همشهری آنلاین_بهاره خسروی: بسیاری از مشاغلی که در تهران قدیم پا گرفتند و این روزها به موزه تاریخ سپرده شدهاند، در واقع بخشی از سبک زندگی و نیاز مردم آن دوره بوده است. در این گزارش نگاهی داریم به بخشی از مشاغل ازیادرفته تهران که زمانی وجودشان برای مردم حیاتی بود.
پالاندوزیتا قبل از اختراع چرخ و به تبع آن پیدا شدن ماشین در زندگی مردم، مسئولیت حملونقل و جابهجایی انسان و اشیا برعهده چهارپایان بود. به همین دلیل حفظ سلامت آنها بسیار مهم بود. یکی از مشاغل پررونق و به اصطلاح خوشروزی مرتبط با چهار پایان در تهران قدیم حرفه پالاندوزی بود. در بیشتر بازارها و مراکز تجاری تهران قدیم قطعاً یک دکان کوچک پالاندوزی یافت میشد. «جعفر شهری» در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/ زندگی، کسب و کار» به تعداد ۲۱ مغازه پالاندوزی در بازار تهران اشاره میکند. در تهران پاتوق بیشتر پالاندوزان و نعلبندان بازار «عباس هرندی» حوالی سر قبر آقا در چهارراه مولوی بود. چراغ حرفه پالاندوزی در بازار تهران این روزها رو به خاموشی رفته است. البته تعداد انگشتشماری هستند در گوشه و کنار بازار تهران از سوی کشاورزان اطراف تهران کارهایی را سفارش کار میگیرند.
چینیبندزنیشاید آخرین نسلی هستیم که صدای آواز چینیبندزنهای دورهگرد را که با ریتمی آهنگین میخواندند " چینیبند زن اومده/ برگ گل هم باشهبند میزنم " در محلههای قدیمی تهران شنیده است. چینیبندزنی هم از جمله مشاغل حذفشده شهر تهران است. قدیمها معمولاً کاسه، بشقاب و قوری از جنس چینی بود که با تلنگری گوشه آن لبپر میشد یا میشکست. به همین دلیل این چینیبندزنها بودند که با ابزار ویژه کارشان (تسمه و چسب و مته) تکههای شکسته ظروف را برای استفاده مجدد در کنار هم میچسباندند و باعث خوشحالی خانم خانه میشدند.
آبحوضیهاقدیمها خانهها حیاطی با حوضهای پر از ماهی داشتند. در واقع حوض جزء جدا نشدنی هر خانهای بود و به تبع وجود آن حرفه آبحوضی بازار داغی داشت. مدم چون در حوضها ماهی نگهداری میشد، بعد از مدتی آب حوض فاسد میشد و برای تخلیه آن پای آبحوضیها به خانه باز میشد.
دواتگریسماور یکی از نوستالژیهای شیرین و مشترک چندین نسل است. در روزگاری که خبری از سرعت و عجله در زندگی نبود تا سر و کله کتری و قوریهای برقی و چایهای کیسهای پیدا شود، سماور یکی از وسایل ارزشمند و قیمتی هر خانه حتی برای چشم روشنی و پیشکش بود. به همین بهانه حرفه دواتگری یا سماورسازی از مشاغل پرمشتری و پردرآمد تهران قدیم بود. به گفته یکی از تهرانشناسان قدیمی خیابان فروزش (محله مهدی موش)، در منطقه ۱۱ زمانی راسته دواتگران تهرانی بود. خمکاری، چرخکاری و چکشکاری سماورهای برنجی از دیگر کارهایی بود که دواتگران در کارگاههای کوچک خود انجام میدادند.
لحافدوزی و پینهدوزیاین روزها خوشخوابهای مرتفع طبی با صدای جیر جیر فنرهایشان جای تشکها و لحافهای پشمی گوشه صندوقخانه را گرفتهاند. زمان هم هرچه جلوتر میرود، رختخوابهای ماشینی به دلیل سبک و راحتی حملونقل بیشتر توسط مردم مورد استفاده قرار میگیرد. لحافدوزی و پنبهدوزی از جمله مشاغل فراموششده تهران است. سالهای زیادی است که دیگر صدای لحافدوزهای دوچرخهسواری که بر پشتشان کمان میبستند و فریاد میزدند "آی لحافدوزیه" در هر هیچ کوچه و پسکوچهای شنیده نمیشود.
نعلبندیمثل «یکی به نعل میزند و یکی به میخ» حکایت کار نعلبندان در تهران قدیم برای کسب رزق و روزی حلال است. نعلبندی از دیگر شغلهای پرمشتری تهران قدیم محسوب میشد. نعلبندان مسئولیت نصب کفش آهنین بر پای چهارپایان را داشتند؛ حیوانات زبانبستهای که باید از سر صبح تا ساعتهای پایانی شب کفش آهنین به پا میکردند و با پای پیاده همسفر با صاحبانشان خیابانها و کوچه و پسکوچههای گلی و پر از زباله و مانع شهر را گز میکردند. تنها دستمزدشان هم آب و غذایی معمولی و چند دست کفش (نعل) و خورجینی برای حمل بار بود. بازارچه «عباس هرندی»، انتهای بازار چهارسو که به یک سهراهی ختم میشد تا حوالی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از راستههای معروف نعلبندان بود.
زنبورکچیهابه نظامیانی که زنبورک داشتند، زنبورکچی یا زنبورکچیباشی میگفتند، اما کار این زنبورکچی چه بود؟ در دوره پادشاهان قاجار زنبورکچیها در میان مردم ارج و قرب فراوانی داشتند. آنها افراد کوتاهقدی بودند که یونیفرم نارنجی با یراقهای سرخ و سبز بر تن داشتند و بر شتر سوار بودند. آنها در زمان نیاز توپهای گردانی را که پشت سرشان قرار داشت و به آن زنبورک میگفتند، شلیک میکردند. در دوره فتحعلیشاه زنبورکچیها زمانی که شاه بر اسبسوار و یا از آن پیاده میشد، به نشانه سلام سلطانی زنبورک شلیک میکردند.
کشکسابیاشکنه، کله جوش، آش و... و. از آن دست غذاهای رایج مردم تهران قدیم است که طبخ آن با کشک گره خورده است. از دیگر حرفههای فراموششده تهران قدیم کشکسابی است. این روزها با تغییر سبک زندگی و نوع تغذیه و ذائقه مردم چراغ این حرفه رو به خاموشی است و در کمتر محلهای میتوان کشکسابی به شیوه سنتی پیدا کرد. از معدود بازماندگان نسل کشکسابی سنتی در خیابان خوش (در محله سلسبیل) تکه دهم پایتخت و خیابان فروزش در تکه یازدهم و بازارچه حاج نایب آقا مشغول فعالیت هستند.
میرآبدر روزگاری که خبری از لولهکشی آب در خانهها نبود، مردم برای به دست آوردن یک لیوان آب باید مشقتها و زحمتهای زیادی را متحمل میشدند. بیشتر آب مصرفی مردم از آب نهرها و جویهایی به دست میآمد که آلوده به انواع مختلف بیماریها مانند کچلی، سالک و وبا بود. برای جداسازی آب سالم از ناسالم و تقسیم صیح آب در محلهها شغل میرابی شکل گرفت. میرابها علاوه بر مسئولیت تقسیم آب در محله با ابزار مخصوصی که داشتند آب را تا آبانبارهای خانهها هدایت میکردند تا مردم کمتر دچار بیماری شوند.
خراطیمردان تهران قدیم، بیشتر اهل گود و کباده بودند. در واقع اغلب برای حفظ سلامتی و تقویت قوای جسمی اهل ورزش آن هم از نوع زورخانهای بودند. به همین دلیل حرفه خراطی و ساخت لوازم ورزش زورخانهای مانند میل، کباده و... از شغلهای پردرآمد اهالی تهران قدیم بود. البته خراطها به جز لوازم ورزشی ابزار و لوازم مورد نیاز نانوایی، وردنه، دم کنی، پارو و کج بیل را هم میساختند. با توجه به شکلگیری تهران و رشد زورخانهها در محلههای شهر تهران، پاتوق خراطها بیشتر در محدوده منطقه ۱۱ و محله قلمستان بود.