تاجیکان خراسان و به قدرت رسیدن طالبان
طالبان یک نیروی وحشی و ضد بشری هستند. به زور جنگ و تفنگ و حمایت قدرت های استعماری، به جای رسیده اند که به عشوه و کرشمه و فخرفروشی، با دبدبه و شان وشوکت و حمایت جهانی، به اریکه قدرت دولتی بار دیگر تکیه می زنند. طالبان به گل پاشیدن و...
طالبان یک نیروی وحشی و ضد بشری هستند. به زور جنگ و تفنگ و حمایت قدرت های استعماری، به جای رسیده اند که به عشوه و کرشمه و فخرفروشی، با دبدبه و شان وشوکت و حمایت جهانی، به اریکه قدرت دولتی بار دیگر تکیه می زنند.
طالبان به گل پاشیدن و چاپلوسی های دیگران نیاز ندارند. خود شان، راه ها را، جاده ها را، خیابان ها را با خون مردم بیگناه « تر» کرده اند. با دستان خون آلود، با کفش های خون آلود، به مقام حاکمیت و حکمروایی می نشینند.
در همین حال، شماری از خوشباوران، ساده دلان و احمق های مان، فکر می کنند که طالبان «مدنی» شده اند. فکر می کنند که طالبان و دیگر فاشیست های پشتون از راه خرد ورزی، از راه منطق، از راه انسانیت و برادری پیش خواهند رفت. خیلی پیش طالبان چاپلوسی و چپلی پاکی می کنند و میخواهند یک تصویر زیبا و دلپذیر و امید وار کننده از طالبان وحشی به دست دهند. طالبان را به نام «تحریک اسلامی طالبان»، «برادران طالب ما» و «طالب های کرام» یاد می کنند. نام طالب را که میگیرند از محبت زیاد آب دهان شان می ریزد!
این عالیجنابان هنوز هم طالب را و فاشیزم پشتونی را و دشمنان رنگارنگ را به درستی نشناخته اند. فکر می کنند معجزه می شود و ایزک بچه می زاید. فکر می کنند که طالب/ فاشیزم پشتون، برای تاجیکان صلح می آورد، امنیت می آورد، آرامش و پیشرفت و زندگی آبرومند و با عزت می آورد.
ما میگوییم که طالب می آید. حتمن آمدنی است. اما با همان تفنگ، با همان جنگ، با همان خشونت و ترور و دهشت می آید. به دهان شما «رهبرک» های پوشالی و تصادفی میکوبد. ملت تاجیک را هم تار و مار می کند. هرجاییکه تاجیک هست، گردن می زند، درهم می شکند. در تاجیکستان جنوبی (مناطق تاجیک نشین خراسان) حمام خون برپا میدارد. اینبار، برنامه فاشیزم پشتونی، برنامه تکنوکرات و تیوکرات شان، برنامه مذهبی و کافر شان، تصفیه قومی، کوچ اجباری، تخلیه مناطق ، کشتار دسته جمعی و سرکوبی مداوم تاجیکان است.
صلح میان پشتونی که حرفش بر سر زبانها افتاده است. این صلحی که امریکا در پشت آن ایستاده است. این صلح طالبان و دیگر اجزای قبیله های پشتون، صلحی نیست که برای ما تاجیکان کدام نتیجه و دستآورد و ارمغان خوب داشته باشد. تاجیکان را به این صلح امیدوار ساختن، تاجیکان را در انتظار این صلح نشاندن، تاجیکان را در خدمت این صلح قرار دادن، یک خیانت بسیار بزرگ و نابخشودنی به ملت تاجیک میباشد.
ما میگوییم که صلح طالبان، صلح پشتونها است. این حادثه، یک فاجعه است برای مردم تاجیک. یک مصیبت. یک وضعیت خونین است. یک روند وحشتناک برای تاجیکان در حال تکوین است. تاجیکان نباید دست زیر آلاشه بنشینند. تاجیکان برای دفع خطر هولناکی که به سوی شان آمدنی است باید همه آماده گی های لازم را بگیرند.
حالا و اکنون، در روند صلح خواهی به ظاهر «ملی» هم اگر تاجیکان شرکت می کنند، باید از موضع قدرت ، با طرح و شعار روشن خود شرکت کنند نه اینکه دست نگر چند فرد تسلیم شده و مزدور باشند، نه اینکه دنباله رو این پشتون و آن پشتون باشند.
ما میگوییم، طالب تا دندان مسلح است. هنوز تفنگش نهیب می کشد. هنوز قتل و خونریزی اش به شدت جریان دارد. هنوز جوانان ما را دسته دسته روانه گورستان ها می سازد. هنوز انتحار و انفجارش زندگی را بر مردم حرام ساخته است. با این چنین یک نیروی وحشی و ضد انسانی، از موضع ضعف، از موضع شکست، از موضع گردن پتی، از موضع ناتوانی، حتا حرف اول صلح را نمی توان در میان گذاشت. در چنین حالتی، آنان می آیند و قدرت را میگیرند و دیگران را تابع و تسلیم خویش می سازند. در چنین حالتی، آنان به زور تفنگ و حمایت خارجی قدرت را تصاحب می نمایند، قدرت خود را با تکیه به تفنگ گسترش می دهند، قدرت خود را به زور تحکیم می کنند.
گپ روشن است. امریکا طالبان را و پشتون ها را به قدرت نصب می کند. خراسان را به دست شان می دهد و خودش میرود پشت کارش. اینها تعهد کرده اند که منافع استراتژیک امریکا را درنظر داشته باشند و مطابق آن عمل می کنند. امریکا همه اختیارات را به پشتونها میدهد که هرطور می خواهند و می توانند خراسان را اداره و مدیریت کنند.
تاجیکان دو راه در پیش دارند:
نخست - قرار آرام بنشینند. خود را به دست تقدیر بسپارند. به صلح پشتونها امیدوار باشند. به دنبال همین «رهبرک» های بی عقل و بی برنامه و بی شعور خود بروند ، طالب بگویند و دهان شان پُر از قند و نبات شود. عاقبش را باز می بینند که چه می شود.
دوم - دست به کار شوند. خود را جمع جور کنند. نیروی های انسانی خود را بسیج نمایند. به دنبال این چند تا مافیایی مزدور منش و تسلیم شده و خاین نروند. جنبش نو و آزادیبخش خویش را برپا کنند، مسلح شوند، مجهز شوند، متحد شوند، با قدرت، با عظمت، با یک طرح روشن و موضعگیری قاطع و مسعود وار، بایستند.
اگر کسی سخن صلح گفت، از موضع قدرت سخن صلح بگویند. اگر کسی سخن جنگ گفت، تفنگ شان آماده شلیک باشد. طالبان و فاشیست های رنگارنگ پشتون را تنها و فقط به این صورت میتوان بر سر عقل آورد و از پامال شدن منافع خویش جلوگیری کرد. اگر جنگ هزار سال دوام کند بهتر است از آنکه طالبان وحشی و فاشیست های پشتون بر خاک و زندگی و ناموس تاجیکان مسلط شوند.
ما تاجیک اندیشان طرفدار راه حل دومی هستیم. ما به همه دست اندرکاران، به همه فعالان سیاسی، به همه همتباران گرامی سال ها است میگوییم که در خراسان باید مطابق شرایظ خودش فکر کرد و رفتار داشت. حرفهای قشنگ کتابی به درد این کشور فاشیست زده نمی خورد. در کشور ما ، زور سخن می گوید. تفنگ سخن می گوید. تسلیم ناپذیری سخن می گوید. مدنی بازی های نقصانی و مسخره به درد نمی خورد. گردن پتی و گریه و زاری به درد نمی خورد.
متاسفانه و بدبختانه، تاجیکان خراسان تفنگ های خود را خیلی به عجله و خیلی پیش از وقت به زمین نهادند. خیلی زود و خیلی بی وقت خلع سلاح شدند. خیلی با شتاب و نا عاقب اندیشانه سازمان ها سیاسی - نظامی خود را منحل کردند. تاجیکان ندیدند و ندانستند که جنگ هنوز ادامه دارد. فریب خوردند. خوشباوری شان تباه شان کرد.
کلانکارک های تاجیک چنان مست باده پیروزی دروغین شدند که حتی به رهبر و پیشوای مدبر خود (پروفیسبور استاد برهان الدین ربانی ) هیچ اعتنایی نکردند و او را هم در تنگنا قرار دادند و دست و پایش را با گستاخی بستند. دیدیم که چه شد؟ دیدیم که امریکا چگونه به سر همگی شان شیره مالید و فاشیست های پشتون را گام به گام در قدرت نصب کرد و رشد داد و «رهبرک » های تصادفی و هیجانی و ناعاقبت اندیش تاجیک را خلع سلاح، خلع قدرت، خلع حیثیت، خلع اعتبار، خلع عزت کرد؟ دیدیم که از چه به چه تبدیل شدند و از کجا به کجا رسیدند؟
حالا تاجیکان به یک حرکت سراسری، یک حرکت قوی، یک حرکتی که ادامه همان روحیه، همان اخلاق، همان رویه، همان ایستادگی و مردانگی مسعود بزرگ (رح) باشد. به مردم تاجیک، به نیروی خود، به خدای خود تکیه داشته باشد. بگوید و نشان بدهد که می تواند از خود و از منافع خود دفاع کند حتی اگر بیخی تنها بماند. یک نیروی که در میدان سیاست بدرخشد. یک نیروی که در میدان جنگ هم اگر ضرورت شود مردانه و جانانه بایستد. یک نیروی که از طرف دوست و دشمن جدی گرفته شود. تاجیکان به چنین یک نیرو و حرکتی بسیار جدی و بسیار عاجل نیاز دارند.
وقت بسیار کوتاه و کم است. اگر تاجیکان خراسان خود را سر و سامان ندهند. اگر شب و روز نکوشند. اگر یک محوریت پاک، خوشنام، تازه دم، از نسل جوان را ایجاد نکنند. اگر تمام فعالان تاجیک در داخل و خارج در یک خط و در یک محور و در یک سمت برای بقای خویش همگام و همراه نشوند، سیاه ترین، وحشتناک ترین آینده را خواهند داشت.
گپ ما همین بود. گپ ما همین است. اما اینکه این گپ را کسی می شنود و جدی میگیرد و به آن عمل می کند یا نه؟ مربوط به ما نمی شود. همه آگاهان، همه فعالان ، همه دلسوزان تاجیک باید تصمیم بگیرند. این کاریست مربوط به مردم و ملت تاجیک.
عمر راوی تاجیک