تحلیل کودتای درون حزبی در جمعیت اسلامی
(ایجاد اهرم های فشار علیه صلاح الدین ربانی به خصوص در شرایط دشوار کنونی یک اشتباه تاریخی است زیرا آقای ربانی با مقاومت در برابر تهدید ها و چالش ها توانسته است بساط اعتبار پهن کند و به آدرس بخش قابل ملاحظه ی نسل های جوان و با سواد مبدل شود....
(ایجاد اهرم های فشار علیه صلاح الدین ربانی به خصوص در شرایط دشوار کنونی یک اشتباه تاریخی است زیرا آقای ربانی با مقاومت در برابر تهدید ها و چالش ها توانسته است بساط اعتبار پهن کند و به آدرس بخش قابل ملاحظه ی نسل های جوان و با سواد مبدل شود. بنا برآن هرچه کانون فشار ها علیه وی داغ تر گردد، میزان محبوبیت آقای ربانی در میان مردم و به خصوص طیف های صاحب داعیه و دغدغه بیشتر می شود و عوامل فشار بیش از پیش آسیب می بینند و به حاشیه می روند.)
آنچه رخ داد را من اینگونه می خوانم؛
تجمع شتابزده ای چهره های برجسته و شناخته شده ای جمعیت تحت رهبری استاد عطا محمد نور، بیش از پیش این حقیقت را روشن ساخت که محور های ثقل در داخل این سازمان چقدر با هم تفاوت دیدگاه و یا در واقع تصادم مصالح دارند. روشن است که آقای نور از دانه درشت های تاثیرگذار نه فقط در میان همراهان حزبی خویش بلکه در سطوح بالاتر و میدان های کلان است. اما، بیایید این پرسش را با هم طرح کنیم که آیا مانور اخیر ایشان یک اقدام بجا و محاسبه شده بود؟ البته در رابطه به این مسئله- به دلایل مختلف- قضاوت منصفانه داشتن برای من کار دشوار است زیرا بنده فقط ظاهر قضیه و راه اندازی این تجمع بزرگ و نتایج آن را می بینم، نه علت های تو بر تو و مسایلی را که منجر به اتخاذ این تصمیم خطرناک گردیده اند.
باری، سازمان جمیعت اسلامی اینک در برابر یک تحول بزرگ قرار گرفته است، تحولی که تأثیر آن در داخل این سازمان و برای سران جمعیت بسیار منفی و ویرانگر اما، برای رقبای آن ها و دولت یک فرصت استثنایی و دستاورد بی پیشنه است. دولت حالا می تواند به سادگی باقی موانع را از سر راه بردارد و راه را برای پیاده سازی اهداف خود هموار نماید. نگاه متواضعانه ی من اما، در رابطه به تصمیم اخیر جریان های مخالف آقای ربانی در داخل سازمان جمعیت چنین است.
1- روشن است که صلاح الدین ربانی به عنوان جانشین پدر، خیلی محطاط عمل نکرده و خود تا حدودی در ایجاد شرایط دشوار و آشفتگی های موجود نقش دارد. به عبارت دیگر آن چه به وقوع پیوست اگر از یک طرف معلول دسیسه های بیرونی و تفوق طلبی عده ای و عصیان داخلی باشد از جانبی نتیجه ی طبیعی سیاست های تُند و رویکردهای تحقیر آمیزی است که جناب ربانی در برخورد با سایر کادرهای جمعیت، اعمال و اتخاذ نموده است.
2- هرچند آقای صلاح الدین ربانی خیلی در انجام ماموریت حزبی و سیاسی خود موفق نبود اما، ایجاد اهرم های فشار علیه وی به خصوص در شرایط دشوار کنونی یک اشتباه تاریخی است زیرا آقای ربانی با مقاومت در برابر تهدید ها و چالش ها توانسته است بساط اعتبار پهن کند و به آدرس بخش قابل ملاحظه ی نسل های جوان و با سواد مبدل شود. بنا برآن هرچه کانون فشار ها علیه وی داغ تر گردد، میزان محبوبیت آقای ربانی در میان مردم و به خصوص طیف های صاحب داعیه و دغدغه بیش تر می شود و عوامل فشار بیش از پیش آسیب می بینند و به حاشیه می روند.
3- تعداد از کسانی که علیه آقای ربانی دست به قدرت نمایی زده اند، از دید حاکمیت متهم و دوسیه داراند و بنا به همین دلیل اگر کشمکش های درون حزبی میان سران جمعیت ادامه یابد و آن ها همچنان ضعیف شوند، باید به یکی از دو گزینه تن بسپارند.
1) نخست این که باید با تمام و کمال در محلول اراده ی دولت ذوب شوند و به سرباز بی اراده ی رقبای دیروز خود مبدل گردند، یعنی انتحار سیاسی نمایند.
2) دوم این که در مقابل خواسته ها و دیکته ها بایستند و نا فرمانی کنند و به موجب این ایستادگی و نافرمانی به مشکلات غیر قابل پیشبینی مواجه گردند و یا در نهایت به پای میز محاکمه کشانده شوند.
4- اگر فرض را بر این بگیریم که نیروها و شخصیت های مخالف آقای ربانی بتوانند او را کاملاً به حاشیه برانند و فرصت را برای خود بیمه کنند بیایید این پرسش را طرح کنیم که کی ها می توانند جای او را پر کنند؟ شاید برخی بگویند که قحط الرجال نیست آقایان z،y،x همه گزینه های مهم و خوب اند. شما درست می فرمایید این ها گزینه های خوب اند و قابل احترام اما، نه برای این مرحله ی بسیار حساس که معضل افغانستان ابعاد جهانی و بین المللی دارد و این کشور در محراق توجه شرق و غرب و در برابر چالش ها و تهدیدهای حتی ناشناخته قرار گرفته است. هر حزب سیاسی که نتواند در آینه ی این مرحله خود را ببیند و بلکه هنوز در مدار چهره ها و برنامه های بسته بچرخد، نمی تواند فردای روشنی را برای خود و رهروان خویش رقم بزند.
5- به نظر من-صرف نظر از افراز هرمون دوستی و دشمنی- صلاح الدین ربانی در تناسب با سایر سران و رهبران جمعیت چند امتیاز مهم و قابل ملاحظه دارد.
1) فرزند شناخته شده ترین چهره سیاسی در خلال پنج دهه ی اخیر تاریخ افغانستان است که این مساله خود در نگاه مردم افغانستان یک اعتبار است.
2) متهم به هیچ نوع فساد و خیانت و دزدی نیست.
3) با چند زبان زنده ی دنیا تکلم می کند.
4) تحصیل یافته ی شناخته شده ترین نهاد های علمی در انگلیس و امریکا است.
5) نسبت به تمامی چهره های نام آشنا در داخل جمعیت، از اوضاع جهان و سیاست کشورهای بزرگ آگاه است.
6) یک چهره ی جوان و دارای ظرفیت و انگیزه های مدرن و فراسنتی است.
7) تجربه ی چهار ساله کار و رهبری در مهم ترین نهاد دولتی یعنی وزارت خارجه ی افغانستان را دارد.
8)زبان گفتگو در فضاهای کلان و جهان خارج را بلد است.
9) انگیزه و اندیشه تغییر و اصلاح در داخل جمعیت را در سر می پروراند.
10) نسبت به همه ی مهره ها و دانه درشت های جمعیت در سطح منطقه و جهان شناخته شده است.
11) برچسب ها و توصیف های نظیر جنگ سالار، ناقض حقوق بشر، افراط گرا و... در حق وی مصداق نمی یابند. با توجه به همه ی مسایل فوق با صراحت می توان گفت که تخریب و یا تضعیف آقای ربانی به نفع هیچ کسی نیست.
در خاتمه می خواهم این نکته را با خواننده ی ارجمند در میان بگذارم که بنده هیچگونه ارتباطی با هیچ طرفی نداشته و با این نوشته رضایت خاطری شخصی را در سر نمی پرورانم. پس لطف نمایید آنچه را می خوانید در حد یک تحلیل نه چیزی بیش از آن تلقی نماید.
محمد سلیم صائب