از برهان الدین تا صلاح الدین در رهبری جمعیت


برهان الدین ربانی در تاریخ چند دهه اخیر تاجیک های افغانستان، سیاست مدار تکین و یگانه بود. ظرفیت سیاسی که در ربانی وجود داشت، در هیچ تاجیک سیاست مدار دیگری وجود نداشت. مسعود و دیگر اعضای پنجشیری و غیر پنجشیری جمعیت با نظامی گری و منطق جنگی...

برهان الدین ربانی در تاریخ چند دهه اخیر تاجیک های افغانستان، سیاست مدار تکین و یگانه بود. ظرفیت سیاسی که در ربانی وجود داشت، در هیچ تاجیک سیاست مدار دیگری وجود نداشت. مسعود و دیگر اعضای پنجشیری و غیر پنجشیری جمعیت با نظامی گری و منطق جنگی شان، مشکلات زیاد برای ربانی خلق می کردند و دیپلماسی وی را تضعیف و تخریب می نمودند. با آن هم ربانی توانست با زیرکی و هوشیاری در پیشاور یار گیری کند، و رییس دولت موقت مجاهدین تعیین شود.

در کابل نیز ربانی توانست همه احزاب جهادی اهل سنت جز حزب اسلامی حکمتیار را با خود همراه کند و هیچ یک از این احزاب جز حزب اسلامی با دولت ربانی مخالفت نکرد. اما مسعود و دیگر جمعیتی ها، نه تنها هیچ حزب و جریانی را با خود یار و همکار نتوانستند، که دو جریان عمده یعنی حزب وحدت و جنبش شمال جنرال دوستم را از خود راندند و با این دو جبهه سیاسی و نظامی مقتدر درگیر جنگ و رقابت های سخت شدند.

میانه ربانی با مزاری و دوستم بد نبوده، و اگر تک تازی ها و سیاست گریزی های مسعود مشکل خلق نمی کرد شاید جنگ قدرت در کابل آن اندازه که در تاریخ می خوانیم بزرگ و ویرانگر نمی شد و مجاهدین این همه بدنام نمی شدند. در شمال نیز این ربانی بود که با کشورهای خارجی، رابطه دیپلماتیک داشت و برای جبهه نظامی جمعیت به فرماندهی مسعود امکانات فراهم می کرد نه خود مسعود یا کسان دیگری مثل عبدالله و قانونی و عطا محمد که این آخری آن زمان کس و کاره ای هم نبود. بعد از شکست طالبان هم، ربانی بعنوان یک موسفید خیرخواه جمعیتی ها بود و در پارلمان حتی به نفع قانونی از کاندیداتوری ریاست مجلس نمایندگان کنار رفت.

خلاصه اینکه ربانی دیپلماسی می کرد و مسعود نظامی گری، اما اگر دیپلماسی ربانی نمی بود نظامی گری مسعود چند روزی بیش دوام نمی کرد، ولی اگر نظامی گری مسعود نمی بود دولت ربانی عمر بیشتر می داشت، گستره فراختر پیدا می کرد و دایره شمولش وسع تر می شد و شکست و ناکامی اش کمتر.
حالا نیز جمعیت بهتر از پسر برهان الدین ربانی (صلاح الدین ربانی) کس و کاره ای ندارد. قانونی و عطا یا عبدالله هیچ کدام، بهتر از صلا الدین نیستند بلکه به اندازه وی هم نیستند. صلا الدین گاهی موضع گیری های درست و حساب شده دارد و کمابیش پایبند مردم و حزب اش نیز است ولی دیگران بیشتر اهل معامله و تجارت اند و برای شخص شان امتیاز می خواهند.

اگر ربانی توانست حزب جهادی جمعیت را بسازد و رهبری کند و خیلی احزاب دیگر جهادی از جامعه پشتون را با خود همراه کند از جمله اتحاد سیاف را، دیگر سران و کس و کاره های این حزب چه کرده اند؟ فرض کنیم اگر ربانی نمی بود، سیاف با مسعود متحد می شد یا مولوی نبی و مولوی خالص و گیلانی و در اول مجددی با مثلا قانونی و عبدالله اتحاد سیاسی می کردند؟ غیر از ربانی دیگران کسی نبوند که توان جذب این احزاب یا سران این احزاب را می داشتند. این ربانی بود که با اتوریته دینی اش بعنوان تحصیل کرده علوم اسلامی و پروفیسور در معارف دینی، دیگران را برای پذیرش دولت تاجیکی اقناع می کرد آن هم متعصب ترین پشتون های مثل مولوی خالص و مولوی نبی محمدی و امثال این ها را.

ربانی برای تاجیک ها کار های کلان کرد، ولی امروز نام احمدشاه مسعود بلند تر است و محبوبیت اش بیشتر. این البته به این معنا است که جامعه تاجیک هنوز به این عقلانیت نرسیده، که از شخصیت های سیاسی اش شناخت دقیق و درست پیدا کند و هرکدام را در جایگاه خودش بنشاند.

صلاح الدین بعد برهان الدین رهبر جمعیت انتخاب شد و این دو علت داشت: یکی اینکه پسر ربانی بود و دوم اینکه جمعیتی ها همه سنگ سیری بودند و باهم کنار نمی آمدند تا کس دیگری را به این مقام بر گزینند یا تحمل کنند و صلاح الدین را به اعتبار و احترام پدرش موقت بعنوان رهبر جمعیت پذیرفتند. اما صلاح الدین در این مدت رهبری اش، ثابت کرد که بهتر از هر عضو دیگر جمعیت شایستگی سیاسی دارد و تا ظهور یک چهره سیاسی موفق تر و توان مند تر می تواند جمعیت را مدیریت کند.

اما بازهم پنجشیری ها و شمالی وال ها، مثل اینکه با یک بدخشانی کنار نیامدند و همان طوری که با ربانی رفتار می کردند با پسر ربانی نیز برخورد کردند.
مشکل صلاح الدین کمابیش، همان مشکل برهان الدین در درون جمعیت است. در بیرون البته مشکلات دیگر و چالش های جدید زمان وجود دارد.

صفرمحمد مظفری


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

آداب و رسوم شب یلدا در استان مازندران