مذاهب حنفی و شیعی پیوند ناگسستنی دارند/ اندیشه طالبان بر پایه نفی و تکفیر بنا شده است/ابوحنیفه هیچ کس را تکفیر نکرد
به گزارش خرداد به نقل از شفقنا ،در مذاکرات صلحی که در حال حاضر در قطر میان هیاتهای دولت افغانستان و طالبان جریان دارد، طالبان موضوعی را روی میزمذاکره کشانده که خیلیها آن را رویکرد شیعهستیزانه تلقی می...
به گزارش خرداد به نقل از شفقنا ،در مذاکرات صلحی که در حال حاضر در قطر میان هیاتهای دولت افغانستان و طالبان جریان دارد، طالبان موضوعی را روی میزمذاکره کشانده که خیلیها آن را رویکرد شیعهستیزانه تلقی می کنند.
هیات طالبان تاکید دارد که مبنای مذاکرات صلح باید فقه حنفی باشد؛ اما در طرف دیگر هیات دولت افغانستان میگوید، نباید فقه جعفری کنار گذشته شود. البته شیعهستیزی طالبان را نمیشود نادیده گرفت؛ اما اینکه این ستیز در کجا ریشه دارد قابل بحث است.
علی اکبر شریفی رهگذر؛ پژوهشگر دینی افغانستانی در گفتگوبا خبرگزاری شفقناافغانستان اظهار داشت؛ طالبان حنفی نه، بلکه وهابی هستند و از اینرو با شیعیان با خصومت برخورد میکنند.
وی میگوید: «امام حنفیان در محضر امام باقر و امام صادق دانش آموخته است. همچنین زید بن علی امام زیدیه و عبدالله حسنی از جمله علویانی است که در فهرست اساتید ابوحنیفه قرار دارند. ابوحنیفه به مرجعیت علمی امامان معصوم شیعه باور داشت و بنا بر گفته ابوزهره، ایشان احادیثی که از امامان شیعه میشنید چیزی نمی پرسید؛ زیرا بدین باور بود که احادیث آنان علم النبی است، نه روایه النبی.»
این پژوهشگر همچنین ادامه داد: «از آن جایی که ابوحنیفه عاشورا را گرمی میداشت، حنفیان نیز به پیروی از وی برای برپایی عزاداری حسینی تا آنجا کوشیدند که ملاحسین واعظ کاشفی هروی کتاب «روضه الشهدا» را نوشت. پس از نگارش این کتاب، مراسمهای عزاداری شهدای کربلا موسوم به «روضه خوانی» شد. نگرش مثبت و تعامل نیکوی ابوحنیفه با ائمه شیعه و علویان پیش از آنکه معلول مبانی فکری ایشان باشد، مدیون پیوند ژرفی است که میان پدر و جد ابوحنیفه با امام علی(ع) وجود داشته است.
رهگذر در این زمینه روایتی را از مصطفی شکعه بیان کرد: «در روز نوروز جد ابوحنیفه امام علی(ع) را به مهمانی دعوت کرد و در این روز امام نخستین شیعیان در حق ثابت (پدر ابوحنیفه) و ذریهاش دعا فرمود. پیشوای حنفیان به خاطر حمایت از قیام های زید بن علی، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله و ابراهیم بن عبدالله از نوادگان امام علی، علیه دو سلسله بنی امیه و بنی عباس، همیشه تحت تعقیب و فشار امویان و عباسیان بود و سرانجام در زندان عباسیان چشم از جهان فروبست.»
پیوند حنفیان و شیعیان
این پژوهشگر دینی معتقد است، شواهدی و قراینی وجود دارد که بیانگر اشتراکات کلامی حنفیه و شیعه است. به گفته او دلبستگی حنفیان صوفیمسلک به ائمه اهلبیت (ع)، نگرش انتقادی حنفیان درباره سلسله اموی، اهلبیت گرایی (ع) و وهابیتستیزی پیشوایان حنفیان از جمله نکات اشتراک حنفیه و امامیه شمرده میشود که پیروان این دو مذهب را در رسیدن به راهبرد وحدت اسلامی، تقریب مذاهب، وحدت ملی و همزیستی مسالمتآمیز یاری رساند.
رهگذر افزود: «مکتب کلامی ماتریدیه که در واقع همان شکل مبسوط و نظام یافته اندیشههای اعتقادی ابوحنیفه است، اشتراکات بسیار گسترده روشی و محتوایی در عرصه کلام با شیعه جعفری دارند. با قطع نظر از موارد نادر، میتوان ماتریدیه را در مقایسه با دیگر مذاهب کلامی نزدیکترین مکتب کلامی به شیعه دانست».
به گفته وی، صابونی، از علمای ماتریدی معتقد است که نظریه کسب ماتریدی در مسئله جبر و اختیار و خلق اعمال، همان نظریه امر بین الامرین شیعه امامیه-جعفری است که امام ابوحنیفه آن را از استادش امام باقر(ع) گرفته است.
همچنین به باور شریفی رهگذر، حنفیان متصوفه، از جمله مولوی، سنایی، جامی، عطار، ملاحسین واعظ کاشفی ضمن پذیرش خلافت خلفای راشده، به امامت دوازده امام امامیه نیز به عنوان اقطاب بزرگ صوفیه و رهبران روحانی معتقدند.
این پژوهشگر دینی، وهابیتستیزی را دیگر نکته اشتراکی حنفی-ماتریدی و شیعه، میداند. به گفته او، ماتریدیان حنفی از همان آغاز شکلگیری وهابیت با این فرقه میانه خوبی نداشتند و آن را مذهبی برساخته میدانستند. ردیه نویسی علیه این فرقه از سوی شیخ محمدزاهد کوثری شیخ الاسلام امپراطوری عثمانی خود شاهد این مدعاست. وهابیان نیز ماتریدیان را همانند دیگر مذاهب بدعتگذار خوانده و تکفیر میکردند.
تغییر تاکتیک وهابیت برای گسترش نفوذ
طبق اطلاعات شریفی رهگذر، اکنون وهابیت با تاکتیک همگوننمایی با مذهب اهل سنت، فرصتی فراهم کرده تا در سایه آن به تربیت و اعزام مبلغین وهابی در سراسر جهان اسلام با هدف وهابیسازی اهل سنت بپردازند. از سوی دیگر وهابیت با تفکیک شیعه از مذاهب اسلامی، در تکاپوی ایجاد و تجهیز گروهکهای تندرو تکفیری و اجرای حملات خونین تروریستی علیه شیعیان هستند.
وی در این زمینه افزود: «در صورت فرض پیروزی وهابیت در پاکسازی شیعیان، آن گاه، فراروی دیگر مذاهب اسلامی نیز دو راه بیشتر وجود نخواهد داشت: یا به مذهب نوپدید وهابیت درآیند و یا گردن به شمشیر آنان نهند.»
خردورزی، تساهل و تسامح مذهب حنفی
به باور این محقق مکتب فکری و دینی حنفی بر پایه خردورزی، تساهل و تسامح، مدارا و رواداری بنا نهاده شده است.
وی در این ارتباط میگوید: «در روزگار ابوحنیفه مکتبها و جریانهای فکری و کلامی بسیاری چون معتزله، خوارج، مرجئه، شیعه و اهل حدیث وجود داشت که بر سر ایمان اختلاف نظر داشتند. خوارج در تعریف ایمان می گفتند که ایمان عبارت است از اقرار به زبان، تصدیق به قلب و عمل به ارکان. از نظر خوارج مسلمانی که مرتکب گناه کبیره میشد، کافر و مشرک بود و از دایره ایمان خارج و مستحق آتش جهم بود. در سوی دیگر، فرقه مرجئه عمل را جزء ایمان نمیدانستند و بدین باور بودند که گناهان کبیره به ایمان ضرری و خللی ایجاد نمیکند و مرتکب آن مومن و مستحق بهشت است. تأثیر دیدگاه خوارج در جامعه این بود که تیغ تکفیر هر روز تیزتر میشد و جامعه اسلامی را به سمت خشونت بیشتر سوق میداد. از جانب دیگر دیدگاه مرجئه منجر به بی بندوباری اخلاقی در جامعه می گردید. در چنین وضعیت پرآشوب ابوحنیفه دیدگاه میانه ای را مطرح کرد.»
رهگذر افزود: «علاوه بر کتاب و سنت که منبع دینی همه فرقههای اسلامی است، قیاس و عرف از جمله مهمترین منابع شناخته شده فقه حنفی جهت استنباط احکام است که اجمالا این نکته را روشن می سازد که مکتب فقهی حنفی مبتنی بر روش عقلی است. کاملا روشن است که روش عقلی یک روش منعطف و بدور از جزم گرایی است که موجب پویایی فقه حنفی در شرایط و روزگاران دور و نزدیک بوده است. یکی دیگر از ویژگیهای مهم روش فکری ابوحنیفه در فقه و کلام، سختگیری گزینش و اتکا به احادیث است. با تأسف، اتکای بی چون و چرا به حدیث از گذشته تا امروز موجب برداشتهای تندروانه مذهبی دستههایی از مسلمانان شده است. اما پیشوای حنفیان در حدیث سختگیری میکرد تا احادیث معتبر از احادیث مجهول تفکیک شود.»
جز اندیشی طالبان در وهابیت ریشه دارد
این پژوهشگر دینی در ادامه این گفتگو اظهار داشت: «طالبان جزم اندیش، خشونت پیشه و خون آشام هیچ پیوندی با مذهب خردورز و مداراگرانه حنفیان ندارند. امام حنفیان هیچگاه کسی را تکفیر نکرد، در حالی که تحریک طالبان بر پایه نفی و تکفیر بنا نهاده شده است. طالبان در سال ۷۷ در مزار شریف و بامیان و دیگر ولایات بیش از ده هزار هزاره و شیعه را به حکم تکفیر قتل عام کردند. علاوه بر شاهدان عینی و بازماندگان قربانیان، این جنایات از دید دیدبان حقوق بشر، گزارشگران و پژوهشگرانی مانند احمد رشید و دیگران پنهان نمانده و ثبت و ضبط تاریخ شده است.»
طالبان تفکر تکفیری را از مدارس وهابی دیوبندی پاکستان به عاریت گرفتهاند. چهرههای مطرح وهابی-دیوبندی در پاکستان مانند فضل الرحمان و سمیع الحق و جریانهای تندرو و تکفیرگر مذهبی مانند سپاه صحابه، از طالبان حمایت همه جانبه تمام عیار کردهاند. رفتار و باورهای طالبان با تفکر تکفیری «مذهب نوپدید وهابیت» مطابقت دارد.
«طالبان برای اینکه به مقصد و مقصود سیاسی خود برسند، مدعی پیروی از مذهب حنفی اند تا با تحریک عواطف مذهبی حنفیان افغانستان بتوانند زمینههای اجتماعی استقرار امارت خود را فراهم سازند. بنا بر این طالبان با مذهب حنفی بیگانه هستند و تفکر تکفیری و مشی خطرناک و خشونتبار آنها دقیقا با تفکر و رفتار فرقه خوارج و فرقه نوپدید وهابیت مطابقت دارد که کشتار کودکان و زنان مسلمانان را در خیابانها، راهها، شفاخانهها، مکاتب، مساجد و دیگر اماکن دینی و عمومی حلال و مباح میدانند.»
مذهب حنفی ممتازترین مذهب در میان مذاهب اهل سنت است
وی میگوید: «مذهب حنفی از پیشروترین مذاهب اسلامی در طول تاریخ بوده است و اکنون نیز بیش از نصف جمعیت مسلمانان جهان را تشکیل میدهد. یکی از ویژگیهای بسیار مهم این مذهب اعتدال در اندیشه و عمل است. در طول تاریخ هیچ جریان و دسته تکفیری منتسب به جریان حنفی ظهور نکرده است؛ زیرا عتدال در اندیشه و باورهای مذهبی سبب شده تا پیروان این مذهب در مشی و رفتار خویش نیز معتدل، مداراگر و روادار نسبت به دیگر مذاهب اسلامی باشند. حنفیان هم در فقه خردورز و معتدل هستند و هم در کلام میانه رو و صلح طلب. مذهب حنفی در دو عرصه فقهی و کلامی مستقل است؛ هم فقه آنها برگرفته از اندیشه فقهی ابوحنیفه است و هم اندیشههای کلامی آنها. این نکته بسیار حایز اهمیت است، زیرا برخی مذاهب مثلا شافعیان در فقه شافعی اند و در کلام پیرو مکتب کلامی اشاعره هستند؛ یا زیدیه که تا پیش از ظهور قاسم رسی در فقه به فقه حنفی عمل می کردند. درست است که مکتب کلامی ابوحنیفه به کلام ماتریدی شهرت یافته اما همان گونه که خود ابومنصور ماتریدی معترف است، او فقط اندیشه های کلامی ابوحنیفه را شرح و بسط داده است و خود مکتب کلامی مستقلی که برخاسته از اجتهاد وی باشد بنیان ننهاده است.»
رهگذر با تاکید بر این موضوع که، خردورزی و استقلال نظام فکری مذهب حنفی سبب شده که این مذهب از بیشترین میزان مقبولیت در سطح جهان اسلام برخوردار باشد، چنانکه اکنون بیشتر مسلمان جهان پیرو این مذهب هستند. اظهار داشت: «در نهایت با قاطعیت می توان گفت که مذهب حنفی یک مذهب جامع است که هم به ظاهر شریعت و نصوص دینی پایبندند و هم به باطن شریعت که مبتنی بر شرح و تفسیر عقلانی و عارفانه است تعلق خاطر دارند. این جامعیت موجب شده تا گرایش های عرفانی و صوفیانه که راهی به باطن شریعت است، در میان این مذهب در طول تاریخ پویا و پربار باشد. بخش اعظم میراث عرفانی و صوفیانه جهان اسلام از ابتدا تا امروز مرهون و مربوط مذهب حنفی است. نامداران اندیشهها و گرایشهای عرفانی مانند مولانا جلال الدین بلخی معروف به مولوی، سنایی و امثال ایشان حنفی مذهب بوده اند.»
امارت طالبان نه مشروعیت دینی دارد و نه مقبولیت اجتماعی
این پژوهشگر دینی با اشاره به خواست طالبان برای استقرار دوباره امارت اسلامی میگوید: «اگر امارت طالبان استقرار پیدا کند، باز هم مردم هیچ نقشی در حاکمیت نخواهند داشت؛ بلکه رعایایی خواهند بود که از امیر مستبد بی چون و چرا باید اطاعت کنند. امارت طالبان نه تنها مقبولیت اجتماعی ندارد، بلکه فاقد مشروعیت دینی نیز هست؛ از یک طرف همه مردم افغانستان از طالبان بیزارند و از طرف دیگر امارت طالبان بر اساس اندیشه سیاسی ابوحنیفه که حاکم و خلیفه با بیعت و مشورت عموم مردم محقق می شود، فاقد مشروعیت دینی نیز هست.»
شریفی رهگذر ادامه داد: «ابوحنیفه در خطاب به ابوجعفر منصور خلیفه عباسی گفت: کرسی خلافت را در حالی تصاحب کردی که حتی دو نفر از اهل فتوا بر تو اجماع نکرده اند؛ خلافت با اجماع و مشورت مومنین تحقق پیدا می کند. لذا، اگر طالبان مطیع مذهب امام ابوحنیفه بودند، هرگز تلاش نمی کردند که امارت خود را با کشتار و فشار و خشونت بر مسلمانان افغانستان تحمیل کنند. روش سیاسی طالبان نشان می دهد که آنها هیچ میانهای با اندیشه امام ابوحنیفه ندارند.»
طالبان تنها شیعهسیتز نیستند
شریفی رهگذر با تاکید بر این که وهابیت و گروههای تندرو و افراطی برخاسته از این مذهب نوپدید، تنها با شیعیان در ستیز نیستند افزود: «وهابیت جزماندیش فقط باورها و برداشتهای خودشان را عین حقیقت میدانند و برداشتها و باورهای دیگر مذاهب را باطل، کفر و عین ضلالت می پندارند. وهابیت در آغاز ظهور خود جنگ علیه تمام مذاهب را شروع کرده بودند و دهها هزار مسلمان در این جنگ ها کشته شدند. یکی از گفتههای محمد بن عبدالوهاب در کتاب الدرر السنیه فی الفتاوی النجدیه ج۲ این است که کتاب های مذاهب چهارگانه اهل سنت، عین شرک است». «فراموش نکنیم که اندیشههای محمد بن عبدالوهاب چنان خطرناک بود که برادرش سلیمان بن عبدالوهاب تا آخر عمر با گرایشهای برادرش مبارزه کرد.
وهابیت برای گسترش نفوذ خود و از نو مسلمان ساختن مسلمانان با شمشیر و کشتار پیش رفت و در جنگهای بی شماری که علیه پیروان مذاهب اسلامی به راه انداخت حتی از کشتن زنان و کودکان دریغ نکرد. تفکر وهابیت پس از آنکه با سعود بن عبدالعزیز پیمان بست در سرزمین حجاز استقرار یافت و آن سرزمین را به عنوان پایگاه و خاستگاه فکری خود انتخاب کرد.»
شریفی تصریح کرد: «برداشت خاص وهابیت از توحید چنان جزم اندیشانه است که برداشت ها و باورهای همه مسلمانان از توحید را در طول تاریخ باطل و عین کفر و ضلالت میداند. وهابیها پس از تصرف سرزمینهای حجاز و مناطق پیرامون تمامی بناهای اسلامی آرامگاههای پیشوایان و شخصیتهای صدر اسلام را به عنوان مظاهر شرک با خاک یکسان کردند و تنها از تخریب قبه خضرا مرقد شریف پیامبر عظیم الشأن اسلام ترسیدند و از تخریب آن دست برداشتند. آنها برای گسترش تفکر و نفوذ مذهبی خود با امپراطور عثمانی جنگهای خونین و سنگینی را به راه انداختند که سرانجام این امپراطوری از مهار این جریان افراطی و نوپدید عاجز ماند. بدون شک یکی از عوامل مهم تضعیف و شکست امپراطوری عثمانی ظهور و گسترش مذهب وهابیت بود.»
این پژوهشگر دینی در پایان تاکید کرد: «طالبان که شاخهای متأثر از تفکر وهابیت است، تنها دشمن شیعیان نیستند. آنها همه اهل سنت را مجبور به پذیرش کیش خود خواهند ساخت؛ زیرا از نظر آنها بسیاری از برداشت و باورهای اعتقادی اهل سنت امروزی مشکل دارد و صحت و بطلان آن باید با عیار تفکر تکفیری وهابیت مورد سنجش قرار بگیرد. در این عیار شیعیان جعفری، اسماعیلی، اهل تصوف، حنفی باوران غیروهابی، روشنفکران، زنان و پیروان ادیان دیگر همگی باید تسلیم خواست طالبان شوند و هرآنچه که آنها می خواهند بی چون و چرا باید اطاعت کنند.»