امان از دست خانم ها (طنز نوشته)
دختره میره تعلیم رانندگی … ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن :واسه چی؟ میگه : والا من هر کاری میکردم هر جایی می پیچیدم میگفت :یا اباالفضل …
یا حضرت عباس…
یا امام حسین
****************************
اولی: امان از دست این زنها! زنم تمام دارائی ام را برداشت و رفت
دومی: خوش به حالت! زن من تمام دارائی ام رو برداشت و نرفت
*****************************
زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟
شوهر: آره، خوب یادمه
گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم. زن: خوب، پس چی شد؟
شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه
زن: کیو خوشبخت کردی؟
شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه
*****************************************
مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی؟ گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد
*****************************************
دو تا دختر داشتند با هم صبحت می کردند. دختر اولی: تو چرا اینقدر به نامزدت علاقه نشون میدی؟ دختر دومی:
میدونی، آخه اون پولداره، … مهربونه، … پولداره، … جوونه، … پولداره، … قد بلنده، … پولداره