نگاهی به برخی آثار سینمایی ماندگار در 3 دهه گذشته ایران
به بهانه روز ملی سینما، مروری میکنیم بر برخی از مهمترین آثار سینمای پس از انقلاب که هر کدام به نحوی توانستند به نفوذی فراتر از یک فیلم ساده دست یابند.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - اگرچه سینما یک صنعت غربی به شمار میرود، اما تاریخچه طولانی آن در ایران نشان دهنده اثرگذاری بالای این مدیوم و تبدیل شدنش به بخشی از فرهنگ رسانهای و هنری در کشورمان است. تاریخ کشورمان پر از فیلمسازانی از نسلهای گوناگون است که با شیوههای خلاقانه، جهان را از دریچه چشم خود بر روی پرده نقرهای منعکس کردهاند و حاصل تلاشهایشان به خلق آثار باشکوهی انجامیده که هر کدام به نحوی بر فرهنگ این سرزمین تاثیر گذاشتهاند. به پاس تلاش انبوه سینماگران ایرانی در سالهای متمادی، بیستویکم شهریور به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شده و اهالی فرهنگ و هنر همه ساله به همین بهانه جایگاه هنر هفتم در ایران را گرامی میدارند.
به بهانه روز ملی سینما، مروری داریم بر برخی از مهمترین آثار سینمای پس از انقلاب که هر کدام به نحوی توانستند به نفوذی فراتر از یک فیلم ساده دست یابند. شاید به کار بردن اصطلاح «فیلم کالت» در مورد تمام این موارد، قدری مناقشهبرانگیز باشد؛ اما اگر بار معنایی این عبارت را به معنای دقیق و فنی آن مورد مداقه قرار ندهیم، بیراه نخواهد بود اگر فیلمهای زیر را کالتهای سینمای پس از انقلاب ایران قلمداد کنیم. لازم به توضیح است که اول؛ به دلیل کم بودن مجال بحث، از بررسی آثار شاخص سینمای پیش از انقلاب ایران چشم پوشیدهایم، و دوم، فهرستی که در ادامه میآید، صرفا دارای انتخابهایی برای ادای احترام هستند و قطعا آثار دیگری هم میتوانند در آن قرار بگیرند.
مادر | علی حاتمی
علی حاتمی، کارگردان فقید سینمای ایران، یکی از بهترین آثار خود را در سال ۶۸ روانه پرده نقرهای کرد. شاعر سینما که در تولید فیلمهای تاریخی چیرهدست و کاربلد نشان داده بود، با «مادر» به جهان تازهای سرک کشید و ضمن به ایجاد همگرایی چشمگیر بین سینما و ادبیات، ظرفیتهای ناشکفته پرده نقرهای را به نسل بعدی معرفی کرد. درام «مادر» در آخرین روزهای زندگی مادری شکل میگرفت که فرزندانش را دور خود جمع کرده بود تا با جهان فانی وداع کند؛ فرزندانی که هر کدام از یک قماش بودند و شمهای از خصلت انسان زمانه خود را نمایندگی میکردند. دیالوگنویسی منحصربهفرد «مادر» که خود میتواند یک متن ادبی مجزا تلقی شود، بازیهای بینقص همه بازیگران، دوبلههای شگفتآوری که آخرین شاهکارهای دوبله تاریخ سینمای ایران بودند و مهمتر از همه کارگردانی سرشار از فهم سینما توسط علی حاتمی، عواملی بودند که ماندگاری «مادر» و اثرگذاری آن در تحول سینمای ایران را تضمین میکردند.
فیلمساز خوشفکر و باسابقه سینمای ایران که تجربه کمدی مهم «اجارهنشینها» و فیلم جاودانه «گاو» را در کارنامه داشت، اواخر دهه ۶۰ با اثری متفاوت و تاثیرگذار به سینما آمد که صفت فیلم کالت (اثر سینمایی عمدتا خارج از قواعد ژانر که طرفدارانی از قشرهای مختلف یک اجتماع را به خود جذب میکند) به معنای واقعی کلمه برازنده آن است. «هامون» در دوران گذار جامعه ایرانی به یک عصر جدید، نماینده جریان روشنفکری در سینمای ایران قلمداد میشد و تنهایی و پرتابشدگی شخصیت حمید هامون (با بازی اعجابانگیز مرحوم خسرو شکیبایی) را دستمایه روایت قصه سیال و تأملبرانگیزش قرار داده بود. «هامون» که هنوز هم طرفداران پروپاقرصی در سینما دارد، یک فیلم مترقی است که شکاف بین نگاههای مختلف در جامعه ایرانی و فرجام امثال حمید هامون را پیشبینی میکند. دیالوگ ماندگار «این زن حق منه...» هنوز هم جزو خاطرهانگیزترین جملات سینمای ایران است.
نسل پرتعدادی از بچههای ایران، نخستین بار در مدرسه با فیلم ماندگار «بچههای آسمان» مجید مجیدی آشنا شده اند. این فیلم که در ۱۳۷۵ ساخته شد، به واسطه نگاه بومی و محتوای انسانی تاثیرگذارش، پس از مدتی به کتابهای درسی راه یافت. «بچههای آسمان» که به لحاظ شیوه اجرا یک اثر هنرمندانه و خوش ساخت محسوب میشد، بدون استفاده از بازیگران چهره، توانست به محبوبیت برسد. این فیلم در عرصه جهانی هم شروعی بر موفقیتهای بین المللی سینمای ایران بود و توانست برای نخستین بار فیلمی از کشورمان را در اسکار ۱۹۹۸ صاحب نامزد نهایی بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان کند. علی، قهرمان ایرانی و نوجوان این فیلم، یکی از بهترین شخصیتهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشود که با پرداخت مناسب در فیلم نامه و بازی حیرت انگیزی که مجیدی به بهترین نحو از نابازیگر فیلمش گرفته بود، توانست به یکی از قهرمانهای بومی سینمای ایران تبدیل شود.
اوایل دهه ۷۰، سینمای ایران با یک اثر ساده و کم خرج رنگ شادی و سرور عمومی را به خود دید و ماندگارترین شخصیتهای عروسکی تاریخ در شرایطی روی پرده نقرهای رفتند که سینمای کودک تقریبا تعریف نشده بود. ساختار موزیکال «کلاه قرمزی و پسرخاله» دقیقا همان چیزی بود که جامعه ایرانی پس از پایان جنگ تحمیلی به آن احتیاج داشت؛ فیلم مفرح و به دور از ابتذالی که راه را برای تبدیل شدن سینما به یک تفریح فرهنگی و خانوادگی هموار کرد. به دلیل نبودن سازوکار دقیق آماری برای فروش فیلمها در آن زمان، اطلاع روشنی از رقم فروش «کلاه قرمزی و پسرخاله» در دست نیست، اما مشاهدات اهالی سینما در آن دوره و تخمینهایی که زده میشود، حاکی از آن است که این فیلم، به لحاظ تعداد مخاطبان، یکی از پرفروشترین و محبوبترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران بوده است. بدبختانه اهمیتی که ایرج طهماسب در نخستین ساخته سینمایی اش برای قشر کودک و نوجوان قائل شده بود، بعدها زیاد جدی گرفته نشد و هنوز هم فقر فیلمهای خوب سینمای کودک یکی از معضلات سینمای ایران است.
در بسیاری از نظرسنجیها عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران به فیلم ماندگار ابراهیم حاتمیکیا اختصاص یافته. «آژانس شیشهای» با بهرهگیری از یک فیلمنامه اصولی، بازیهای حیرتانگیز چهرههایی همچون پرویز پرستویی، حبیب رضایی و رضا کیانیان، در کنار کارگردانی درجه یک ابراهیم حاتمیکیا، توانست باب شکل تازهای از فیلمسازی درباره دفاع مقدس را باز کند. بیان صریح نگاه فیلمساز در این فیلم، ضرورت جسارت و موضعگیری منطقی را به سینماگران ایرانی یادآوری کرد و پایان تراژیکش حسنختامی بر محتوای کوبنده و اثرگذار این فیلم بود. میتوان گفت که ماندگاری «آژانس شیشهای» را دو عنصر شجاعت و اصالت تضمین کردند، به طوری که مخاطب هرگز از تماشای این فیلم احساس روبهرو شدن با یک مانور تبلیغاتی یا اثری مضمونزده را پیدا نمیکرد.
پرافتخارترین فیلم ساز معاصر سینمای ایران، میانههای دهه ۸۰ شمسی را برای آغاز تحول خواهی خود انتخاب کرد و پس از فیلم موفق «چهارشنبه سوری»، با اثر متفاوت و پیچیده اش «درباره الی»، یک انقلاب فرمی فراگیر در سینمای ایران را بنیان نهاد. «درباره الی» که در زمان اکرانش بعضا با بهت مخاطبان یا نگاه بدبینانه آنها همراه شده بود، بعدتر بانی سبک تازهای از فیلم سازی در ایران شد و توجه سینماگران کشورمان را به مسائل اخلاقی و اجتماعی جلب کرد. فرهادی با تاثیرپذیری از سینمای اروپا، بالأخص سینمای ایتالیا و فیلم مشهور «جاده» اثر فدریکو فلینی که به گفته خود فرهادی تاثیر عمیقی بر سبک فیلم سازی او گذاشته، به سینمای ایران نشان داد که به جز هالیوود الگوهای دیگری هم برای الهام گرفتن وجود دارد. «درباره الی» در محتوا هم توانست ساختار دو قطبی خیر و شر را به هم بریزد و سینماگران را به موشکافی موقعیتهای اخلاقی شخصیتهای خاکستری و نقد اجتماعی از دریچه تعلیقهای معروف فرهادی ترغیب کند.
سینمای نحیف و مهجور مستند اوایل دهه نود، به واسطه ظهور استعداد جوانی به نام محمدحسین مهدویان، بیشتر از همیشه مورد توجه مردم و مسئولان قرار گرفت. نخستین اثر او با نام «ایستاده در غبار» از این نظر اهمیت فراوانی دارد که ظرفیتهای ناشکفته سینمای مستند را به فیلم سازان ایرانی یادآوری کرد. حاصل شکل فیلم سازی ویژه مهدویان که ترکیبی از مستند و درام (داکیودرام) است، اثر به غایت خلاقانهای بود که انسجام و هماهنگی فرمی تصاویر بازسازی شده با صداهای واقعی، از فرط دقت و ظرافت، مخاطب را حیرت زده میکرد. «ایستاده در غبار» از این نظر برای سینمای ایران مهم بود که به فیلم سازان جوانتر یادآوری کرد برای موفق بودن لازم نیست به الگوهای رایج تن بدهند؛ بلکه هر کارگردان جوانی هم میتواند با به کار گیری قوه خلاقیتش، به شکل فیلم سازی منحصربه فرد خودش دست یابد.
شاید عدهای از هواداران فرهادی معتقد باشند که «جدایی نادر از سیمین» بهترین اثر این کارگردان نیست، اما بدون تردید این فیلم مهمترین ساخته اصغر فرهادی و تاثیرگذارترین فیلم او در عرصه بینالمللی است. «جدایی نادر از سیمین» با کسب اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسیزبان در هشتاد و چهارمین دوره این رویداد معتبر جهانی، افتخاری بیسابقه برای کشورمان در بالاترین سطح سینمای جهان به ارمغان آورد و موجی از شادی غرورآمیز ملی در سطح عمومی و انگیزههای فردی برای رسیدن به موفقیت در سطح فیلمسازان جوان ایجاد کرد. سخنان صلحطلبانه و میهنپرستانه فرهادی در این مراسم نیز یکی از زیباترین قابهای تاریخ سینمای ایران است. اگرچه بعدها فیلم «فروشنده» نیز به افتخارات بینالمللی زیادی دست یافت؛ اما نام «جدایی» به خاطر نخستین اسکار تاریخ کشورمان تا همیشه در خاطره سینما ثبت خواهد شد.
یکی از شاخصترین فیلمهای اول کارگردانهای جوان ایرانی در سالهای اخیر به نام سعید روستایی، فیلم ساز خوش آتیه کشورمان، ثبت شده که با فیلم خوش ساخت «ابد و یک روز» توانست به اثرگذاری چشمگیری دست یابد. این فیلم از سه نظر در سینمای یک دهه اخیر ایران مهم بوده و به محبوبیت زایدالوصفی بین مردم دست یافته است. دیالوگهای این فیلم، با پرهیز از به کار بردن آرایههای ادبی و شاعرانه، تاثیرگذار و دقیق به رشته تحریر درآمده بودند، بازی بازیگران کاملا شاخص بود و جایگاه نوید محمدزاده را به عنوان مهمترین استعداد تازه سینمای ایران تثبیت کرد. مهمتر از همه اما، این فیلم با پرداختی غیرشعاری و چندوجهی به مقوله اعتیاد، توانست هشداری اجتماعی و درخور تامل درباره این معضل بزرگ جامعه ایرانی باشد که انعکاس این موضوع در سینما را از شکل نمادین و کلیشهای آن دور کند.