«دسترخوان ملی» برای ملتی که دسترخوان ندارد
حکومت برنامه "دسترخوان ملی" را برای کمک به بیش از چهار میلیون خانواده با هزینه بیش از ۲۴۴ میلیون دالر آغاز کرد. اشرف غنی در افتتاح این برنامه گفت که "یک گام دیگر در راستای قراداد اجتماعی میان دولت و ملت برداشته میشود." او گفت دولت...
حکومت برنامه "دسترخوان ملی" را برای کمک به بیش از چهار میلیون خانواده با هزینه بیش از ۲۴۴ میلیون دالر آغاز کرد.
اشرف غنی در افتتاح این برنامه گفت که "یک گام دیگر در راستای قراداد اجتماعی میان دولت و ملت برداشته میشود."
او گفت دولت تصمیم داشت در این برنامه پول را مستقیما به خانوادهها بپردازد؛ اما برای این کار نیاز به احصائیه دقیق خانوادهها است که اکنون وجود ندارد.
اقای غنی گفت برنامه کمک غذایی از طریق مؤسسهها و شوراهای محلی مردمی اجرا میشود.
آقای غنی مشکلات احتمالی پیش رو در اجرای این برنامه را تایید کرد؛ اما گفت در شرایط اضطراری که خطر گرسنگی مردم را تهدید میکند باید خطر "ضایعات" را نیز بپذیریم.
اما او با تاکید گفت که نظارت دقیق از این برنامه ملی صورت خواهد گرفت و با متخلفان برخورد جدی خواهد شد.
برنامه دسترخوان ملی یک پروژه بلندپروازانه اقتصادی نیست و به همین دلیل نمی توان از آن انتظار داشت که منجر به یک تحول بنیادین و پایدار با اثرات بلندمدت شود. این برنامه، اقدامی اضطراری برای مهار فقر فزاینده ای است که دامن میلیون ها نفر را در سراسر افغانستان گرفته و زندگی روزمره آنان را مختل کرده است.
با این حال، هم طرح و تنظیم این برنامه، هم نحوه اجرای آن و هم اثر و ثمری که از آن انتظار می شود، دچار مشکات جدی و ریشه ای است.
فقر فراگیر؛
چالش اول، فقر فراگیری است که اکثر طیف های جامعه افغانستان را هدف گرفته و خانواده های بسیاری را در معرض قحطی و گرسنگی قرار داده است. علت اصلی این وضعیت بحرانی، تنها شیوع ویروس کرونا و محدودیت های ناشی از آن هم نیست؛ بلکه ایستایی و رکود در برنامه های اقتصادی دولت، جنگ و ناامنی، فساد، فرار سرمایه، بیکاری، قیمتی کم سابقه اقلام اولیه مورد نیاز، سقوط ارزش و اعتبار پول ملی، اختلافات سیاسی، صلح و نگرانی های آن و... است.
فقر در افغانستان به اندازه ای جدی است که دولت را بر آن داشته تا در چارچوب یک برنامه عاجل، کمک هایی را برای نجات از گرسنگی، در اختیار خانواده های آسیب پذیر قرار دهد. بر این اساس، برنامه دسترخوان ملی، از سر ناچاری و ناگزیری است.
در این میان اما همانگونه که اشاره شد، ابعاد و اعماق فقر به اندازه ای گسترده و ریشه دار است که به نظر نمی رسد این برنامه، موفقیتی محسوس در مهار آن کسب کند.
فساد؛
مشکل دوم، فساد ویرانگری است که تار و پود دولت و نهادهای وابسته به آن را آلوده کرده و سال هاست که بدتر و بی رحمانه تر از کرونا و سایر مصایب اجتماعی و... از مردم قربانی می گیرد.
دولت پیش از این نیز برنامه های توزیع گندم و سپس توزیع نان را به منظور مهار بازخوردهای اقتصادی شیوع کرونا روی دست گرفت؛ برنامه هایی که نه تنها فایده محسوسی در پی نداشت؛ بلکه با رسوایی و فساد همراه بود و تنها جیب مفسدان بزرگ را پر کرد.
بنابراین در برنامه دسترخوان ملی هم اگرچه گفته می شود که مجری آن، نهادها و سازمان های مردمنهاد خواهند بود و دولت تنها بر اجرای آن نظارت خواهد کرد؛ اما واقعیت این است که هیچ اطمینانی وجود ندارد که ۲۴۴ میلیون دالری که قرار است برای اجرای آن هزینه شود، از چشم مفسدان بزرگ و و باندهای قدرتمند مافیایی پنهان بماند و آنان راه های تاراج این پول هنگفت را پیدا نکنند.
ناامنی؛
بی ثباتی و ناامنی و عدم تسلط دولت بر همه مناطق کشور از دیگر چالش ها در مسیر اجرای این برنامه است. مخالفان مسلح بر اکثر مناطق روستایی کشور، تسلط دارند و یا راه های ارتباطی این مناطق در اختیار آنها است. بنابراین، بعید است سازوکاری سنجیده شده باشد که کمک هایی که قرار است در چارچوب این برنامه به نیازمندان ارائه شود، بدون نیاز به عبور از فیلتر زورمندان، تفنگ داران، تروریست ها و طالبان مسلح که حتما نیازمند اعطای باج به آنها خواهد بود، به سلامت در اختیار اقشار آسیب پذیر قرار بگیرد.
حتی این خطر وجود دارد که تروریست های محلی با سرشاخه های نیرومند باندهای مخوف مافیایی دست به دست هم دهند و برای تاراج این کمک ها علیه دولت و مردم، متحد شوند. آنها پیش از این هم تجربه ائتلاف گرگ و میش را در زمینه تولید و پروسس و قاچاق مواد مخدر دارند و با استفاده از آن تجربه به سادگی می توانند مجاری همکاری و کانال های هماهنگی را ایجاد کنند.
لازم اما بی فایده؛
در شرایط بحرانی جاری شاید این اقدام، تنها راهی بوده که دولت برای پیشگیری از وقوع یک فاجعه قریب الوقوع انسانی در اختیار داشته است. بنابراین طرح و اجرای آن، امری لازم و ضروری بوده؛ اما همانطور که در بالا هم اشاره شد، این برنامه، مساله فقر و پیامدهای جدی آن را از ریشه حل نمی کند؛ بلکه تنها می تواند آثار و تبعات آن را برای مدتی محدود به تأخیر بیاندازد. اعطای مقداری آرد، برنج، لوبیا، روغن و صابون دستشویی، ممکن است کمک کند فقر برای مدتی کمتر شود یا به تاخیر بیافتد؛ اما هرگز آن را ریشه کن نمی کند. بنابراین، برنامه دسترخوان ملی علیرغم هزینه سنگین ۲۴۴ میلیون دالری، شاید از دید دولت، لازم بوده؛ اما برای مردمی که در معرض فقر و قحطی و گرسنگی قرار دارند، فایده چندانی ندارد.
علی موسوی - جمهور