چرا محمود احمدی نژاد از دونالد ترامپ حمایت کرد؟
رویداد ۲۴ نوشت: تیم محمود احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمایل خاصی داشت تا ترامپ برنده انتخابات شود. تصور آنها این است که با انتخاب مجدد ترامپ، فضایی بحرانی برای جمهوری اسلامی پیش خواهد آمد که در این فضا...
رویداد ۲۴ نوشت: تیم محمود احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمایل خاصی داشت تا ترامپ برنده انتخابات شود. تصور آنها این است که با انتخاب مجدد ترامپ، فضایی بحرانی برای جمهوری اسلامی پیش خواهد آمد که در این فضا حاکمیت گزینهای مانند احمدی نژاد نخواهد داشت که مشکل را حل کند.
اگرچه مقامات ایران مدام از این سخن میگویند که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تاثیری بر ایران ندارد اما کیست که نداند چنین ادعایی در عالم واقع تا چه اندازه دور از واقعیت است. در میان سیاستمدارانی که میگویند بایدن و ترامپ برای ایران فرقی ندارد، یکی هست که با بقیه متفاوت است و از دونالد ترامپ حمایت میکند: محمود احمدی نژاد!
در ماهها و بلکه سالهای گذشته محمود احمدی نژاد رفتارهای متفاوتی از دیگر سیاستمداران داشته است؛ اگر آنها از مصاحبه با رسانههای خارجی اجتناب میکنند، او اتفاقا به سراغ ایران اینترنشنال و رادیو فردا دو رسانه اپوزیسیون جمهوری اسلامی میرود. اگر بن سلمان برای سیاسیون داخل کشور به عنوان قاتل کودککش شناخته میشود، احمدینژاد به او نامه مینویسد و او را عالیجناب خطاب میکند. اگر دیگران روی حرف رهبری کلامی نمیگویند، اتفاقا او به سخنان «پشت بلندگو» هم اعتنایی ندارد و ناگهان در جیبش دست میکند و شناسنامهاش را برای ثبت نام در انتخابات بیرون میکشد. حتی در جزییترین مسائل هم او متفاوت است، اگر دیگران برای درگذشت شجریان پیام تسلیت صادر میکنند، او ساده از کنار آن میگذرد.
عبدالرضا داوری مشاور رسانهای احمدی نژاد نیز توییتهای مختلفی در حمایت از ترامپ منتشر کرده که عجیبترین آن توییت «نصر من الله و فتح قریب» بوده است. زمانی که با شمارش آرای ایالتهای دموکرات، رای بایدن افزایش یافت، او از تقلب بزرگ در انتخابات آمریکا سخن گفت؛ گویا قرار است ار آرای احمدی نژاد حمایت کند!
اما چرا تیم محمود احمدی نژاد اینگونه در حمایت از ترامپ فعال است؟ اگر این سوال از خود او پرسیده شود، احتمالا جوابش سخنی با این مضمون خواهد بود که «چرا به آزادی افراد احترام نمیگذارید، یکی دوست دارد از بایدن حمایت کند یکی هم از ترامپ. نباید افراد را مجبور به کاری کرد.»
واقعیت آن است که انتخابات در دو گانه ترامپ – بایدن برای محمود احمدی نژاد بسیار فراتر از آزادیهای شخصی است. شاید بتوان دلیل انتخاب او را به سال ۱۴۰۰ گره زد. تصور تیم احمدی نژاد این است که با انتخاب مجدد ترامپ، فضایی بحرانی برای جمهوری اسلامی پیش خواهد آمد که در این فضا حاکمیت گزینهای مانند او نخواهد داشت تا بتواند مشکل را حل کند.
پیش از این تابناک در گزارشی به نقل از یکی از نزدیکان احمدی نژاد نوشته بود او قطعا برای انتخابات ۱۴۰۰ نامزد خواهد شد، چون واقعا اگر میخواهند مشارکت بالا برود این کار فقط با تایید احمدی نژاد ممکن است و مهمتر اینکه زبان امثال ترامپ را فقط احمدی نژاد میفهمد.
احمدی نژاد حتی از مذاکره با ترامپ سخن گفته بود و در گفتوگویی با شبکه «یو.اس.ایران.تیوی» گفت که انتظار از ترامپ این است که در مشی دولت آمریکا تغییر ایجاد کند و بیاید و گفتوگو کند.
به گزارش رویداد۲۴ رسول بابایی متخصص برندسازی و کمپینهای انتخاباتی در توضیح رفتار احمدی نژاد میگوید: نخستین سوالی که تیم احمدی نژاد باید از خود بپرسد، این است که تمایز او از دیگران چیست و چه مشکلی را در شرایط فعلی میتواند حل کند که دیگران نمیتوانند؟ به اعتقاد بابایی، احمدی نژاد در حال حاضر بخشی از مشکل است نه راه حل، زیرا او در زمانی که قدرت در اختیار ندارد، رو در روی حاکمیت ایستاده و اگر روزی دوباره به قدرت بازگردد، معلوم نیست چه رفتارهایی از خود بروز بدهد بنابراین اعتماد دوباره به او بسیار دور از ذهن است.
محمود احمدی نژاد از مدتها پیش خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ آماده کرده است؛ او خود را تعیینکننده میداند و معتقد است نه تنها راه حل مشکلات داخلی، که حتی گره مشکلات خارجی نیز در دست اوست، به همین دلیل است که برای گوترش و بن سلمان نامهنگاری میکند. رسانههای مصاحبههایش را نیز از خارج کشور انتخاب میکند تا بُعد توزیع پیامش را افزایش دهد. با چه چنین شرایطی تیم احمدی نژاد تصور میکرد اگر دونالد ترامپ مجددا رییس جمهور آمریکا شود، حاکمیت ایران نیز ناچار به اطمینان دوباره به اوست.
تیم احمدینژاد ایده خود را در جریان انتخابات آمریکا بر همین پیشفرض بنا کرد و در داخل پالسهایی به حاکمیت میداد که او حلال مشکلات است، اما سوال مهم این بود که خود این پیشفرض تا چه اندازه درست است؟ در تعریف دقیقتر برای آنکه مذاکرات در خارج انجام شود، به انسجام در داخل نیاز است. از این منظر تیم احمدی نژاد باید این سوال را از خود میپرسید که آیا آنها توان ایجاد انسجام داخلی را دارند و کدام جریان سیاسی از او حمایت خواهد کرد؟
اصلاح طلبان در دوران هشت ساله احمدی نژاد را از تلخترین دوران معاصر میدانند و حوادث سال ۸۸ را به سادگی از یاد نخواهند برد. اصولگرایانی که زمانی حامی جدی او بودند، اکنون دشمن قسمخوردهاش شدهاند و از یاران قدیمی او نیز کم نیستند که از لزوم محاکمهاش سخن میگویند. برای بخشی از اصولگرایان قهر یازده روزه احمدی نژاد و عدم اطاعتپذیریاش از رهبری، حکم ارتداد دارد و این یعنی خروج از چارچوبهای رسمی نظام و از بین رفتن اعتماد متقابل با سطوح بالای حاکمیت.
با این سابقه بازگشت دوباره او به قدرت بسیار دور از تصور است؛ چه آنکه او عمده همراهانش قدیمیاش را از خود دور کرده و اگر بنا باشد روزی تیمی از سیاستمداران وفادار و حرفهای حول او جمع شوند، احتمالا عدد آنها به انگشتان یک دست هم نرسد. با این وصف بار دیگر باید پرسید که او با کدام اسنجام و اقتدار داخلی قرار است مشکلات خارجی را حل کند.
رسول بابایی در تشریح رفتارهای احمدی نژاد میگوید: این درست است که برندها معمولا رفتارهای سنجیده دارند، اما از جایی به بعد ماجرا درباره محمود احمدی نژاد تغییر کرد و او با نهادهایی درگیر شد که قدرت و توان لازم برای رقابت با آنها نداشت، به همین دلیل تمرکزش را از دست داد، بنابراین منطق محاسباتی بیشتر تصمیمات او از سال ۹۲ به بعد نادرست بوده و کاری کرد که همه علیه او متحد شوند و اگرچه احمدینژاد در انتخاب آقای هاشمی به عنوان رقیب درست عمل کرد اما در نهایت این مسیر را به درستی ادامه نداد زیرا وقتی شما استراتژی رقابتی خود را اشتباه تعریف میکنید و رقیب را اشتباه انتخاب کنید، دچار فروپاشی میشوید.
به نظر میرسد محمود احمدی نژاد فعلا توسط حاکمیت کنترل میشود تا از تعداد تصمیماتی که به زعم آنها نادرست است، گرفته شود. اگرچه او به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد تا فعلا هم جایش در قطار انقلاب محفوظ بماند و هم به خاطر جایگاه حقوقیاش، رفتاری بر خلاف مصلحت نظام نکند، اما او نشان داده همیشه سیاستمداری متفاوت بوده است؛ حتی اگر بخواهد بر اشتباهش پافشاری کند.