اصل ماجرای حزب جمعیت
یکی از پیششرطهای اساسی برای گفتگو با طالبان؛ موافقت و حضور حزب جمعیت در مذاکره با طالبان است. رای سیاسی جمعیت بهحیث اصلیترین طرف منازعه با طالب، یکی از نیازهای گفتگو با طالبان و صلح پروژهای است. عبدالله هم که به پُست تشریفاتی...
یکی از پیششرطهای اساسی برای گفتگو با طالبان؛ موافقت و حضور حزب جمعیت در مذاکره با طالبان است.
رای سیاسی جمعیت بهحیث اصلیترین طرف منازعه با طالب، یکی از نیازهای گفتگو با طالبان و صلح پروژهای است. عبدالله هم که به پُست تشریفاتی مصالحۀ ملی پیشنهاد شد؛ تنها علتش این بود که او کاندید حزب جمعیت در انتخابات بود. در کنار اینکه کاندید این حزب بود؛ اکثر احزابی را که با طالبان مشکل و منازعه داشتند در محور خود جمع کرده بود.
بیرون آمدن صلاحالدین ربانی از معامله سیاسی و اعلام مخالفت با تشکل حکومت جدید، برای مدیریتکنندگان صلح بحثبرانگیز شد. کسانی که پروژه صلح را مدیریت میکنند، آخرین تلاشهای شان این بود که توافق سیاسی باید یک دیدگاه واحد و همهشمول از تمام طرفهای سیاسی برای مذاکرات صلح بوجود بیاورد. وقتی صلاحالدین ربانی موضع حزب جمعیت را در مخالفت و جایگاه اپوزیسیونی مطرح کرد؛ ماهیت نمایندگی عبدالله از جمعیت و سایر عناصر معاملهگر هیچ شد.
گذشته از عبدالله یکتعداد جمعیتیهای دیگر از آدرس رسمی جمعیت با حکومت و آمریکاییها معامله کرده بودند؛ وقتی رهبر حزب برخلاف تصور حاکم سیاسی اعلام موضع کرد، حکومت و آمریکاییها از یخن معاملهگران جمعیت گرفت که بایست دیدگاه خود را واضح بسازند. این فشار تا آنجا بود که دو رقیب و تشنه به خون را یعنی عطا و عبدالله را پس از سالها مخالفت روی یک میز کشاند، کسانی که مدتها باهم اختلاف داشتند در یک هفته چندین بار یکدیگر را ملاقات کردند.
موضعگیری جمعیت در واقع سبوتاژ کردن پروژه صلح و سلب مشروعیت اعضای سیاسی بود. از یک طرف اهمیت نماینده جمعیت -عبدالله- در انتخابات با موضعگیری مخالف محور جمعیت صفر شد، از سوی دیگر بعضی از عناصر درونحزبی که برخلاف سیاست حزب جمعیت در معاملات شخصی سرگرم بودند، جایگاه و آدرس شان متناقض شد. حالا تعدادی برای اینکه برای گفتگوهای صلح مسیر مشروعیتبخش برای خود تعیین کنند و از سوی از ملامتی سیاسی در نزد خارجیها رهایی پیدا کنند، دست به سبوتاژ و کودتای داخلی زدهاند.
نجیب بارور