بلخاب، در چنگال جنگ، فساد و رقابت
(پاره نخست) ولایت سرپل در شمال افغانستان از جنبههای مختلف برای طالبان اهمیت دارد. وجود معادنی مانند نفت و زغال سنگ و هممرز بودن با ولایتهای بلخ و فاریاب و بامیان از این جمله است. بدینروی طالبان در سال جاری توجّه خاصی به این ولایت...
(پاره نخست)
ولایت سرپل در شمال افغانستان از جنبههای مختلف برای طالبان اهمیت دارد. وجود معادنی مانند نفت و زغال سنگ و هممرز بودن با ولایتهای بلخ و فاریاب و بامیان از این جمله است. بدینروی طالبان در سال جاری توجّه خاصی به این ولایت نشان داده است.
ولسوالی کوهستانات سرپل از یکدهه به اینطرف در تصرف طالبان قرار دارد. گفته میشود این ولسوالی تبدیل به دژ تسلیحاتی و آموزشی طالبان شده است. همأکنون در کوهستانات تروریستانی از کشورهای پاکستان، ازبکستان و تاجیکستان و چچین حضور دارند و طالبان را آموزش میدهند.
دره مهم و استراتژیک میرزاولنگ چهار سال پیش در یک جنگ خونین به تصرف طالبان درآمد و مردمان آن کوچ داده شدند تا این دره پایگاه نظامی طالبان و محل استقرار تروریستان داخلی و خارجی گردد.
در سال روان، طالبان عملیات نظامی خود را در چند جبهه در سرپل تشدید کرده است. افزایش عملیات تروریستی در شاهراه سرپل، شبرغان، تشدید حملات در ولسوالی سانچارک و از همه مهمتر تهاجم خونین اخیر در ولسوالی بلخاب نمونههایی آن است. برخی از ولسوالیها و مناطق سرپل در محاصرة طالبان درآمده، راههای آن تحت کنترل این گروه است و در برخی موارد با ماینگذاری در اطراف قریهها در فصل کشت و کار مشکلات بسیاری برای مردم ایجاد کرده است؛ مانند قریههای مسجد سبز و توپخانه در سانچارک. برخی صاحبنظران از احتمال سقوط شهر سرپل مرکز ولایت سخن میگویند.
در روزها اوّل و دوّم ماه اسد طالبان تهاجم وسیعی را برای تصرف بلخاب آغاز کردند. 300 نفر نیروی نظامی موتر و موتورسیکل سوار از سمت ولایت بلخ وارد بلخاب شدند. این نیروها را سه ولسوال طالبان فرماندهی میکردند؛ ملا عبدالباری ولسوال زاری ولایت بلخ، ملا نعمت الله الماس ولسوال گوسفندی ولایت سرپل و مولوی مهدی مجاهد ولسوال طالبان بلخاب. گفته میشود تعدادی از قطعة سرخ طالبان نیز شامل این گروه بوده اند. آنها پس از تصرف شگی و تگابتخت، به سمت تلعاشقان حرکت کردند. در این منطقه با نیروهای مردمی درگیر شدند و جنگ ساعتها ادامه یافت. سرانجام با کشته شدن گل آغا برادر مولوی مهدی، موسی مجلسی معاون او و قوماندان توفان فرمانده این عملیات که هر سه بلخابی بودند و نیز سه تن دیگر از نیروهای غیربلخابی، نیروهای مهاجر شکست خورده عقب نشینی کردند.
حالا زخمی بر زخمهای کهنه طالبان افزوده شده است. میگویند خطر مار زخمی بیشتر از مار سالم است. مردم منطقه میگویند طالبان در سفیدخاک ولایت بلخ برای حمله دیگری به بلخاب آمادگی میگیرد و قصد دارد باردیگر بخت خود را بیازماید.
ولسوالی بلخاب به ویژه برای طالبان اهمیت مذهبی، اقتصادی و سیاسی دارد:
1- کینة دیرینه؛ طالبان در پنج سال حکومت خود از تسلّط بر دو نقطه عاجز ماند؛ یکی پنجشیر و دیگری بلخاب و سرانجام سقوط حکومت طالبان نیز از همین دو نقطه کلید خورد. در آن زمان چندین نوبت طالبان از زمین و هوا در بلخاب تهاجم نظامی کرد؛ امّا هربار بر ناکامی خود افزود و با دادن تلفات سنگین عقبنشینی کرد. سرانجام برخی از رهبران جهادی مانند دوستم، اسماعیل خان، محمد محقق و ... که مناطق خود را از دست داده بودند به بلخاب پناه آوردند. نیروهای مقاومت و مردم بلخاب جنگ برضد طالبان را گسترش دادند. مقاومت، سراسری شد و سرانجام تومار حکومت طالبان درهم پیچید. بیتردید کینة آن شکستها فراموش نشده است.
البته تجربة آن ناکامیها به طالبان آموخته که با نیروی بیرونی هرگز نمیتواند بلخاب را به دست آود. به دینروی در سالهای اخیر تلاش کرده تعدادی از خود بلخابیها را فریب داده در صف خود بکشد. اکنون این نیروهای فریب خورده هستند که در جنگ طالبان پیشمرگ این گروه شدهاند؛ غافل از اینکه پس از پیروزی آنها اوّلین قربانیان این جنگ خواهند بود.
2- اهمیت بلخاب؛ بلخاب از چند جهت برای طالبان اهمیت دارد:
1-2- جغرافیای استراتژیک؛ بلخاب در محاصره کوههای سر به فلککشیده است. نیرویی که بخواهد بلخاب را تصرف کند باید از گذرگاههای تنگ و خطرناک وارد شود. بستن این گذرگاهها کار دشواری نیست. یک نیروی اندک میتواند از بلخاب محافظت کند. همان اندازه که گرفتن بلخاب برای طالبان دشوار است، نگهداشتن آن آسان خواهد بود. نیروی زمینی به خاطر صعب العبور بودن و نیروی هوایی به خاطر کوهستانی بودن در بلخاب کارآیی نخواهد داشت.
2-2- به دست آوردن منابع اقتصادی برای طالبان مهم است. معادن زغال سنگ و مس بلخاب و عواید دیگر این ولسوالی میتواند بخشی از هزینههای لشکرکشیهای این گروه را در شمال تأمین کند. همأکنون دولت محلی و گروههای سیاسی بر سر عایدات زغال سنگ بلخاب نزاع دارند و این نزاع زمینهساز نفوذ طالبان شده است.
3-2- بلخاب در مرز شمال و هزارهجات قرار گرفته. آخر شمال و اوّل مناطق مرکزی است. طالبان با گرفتن بلخاب، میتواند ولسوالیهای یکهولنگ بامیان و لعل ولایت غور و درهصوف سمنگان را ناامن کند و جادّه شمال به مرکز نیز در تیررسش قرار می گیرد.
4-2- اهمیت مذهبی؛ در یکی دو سال اخیر طالبان در شمال و برخی ولایات دیگر حملات خود را بر مناطق شیعیان متمرکز کرده است. نمونههایی آن را در غزنی، میدان وردک، سمنگان و سرپل شاهد هستیم. طالبان از حملات خود به ولسوالیها و مناطق شیعهنشین دو هدف را دنبال میکند: پس از تسلّط این گروه بر کشورـ چه با صلح چه با جنگـ، شیعیان مهمترین نیرویی است که انگیزههای قوی مذهبی، فرهنگی و قومی را برای مقاومت در برابر طالبان دارند و میتوانند حکومت این گروه را با ناکامی مواجه نمایند. برایناساس طالبان تصمیم دارد همین حالا مناطق شیعیان را با نیروی نظامی تصرف کند و با کشتار و سرکوب و کوچ دادن شیعیان، موانع حاکمیت خود را از سر راه بردارد.
هدف دوّم این است که با جذب عناصر نادان و عقدهای از مردم شیعه، اعلام کند که طالبان نسبت به شیعیان خصومتی ندارد. طالبان عقدهها و تعصّبات مذهبی خود را فروخورده و شیعیان از طرف طالبان نگرانی نداشته باشند.
در همین راستا چندی پیش مولوی مهدی برای بیعت با سران طالبان به پاکستان رفت. پس از آن، با او به عنوان ولسوال بلخاب مصاحبهای انجام دادند و روی آن تبلیغات زیادی هم کردند. پیام این مصاحبه این بود که طالبان حتی در میان شیعیان و هزارهها طرفدار دارد و حکومت مناطق شیعهنشین را به خود آنها واگذار میکند!
سیّد اسحاق شجاعی