کی ها را باید کشت؟

اینکه در افغانستان نژاد هزاره برای پشتون بی مقدار هست و پشتون برای هزاره دشمن میباشد و ازبک، دشمن پشتون و تاجیک دشمن پشتون هست و نیز سنی و شیعه دشمنان همدیگر تلقی میشوند!
و طالب که خون همه را از اطفال و پیر و جوان را، در کشور بر زمین بی مهابا میریزد.
و در عراق و سوریه هزاران شیعه به دست گروه های به نام سنی کشته میشود و خون هزاران نفر سنی به نام گروهای به نام شیعه بر زمین ریخته و میلیونها نفر اواره و مهاجر می گردند.
و در لبنان و فلسطین و یمن و نیز اسراییل حتی ده ها سال است که خون مردم به دست همدیگر ریخته می شود و مناطق ارضی و زندگی شان را دیوار های اهنین از هم جدا میسازد.

نفرت و جدایی طلبی و دشمنی و تبعیض قومی مذهبی و نژادی و زبانی سبب شده تا خون ریزی یکی از موضوعات عادی در این مناطق گردد و میلیون ها انسان به دست همدیگر کشته شوند و نعمت زندگی که هدیه بزرگ الهی برای بشر است تبدیل به جهنم سوزان و مرگ گردد.
و کره زمین که مهد و گهواره ارامش و سفره رنگین طبیعت برای بشر است باید ابنچنین خونین و سوخته و ویران گردد!
و فرزندان بشر که همه از یک نسل و نژاد ادمی هستند و باید در روی زمین برادرانه زندگی کنند همدیگر را دشمن پنداشته خون همیدیگر را به دست همدیگر بریزند.

اگر این ظلم و بی رحمی کار خدا هست ایا چنین خدایی سزاوار بندگی هست؟
اگر چنین روشی دینی هست ایا چنین دینی قابل پیروی کردنی هست؟
اگر چنین فرمانی مذهبی هست چنین مذاهبی دوست داشتنی هست؟
اگر چنین حرکتی قومی و نژادی و زبانی هست چنین قوم و نژادی انسانی هست؟
اگر چنین کرداری حکومتی و دولتی هست ایا چنین حکومت ها و دولت های عادلانه و انسانی و قابل پیروی هستند؟
اگر فرمانده این طلم و فجایع رهبران مذهبی و رؤسای دینی و مذهبی هستند و به دست و اندیشه انها این منکرات و خون ریزی و ظلم و ستمی انجام میگیرد چنین رهبرانی شایسته پیروی هستند؟ اگر این ظلم و ستم محصول جهل و بی خردی خود انسان ها هست، مسوولیت نابخردی انسان ها بر عهده کی و چه کسانی هست؟

در نهایت به این نتیجه می رسییم که نفرت پراکنی و پاشیدن تخم جدایی و دشمنی بین انسانها به هر نوع و عنوانی که باشد، چه دینی چه قومی و چه مذهبی و چه سیاسی و نیز تقسیم بندی انسانها را به هر صنف و تیره و تبار و ایینی، به غیر از اینکه همه بنده خداو شاهکار خلقت و سزاوار کرامت و گرامی داشتن هستند هم حکم خداوند متعال این است و هم مایه عقلانی و عرفانی بشریت میاشد.
و به گفته خداوند (ج) (و لقد کرمنا بنی ادم) نسل بنی ادم محترم و مستوجب و شایسته احترام میباشند،
و انچه که محکوم به نابودی هست نفس جهل است نه جاهل و نافرمانی هست نه منکـِِران ، و نیز منکرات است نه أدمها و خود معاصی هست، نه گناهکاران و نه افراد و انسان های گنهگار و جاهل و خطا کاران و بی دین ها و بی ایمانها و بلکه فقر است نه فقرا و دزدی هست نه دزدها.
انسانهای مسوول و دولت ها و دین و مذهب باید زمینه های ادمی کشی و گناهکاری و دزدی را اد بین ببرند نه أدمها را.

مصباح هراتی