به گزارش ایرنا، سابقه راه انداختن دیوار مهربانی با عنوان "دیوار دلسوزی" در مهاباد به زمستان سال ۱۳۹۴ در این شهر برمیگردد که در آن موقع تعدادی از جوانان عضو انجمنها و سازمانهای مردم نهاد با راهاندازی کمپینی، البسه افراد خیر را در مکان خاصی که از آن به عنوان دیوار مهربانی یاد میشد در اختیار نیازمندان و افراد کارتنخواب قرار میدادند.
در آن روزهای زمستانی دیوار مهربانی مورد استقبال شهروندان مهابادی واقع شد اما به تدریج کمرنگ شد هر چند در همان ابتدای کار برخی کارشناسان نسبت به آن و عدم تکریم نیازمندان در قالب این طرح انتقاد داشتند و برخی افراد سودجو نیز از نیت خیرخواهانه سواستفاده میکردند اما نفس کار بسیار ارزشمند و قابل تحسین بود.
در ادامه این کارهای خیرخواهانه این بار صنف شیشه و آینه فروشان مهاباد وارد گود شده و دیوار مهربانی از جنس شیشه و آینه را به راه انداختند به این ترتیب که شیشههای دست دوم و شیشههایی که پس از برش به اندازههای غیراقتصادی تبدیل میشود را به صورت رایگان در اختیار نیازمندان قرار میدهند.
برای بررسی این موضوع به مکانی که برای این منظور تعیین شده بود رفتم تا از نزدیک این مهربانی شیشهای را ببینم و گزارشی برای مخاطبان ایرنا از این انسانهای خیر و نیکاندیش تهیه کنم.
دیوار مهربانی شیشهای مهاباد در محله زمینهای شهرداری، خیابان "صارمبیگ" و نزدیکی میدان دانش این شهر و جلو یک باب مغازه شیشه و آینه فروشی (براداران بایزیدی) واقع شده است.
مقابل درب این مغازه مجموعهای از شیشه و آینههای دست دوم در اندازههای مختلف انباشته شده که این شیشهها توسط خیران و استادکاران شیشه و آینه فروشیهای سطح شهر جمعآوری و در این مکان قرار داده میشود تا در اختیار افراد نیازمند قرار گیرد.
پس از نگاهی به این شیشهها که روزگاری تابلویی زیبا از درون خانهها به بیرون و روشنی بخش به خانهها بود و امروز به روشنی بخش خانههای نیازمندان تبدیل شده است وارد مغازه استاد "یونس" شدم که در حال برش یک قطعه شیشه بزرگ بود.
استاد یونس با الماس شیشهبری که در دست داشت خطی موازی با جداره بیرونی شیشه ایجاد کرد و سپس با ته الماس ضربهای کمجان به لبه اضافی شیشه وارد کرد و پس از اطمینان خاطر از اینکه شیشه را درست برش داده آن را تحویل مشتری داد.
این استادکار که بیش از ۱۲ سال سابقه کار در زمینه فروش شیشه و آینه دارد، گفت: ضایعات شیشه بر عکس دور ریزهای بسیاری از اقلام، ارزش اقتصادی چندانی ندارد از این رو مدتی قبل به این نتیجه رسیدم که شیشههای دست دوم را به جای خرد کردن به افراد نیازمند تحویل دهم.
استاد یونس بایزیدی افزود: این ایده را در بین همکاران شیشه و آینه فروشیهای مهاباد مطرح کردم که مورد استقبال آنان نیز واقع شد و با توجه به فضایی که در جلوی مغازه برای این منظور ایجاد کردم، همه همکاران و حتی برخی اهالی شهر، شیشهها اهدایی را در این مکان قرار میدهند.
وی اضافه کرد: خانوادههای نیازمند اگر به شیشه نیاز داشته باشند بدون هیچ هزینهای میتوانند اندازه شیشه مورد نظر را با خود به همراه داشته و استادکاران حاضر در مغازه با برش شیشه یا آینه مورد نیاز آنان شیشه را در اختیارشان قرار میدهند.
این استادکار شیشه بُری گفت: چون شیشهها را جلوی درب مغازه قرار میدهم در طول شبانهروز امکان استفاده از آنها وجود دارد اما افراد برای برش شیشه و رسیدن به اندازه مورد نیاز بهتر است در طول روز که استادکاران در مغازه حضور دارند، مراجعه کنند.
در حالی که مصاحبه با استاد "یونس" به مشکلات و سختی شغل شیشه بُری، بیمه نبودن شاغلان این صنف و عدم وجود اتحادیه شیشه و آینه فروشان کشیده میشد، مرد میانسالی در حالی که چند قطعه شیشه را در دست داشت به دیوار مهربانی شیشه مهاباد نزدیک شد و با احتیاط کامل شیشهها را در بغل دیوار و مقابل درب شیشه فروشی قرار داد.
برای گرفتن عکس و مصاحبه با این خیر که موضوع اصلی گزارشم بود به بیرون مغازه رفتم؛ مرد میانسال که خودش را "محمد رسولی" معرفی کرد گفت: مدتی قبل پنجرههای خانهام را به پنجره های دوجداره تبدیل کردم از اینرو شیشههای پنجره قبلی را که بدون استفاده باقی مانده بود برای استفاده دیگران به این مکان آوردم.
وی اظهار داشت: از مدتی قبل میدانستم که در اینجا مکانی برای نگهداری و توزیع شیشههای دست دوم برای نیازمندان راهاندازی شده و به همین خاطر به پسرم توصیه کردم که شیشههای قدیمی را دور نریزد.
وی در حالی که زخم کوچکی هم بر دست داشت و با دستمالکاغذی آن را فشار میداد و به زخم روی دستش اشاره کرد، افزود: از قدیم گفتهاند "نان برای نانوا و گوشت برای قصاب".
صبحتم با آقای رسولی به خاطر اینکه عجله داشت ادامه پیدا نکرد و وی پس از آنکه همچنان در حال نگاه کردن به جراحت ناشی از حمل شیشهها برروی دستش بود از من و استاد یونس خداحافظی کرد و رفت.
دوباره پای صحبتهای استاد یونس نشستم.
او گفت: چند باری به بیمه تامین اجتماعی مراجعه کردم اما انگار در قانون، شیشه بُری شغل محسوب نمیشود در حالی هیچ ساختمانی حتی ساختمان بیمه هم بدون داشتن شیشه و پنجره قابل سکونت نیست.
وی اظهار داشت: در حالی که هم اکنون در مهاباد بیش از ۲۵ واحد شیشه و آینه فروشی فعالیت میکنند، صنف ما اتحادیه هم ندارد و شیشه فروشان در قالب اتحادیه مصالح ساختمانی ساماندهی شدند و این در حالی است که این صنف نیازمند مهارت و آموزش خاص خود بوده و با مصالح فروشی متفاوت است.
وی در حالی که به جای چند زخم قدیمی روی دست و بازویش اشاره میکرد افزود: شیشه هم در زمان حمل و هم در زمان برش و هم در زمان نصب میتواند بسیار خطرناک باشد و هر گونه خطا و اشتباهی در این شغل میتواند صدمات جبران ناپذیر به فرد وارد کند.
وی شیشههای سفارش داده شده را پس از برش طول و عرضی، یکی یکی از قطعه شیشه بزرگ جدا میکرد و پس از زدن برچسب اندازه، آنها را از روی میز کارش که موکتکاری شده بود، برمیداشت.
یکی از اهالی محله که استاد یونس هم او را میشناخت به همراه نوهاش به مغازه شیشهبری آمد و اندازه شیشه مورد نیاز را با خودکار روی دستش نوشته بود.
گویا دیشب بچههای مهمان پس از توپ بازی شیشه درب کتابخانه وی را شکسته بودند.
استاد "یونس" از میان شیشههای مهربانی قطعه شیشهای را برداشت و پس از برش آن را تحویل پیرمرد داد.
دیوارهای مهربانی به عنوان یک حرکت خودجوش از مدتی قبل در شهرهای مختلف کشور توسط خیران راهاندازی و با استقبال خوب شهروندان روبرو شد.
برای اولین بار این حرکت به عنوان یخچال مهربانی در یکی از محلات تهران شروع شد و در آن خیران مواد غذایی را درون یخچالی برای نیازمندان میگذاشتند و سپس این حرکت با عنوان دیوار مهربانی گسترش پیدا کرد.
مهربانی با هر رنگ و جنسی که صورت بگیرد زیباست و مهم این است که انسانهای توانمند جامعه، افراد نیازمند و بیبضاعت را فراموش نکنند و اگر این مهربانی حتی به اندازه قاب شیشهای یک تابلوی کوچک باشد؛ به قول سعدی شاعر پرآوازه پارسی گوی، "تو نیکویی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز".