! زیرا اگر یک فرد بی دین و بی سواد و بدنام و متجاوز با سوء سابقه های متعدد، به مبلغ «250» هزار دالر در این کشور "اسلامی" سرمایه گذاری کند، می تواند از تمامی امتیازات شهروندی از اقامت پنج ساله و حتی در مواردی از تابعیت دایمی استفاده نماید و از احترام فوق العاده ای نیز با مصونیت های متعدد برخوردار شود. اما در کنار این، فرد دیگری که عمر و جوانی و تخصص و تجربه و علم و دانش و درایت و دلسوزی و از همه مهمتر "خلوص" اش را در طبق اخلاص برای نظام ایران گذاشته و از هیچ کوششی در این راه دریغ نکرده است، علاوه بر این که هیچ آینده ای و بیمه ای برایش متصور نیست که هرساله باید نگران تمدید اقامت سالیانه خود باشد و چه بسا که به عدم تمدید اقامت برخورد کرده و سرگردان شده و یا طرد مرز گردیده اند.

کد (4)


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

جملات تولدت مبارک پسرم (جملات زیبای تبریک تولد مادر به پسر)