مافیای جیغ، انقلاب امنیت و معصومیت عدالت!


در این اواخر خبر های ذلت‌بار فساد اداری در سطوح مختلفِ دولت هر انسان با وجدان را اذیت می‌کند. زشت‌تر این‌که فساد اداری توسط شخصیت‌های شناخته‌شده و مسؤولین بالای دولتی سازماندهی می‌شود. در این جنایات نابخشودنی برخی از وزرای پیشین و برحال...

در این اواخر خبر های ذلت‌بار فساد اداری در سطوح مختلفِ دولت هر انسان با وجدان را اذیت می‌کند. زشت‌تر این‌که فساد اداری توسط شخصیت‌های شناخته‌شده و مسؤولین بالای دولتی سازماندهی می‌شود. در این جنایات نابخشودنی برخی از وزرای پیشین و برحال حکومت، دست اندرکاران سیاست خارجی، مشاورین رییس‌جمهور و مسؤولین نهاد های گمرکات و نظارت بر کیفیت کالاها دست داشته اند.

قبل از این صد ها پرونده‌ی فساد و مجریان آن‌ها که در سطح جهان بی‌نظیر پنداشته می‌شوند، شناسایی شده که رسانه‌های جهانی و محققان بی‌طرف بر آن‌ها اسناد موجه ارایه کرده‌اند. اما با تاسف چهره های مطرح فساد که فعالانه در محور قدرت می‌چرخند بدون هیچ توبیخی، به سمت‌های معتبر وزارت، سفارت و پست‌های کلان سیاسی گماشته می‌شوند.
برخی از این تاجران سیاسی به امریکا و اروپا آمده و بدون هیچ پاسخگویی به زندگی مجلل و آرام خود برگشته‌اند.

در جهان دولتی را نمی‌توان سراغ کرد که وزیران مالیه‌ی آن -پی‌درپی- بنا به دست‌داشتن به ده‌ها پرونده فساد به دادستانی معرفی شده باشند و خود بدون پاسخگویی به امریکا تشریف داشته باشند. یا وزیری که از مکاتب خیالی کودکان فقیر افغانستان دزدیده باشد، آن‌گاه مشاور رییس‌جمهور، وزیر، سفیر و وکیل مقرر شود. یا شخصیت بدنامی که در پرونده نه‌صد ملیون‌دالری مظنون اصلی باشد، نامزد وزیر برای شهرسازی که منبع پول است مقرر شود. یا شخصیتی‌که مجری بدنام‌ترین انتخابات دنیا معرفی شود، وزیر دولت در امور قانون‌گذاری تعیین شود.

من نمی‌دانم به این روش چه نامی می‌توان گذاشت؟ من فساد اداری را در کشور های زیادی تجربه کرده ام. به‌خصوص در کشور های افریقایی زیاد دیده‌ام. اما در هیچ‌جای دنیا شاهد فساد یک‌ملیارد دالری و فساد مافیایی سیاسی را به این حد نبوده‌ام.
حالا به باور شما مقصر اصلی کیست؟
من به این باور هستم که مقصر اصلی فساد گسترده و مهار ناشده رهبران دولت هستند. دلایلم را این‌جا بر می‌شمارم:

نخست، فساد سیاسی؛
گماشتن افراد مظنون به فساد اداری، فساد سیاسی نامیده می‌شود. رهبری که ماموران عالی‌رتبه‌ی خود را -با وجود شناخت دقیق و عمیق از آن‌ها- از میان مفسد ترین‌ها بر می‌گزیند، دستان کثیفش به فساد سیاسی فرو رفته‌است. فساد سیاسی مادرِ هرگونه فساد در ساختار های نظام است. فساد سیاسی فرهنگ فساد اداری را در تمام ساختار های دولت نهادینه می‌سازد. در سطحی که اگر مأمورین بالا رتبه‌ی دولت به فساد آغشته نباشند، نمی‌توانند با نظام کار کنند. در این حالت فساد اداری ضامن پاس‌داری از مفسدترین های جامعه می‌شود و پیوند استراتژیک میان رهبران و مأموران بالا رتبه، رده‌های وسطی و رده‌های پایینی دولت شکل می‌دهد. به این می‌گویند فساد ساختارمند و نهادینه شده در نظام سیاسی.

دوم، شریک جنایت؛
گماشتن مفسدین به سمت‌های مهم و کلان سیاسی به معنای مشارکت در منافع اقتصادی با جنایت‌کار است. این عمل بر بنیاد کود جزای افغانستان مستلزم کیفر است. به ویژه اگر مشارکت با دزدی از منابع بیت‌المال باشد سزای سنگینی را در پی دارد. اما بنا به مؤلفه‌ی نخست نظام عدلی و قضایی کشور نیز در فساد گسترده غرق است. تصور کنید وقتی عدالت در افغانستان توسط متخلفینِ قانون مدیریت شود، بازده و فیصله‌ی دادگاه به نفع کی خواهد بود. در تمام پژوهش‌های اکادمیک، آماری، استدالی و صفتی که توسط جامعه جهانی و نهاد های تخصصی و بی‌طرف در مورد گسترده‌گی فساد صورت گرفته، نام نهاد های عدلی و قضایی در صدر فاسد‌ترین نهاد ها قرار داشته است. این‌که دادگاه عالی افغانستان در تاثیر حکومت و شخص رییس‌جمهور شکل می‌گیرد و فعالیت می‌کند، معنای استقلالیت قضا را نابود می‌کند. وابسته‌گی دادگاه به حکومت منبع مهم فساد در افغانستان است.

سوم، دولت مافیایی؛
مشارکت سیاسی، فکری و اقتصادی با جنایت‌کاران اقتصاد سیاه کارشیوه‌ی گروه‌های مافیایی است. رهبران این دولت‌ها به نام رهبران دولت‌های مافیایی شهرت دارند که منافع ملی و اراده‌ی شهروندان برای‌شان مفهومی ندارد. در هم‌چو حالت دادگاه، پارلمان و حکومت در حلقه‌های این مافیا پیوند خورده‌اند.

چهارم، مافیای جهانی؛
ساختار های مفسد به پارتنر های مفسد نیاز دارند. من نمی‌گویم همه نهاد های جهانی که به افغانستان خدمات و حمایت ارایه می‌کنند، فاسد هستند. اما بسیار اند نهاد های جهانی که پارتنر های خود را از میان فاسدترین مأمورین بالارتبه‌ی دولتی بر می‌گزینند.

به باورم این خود یک فساد خیلی پیچیده و کلانی است. من از این‌نهاد های جهانی می‌پرسم شما چرا به پژوهش‌هایی‌که توسط نهاد های خود شما راه‌اندازی می‌شود، گوش نمی‌دهید. مگر قضیه کابل بانک را نیویارک تایمز افشا نکرد؟ مگر این شپیگل نبود که در مورد فساد اداری در پولیس کیس‌ها نوشت. مگر این گاردین نبود که فساد گمرکات را افشا کرد و ده‌ها گزارش سیگار نمونه های فراوانی را به بار آورد.

به نگاه من، شما آقایان غنی، صالح و دانش مسؤولین رده‌ی نخستِ دولتی هستید که فاسدترین نهاد سیاسی جهان است. در حقیقت شما هر سه، رهبران مافیای فساد به نام «جمهوری اسلامی» افغانستان هستید.
شما نمی‌توانید یکی با جیغ‌کشیدن دلخراش، دیگری با بیانیه‌های انقلابی و سومی‌هم با سخنرانی‌های معصومانه مسؤولیت تان‌را پنهان کنید.
وقتی شما فاسد ترین شخصیت‌های سیاسی را با تشریفات خاص به وزارت‌ها معرفی می‌کنید و برایشان «دعای خیر» می‌خوانید، اینجا فاسد اصلی کیست؟ پاسخ روشن است.

وقتی اگریمان تخصصی‌ترین دزدان اقتصاد سیاه به امضای شما به دولت‌های جهان گسیل می‌شود، فاسد اصلی کیست؟ پاسخ روشن است.
وقتی پول‌دارترین سرمایه‌داران اقتصاد سیاه کرسی‌های پارلمان را در انحصار در می‌‌آورند، مقصر کیست، مردم؟ نه! مقصر اصلی نظام سیاسی و رهبران آن است.
وقتی سال‌ها است یک شخصیت بدنام بر کرسی ریاست سنا که یک اطاق مهم در پارلمان است لم کرده و هیچ تغییری را نمی‌پذیرد، و فربه‌تر از قانون عمل می‌کند، مقصر کیست؟ شهروندان فقیری که رای دادند؟ نه این شما مقصر هستید که حتی منتقدین را از سنا به دور می‌اندازید و از آن با افتخار یاد می‌کنید.

هر کسی که این نوشته را می‌خواند باید بداند که دولت رهبر سیاسی جامعه است. و رهبران دولت، رهبران سیاسی نهاد ارزش‌مند نظام سیاسی هستند. اگر دست اندرکاران نظام سیاسی هر جنایتی را مرتکب می‌شوند و رهبران آن در برابر آن سکوت می‌کنند و حتا مکافات می‌شوند، این دولت و رهبران آن را نباید، دولت خواند. شما فقط با یک گروه خطرناک مفیایی و رهبران بی‌رحم آن مواجه هستید و همین!

ملک ستیز


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

دیدن پورن توسط بچه ها، چگونه برخورد کنیم؟