معراج خدا
معراج خدا 📿امشب هوای مدینهالنبی بوی غربت و بیکسی میدهد... 📿آسمان مدینه سایهی سیاهش را بر عالم و ملکیان میتابد... 📿امشب عالم دیگر رخ مردی که اَزل زمینی نبوده نخواهد دید... 📿امشب اهلبیتش غریبتر و مظلومتر خواهد گشت... 📿از امشب قد رعنای دخترش خمیدهتر خواهد گشت... 📿از امشب دستان پینه بستهی علی(ع) بسته میشود و استخوان در گلو و خار در...
معراج خدا 📿امشب هوای مدینهالنبی بوی غربت و بیکسی میدهد... 📿آسمان مدینه سایهی سیاهش را بر عالم و ملکیان میتابد... 📿امشب عالم دیگر رخ مردی که اَزل زمینی نبوده نخواهد دید... 📿امشب اهلبیتش غریبتر و مظلومتر خواهد گشت... 📿از امشب قد رعنای دخترش خمیدهتر خواهد گشت... 📿از امشب دستان پینه بستهی علی(ع) بسته میشود و استخوان در گلو و خار در چشم، لبهایش مهر و موم میشود... 📿از امشب اَنوار تحتِ کسائش به جور ظلم مردان بیخدا به خاک و خون کشیده خواهد شد... 📿کاش دیرتر میرفتی... 📿اما نمیشود تو خود مشتاقتر از وصل به خدایی... 📿خسته شدی بس خاک و خاکروبه و شکمبهی گوسفند بر سر و صورتت ریختند... 📿خسته شدی بس با دندان شکسته به افطار نشستهای... 📿خسته شدی بس که در شعب ابیطااب سنگ به شکم بستهای... 📿آخر طاقتت طاق شد، ظلم و جور مردان و زنان بیخدا و خیانت اهل منزلت تو را به وصالش نزدیکتر کرد... 📿به گمانم جبرئیل هم طاقتش به سر رسیده... 📿 آسمان هفتم و عرش الهی را چهل چراغ بسته تا تمام ظلم زمینی را در آسمان و در محضر معشوقت برایت جبران کند... 📿سدرةالمنتهی برای همیشه داشتنت شادمان و بیتاب است... 📿حضرت جبرئیل به پشت در رسیده و دق الباب میکند... اذن ورود میخواهد... 📿وقتش رسیده... 📿وقت جدایی بهانهیِ آفرینش مخلوق خدا... 📿وقت جداییِ خاتم الرسل از امتش... 📿از ولیِ خدا که سر پیامبرش را به دامن گرفته... 📿از حسنین که سر بر سینهی پیامبر با بغضی در گلو و جگری خونین به سوگ نشستهاند... 📿 و تنهاتر و دلتنگتر از همه فاطمه(س) دختر نبیِ خدا که اشک بر چشم دارد و خنده بر دل که بزودی پدرش را در عرش خدا در آغوش میگیرد... 📿پیامبر مهربانیها با چشمانی که نور خدا را دید و با لبهایی که با خدا سخن گفت و با گوشهایی که حرف خدا را شنید و با قلبی که قران بر او نازل شد و سخنان خدا را به امتش رسانید از هستی جدا شد و به معراج خدا رسید...🖤 فائزه موسوی