پیتر لینچ یکی از موفقترین و شناخته شدهترین سرمایهگذاران در تمام دوران ها است. لینچ مدیر افسانهای سابق صندوق ماژلان در کارگزاری فیدلیتی است.
فهرست
1 پیتر لینچ2 بهترین توصیه های پیتر لینچ2.1 ۱- سرمایه گذاری به عنوان شغل2.2 ۲- روی آنچه می شناسید، سرمایه گذاری کنید2.3 ۳- مانند پیتر لینچ سهام انتخاب کنید3 سه اصل اساسی سرمایه گذاری پیتر لینچ3.1 ۱- فقط آنچه را که میشناسید بخرید.3.2 ۲- همیشه تکالیف خود را انجام دهید.3.3 ۳- برای بلند مدت سرمایه گذاری کنید3.4 ابداع اصطلاح Tenbaggerپیتر لینچ
وی در سال ۱۹۷۷ یعنی در ۳۳ سالگی مدیریت صندوق سرمایه گذاری ماژلان را به دست گرفت و ۱۳ سال آن را اداره کرد.
موفقیتهای او باعث شد که زودتر از موعد یعنی در سال ۱۹۹۰ در سن ۴۶ سالگی بازنشسته شود. با وجود اینکه سبک سرمایه گذاری او سازگار با فضای اقتصادی حاکم در آن زمان توصیف شده است، اما لینچ همیشه تأکید میکرد که شما باید قادر باشید آنچه را که متعلق به خودتان است، درک کنید.
این صندوق در مدت زمانی که وی این صندوق را اداره میکرد بازدهی معادل ۲۹٫۲٪ داشت که بیش از دو برابر سود S P 500 در این مدت بود.لینچ، در زمانی که ۱۱ سال بیشتر نداشت به عنوان دستیار بازیکنان گلف در یک باشگاه گلف مجلل مشغول به کار بود که از طریق مکالمههایی که هنگام کار میشنید، به فعالیت در بازار سهام علاقهمند شد.
در این دوره، بازار سهام عملکرد خوبی داشت. وی موفق شد با بورسیه تحصیلی کالج بوستون را به صورت نیمه دریافت کند و در آن جا مشغول تحصیل شود؛ باقی هزینه تحصیلش را نیز از طریق شغل قدیمیاش تامین کرد.
در سال ۱۹۶۵ در رشته مدیریت مالی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۹۶۶ وی به عنوان دانشجوی تابستانی در فیدلیتی کار کرد.
بهترین توصیه های پیتر لینچ
۱- سرمایه گذاری به عنوان شغل
یکی از اولین سرمایهگذاریهای موفق لینچ در یک شرکت حمل و نقل هوایی به نام Flying Tiger بود که او را قادر ساخت تا هزینه تحصیلات تکمیلیاش را پرداخت کند. وی در سال ۱۹۶۸ موفق به دریافت مدرک کارشناسی ارشد در رشته مدیریت بازرگانی (MBA) از دانشکده بازرگانی وارتون دانشگاه پنسیلوانیا شد. همچنین از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹ در ارتش خدمت میکرد.
لینچ در ۲۵ سالگی، اولین تجربه کار تماموقت را بدست آورد و به عنوان تحلیلگر پارچه و فلزات در فیدلیتی مشغول به کار شد. از آن جایی که به مدت هشت سال در باشگاه گلف دستیار رئیس این شرکت بود، کادر ریاست شرکت نیز بیدریق او را یاری کرد تا شغلی مناسب و درخور را در کارگزاری بدست آورد.
در سال ۱۹۷۷، لینچ صندوق ماژلان را که در سال ۱۹۶۳ ایجاد شده و صندوقی کوچک و پرتکاپو برای افزایش سرمایه بود و بیشتر سرمایههای داخلی را در اختیار داشت، تصاحب کرد. تحت مدیریت وی، صندوق به طور متوسط ۲۹ درصد در سال بازده داشت و به طور کلی از S P 500 به جز دو سال عملکرد بهتری داشت. به طوریکه مثلا اگر سرمایهگذاری در روز آغاز به کار لینچ ۱۰۰۰ دلار در صندوق قرار داده بود، ارزش پول او در هنگام بازنشستگی لینچ به ۲۸۰۰۰ دلار میرسید.
بسیاری از سرمایهگذاران معمولاً لینچ را به عنوان نمونهای بارز از مدیریت فعال معرفی میکنند که نتایج برتری نسبت به حالت معیار به دست آورده است.
۲- روی آنچه می شناسید، سرمایه گذاری کنید
لینچ شاخصی به نام نرخِ نسبتِ سود به درآمد (PEG) اختراع کرد که به سرمایهگذاران کمک میکند تا با استفاده از آن و سایر روشهای ارزیابی سهام که بین سرمایهگذاران محبوب است، ارزش یک سهام را بسنجند و در مورد مقرون به صرفه بودن آن قضاوت کنند.
لینچ بر این باور است که سرمایهگذاران منفرد میتوانند با سرمایهگذاری در آنچه میدانند و با شناخت یک شرکت، مدل و نام تجاری و اصول آن، عملکرد خوبی داشته باشند. او معتقد است که باید دید بلند مدت برای سرمایهگذاری داشت و شرکتهایی را انتخاب نمود که دارایی آنها در وال استریت دست کم گرفته شدهاست. در ادامه نیز توصیه میکند شرکتهایی که در پیشینه خود دارای میانگین پایین نسبت سود به درآمد برای صنعت خودشان و برای شرکت از پتانسیل عملکرد خوبی برخوردار هستند.
لینچ نویسنده پرفروش ترین کتابهای سرمایه گذاری (One Up on Wall Street, 1989) و (Beating the Street, 1994) است. وی بنیاد لینچ را در حمایت از آموزش، سازمانهای مذهبی، پزشکی و موارد دیگر بنیانگذاری کرد.۳- مانند پیتر لینچ سهام انتخاب کنید
در اوایل دهه ۱۹۸۰، پیتر لینچ که یک مدیر سهام جوان در حال تبدیل شدن به یکی از مشهورترین سرمایهگذاران در جهان بود، به یک دلیل کاملاً قابل رویت؛ هنگامی که او در ماه مه سال ۱۹۷۷ صندوق مشترک فیدلیتی ماژلان را تصاحب کرد (اولین شغل خود به عنوان یک مدیر)، داراییهای صندوق ۲۰ میلیون دلار بود. وی اقدامی مبنی بر تبدیل آن به بزرگترین صندوق سرمایهگذاری مشترک بینالمللی کرد و سالانه با نرخ باور نکردنیِ ۱۳٫۴٪ از بازار پیشی گرفت.
لینچ این کار را با استفاده از اصول بسیار اساسی به انجام رساند و بسیار مشتاق بود تا با هر کسی در ارتباط با آن موضوع صحبت کند.
پیتر لینچ قاطعانه اظهار میکرد که سرمایهگذاران فردی نسبت به موسسات بزرگ حس بهتری برای سرمایهگذاری دارند؛ زیرا شرکتهای بزرگ یا نمیخواهند یا نمیتوانند در شرکتهای کوچکتر سرمایهگذاری کنند که هنوز توجه زیادی از سوی تحلیلگران یا صندوقهای سرمایهگذاری جلب نکردهاند.
این که آیا شما به عنوان یک نماینده رسمی به دنبال یافتن گزینههای بلند مدت برای مشتریان خود هستید یا یک سرمایهگذار شخصی که برای بهبود سود و بازده سرمایهتان تلاش میکنید، ما به شما خواهیم گفت که چگونه میتوانید استراتژی آزمایش شده توسط لینچ را اجرا کنید.
سه اصل اساسی سرمایه گذاری پیتر لینچ
پس از عملکرد فوق العاده لینچ در زمینه مدیریت سرمایهگذاری و سهام، اقدامات درخشان وی در زمینه اداره صندوق ماژلان مورد توجه گسترده قرار گرفت.
لینچ چندین کتاب در مورد روشهای ابداعی خودش در زمینه سرمایهگذاری نوشت. همه کتابهای او ارزش مطالعه را دارند، اما میتوان از همه نظرات و ایدههایش ۳مورد بسیار مهم و کلیدی را استخراج کرد.
۱- فقط آنچه را که میشناسید بخرید.
کارآمدترین ابزاری که ما انسانها برای تحقیقات در مورد سهام نیاز داریم چشم، گوش و عقل سلیم ما است. لینچ به این واقعیت افتخار میکرد که بسیاری از ایدههای بزرگ او هنگام قدم زدن در فروشگاه مواد غذایی یا گپ زدن معمولی با دوستان و خانواده به ذهنش میرسید.
همه ما قادر هستیم تا هنگامی که تلویزیون تماشا میکنیم، روزنامه میخوانیم یا رادیو گوش میدهیم، مطالب را تجزیه و تحلیل کنیم. وقتی در خیابان رانندگی میکنیم یا در سفر هستیم، میتوانیم از ایدههای جدید سرمایهگذاری باخبر شویم.
بیشتر بورس اوراق بهادار در خدمت شما، مصرف کننده فردی است پس اگر چیزی شما را به عنوان یک مشتری جذب میکند، باید علاقه شما را نیز به عنوان سرمایهگذار جلب کند.
۲- همیشه تکالیف خود را انجام دهید.
مشاهدات دست اول و شواهد شروعی عالی است، اما همه ایدههای عالی باید با تحقیقات درست و مفید پیگیری شوند. وقتی صحبت از انجام تحقیق دقیق میشود، با سادگی اقدامات پیتر لینچ گیج نشوید، تحقیقات دقیق سنگ بنای موفقیت او بود.
هنگام پیگیری جرقه اولیه یک ایده عالی، لینچ به چند مورد ارزشمند اساسی را که انتظار دارد هنگام خرید هر سهام با آن مواجه شود، اشاره میکند:
درصد فروش. اگر کالایی یا خدماتی وجود دارد که در ابتدا شما را به سمت شرکت تولیدکننده جذب میکند، مطمئن شوید که این شرکت درصد فروش بالایی را از آن خود میکند. یک محصول عالی که فقط ۵٪ از فروش را تشکیل میدهد، فقط تأثیر حاشیهای در خط تولید شرکت میگذارد. نسبت PEG. باید نسبت ارزیابی و نرخ رشد درآمد را بررسی کرد تا ببینیم چقدر از سهام انتظار داریم. شما شرکتهایی را دنبال میکنید که دارای رشد قوی سود و ارزیابی منطقی باشند، یک پرورش دهنده قوی با نسبت PEG دو یا بیشتر دارای نرخ رشدی برای درآمدش خواهد بود که قبلا در قیمت سهام تعبیه شده است و جای خطای کمی باقی میگذارد. شرکتهایی را که از جایگاه قابل قبول پول نقد برخوردار هستند و نسبت بدهی به سهام کمتری از میانگین دارند، مورد علاقه خود قرار دهید. جریانهای نقدی قوی و مدیریت محتاطانه دارایی، گزینههایی را برای شرکت در انواع محیطهای بازار فراهم میکند.۳- برای بلند مدت سرمایه گذاری کنید
لینچ میگوید که جدا از موارد غافلگیر کننده زیادی که در مسیر سرمایهگذاری وجود دارد، سهام در طی ۱۰-۲۰ سال قابل پیش بینی است. در مورد اینکه آیا طی دو یا سه سال ارزش بالاتر یا پایین تر میرود، شاید بهتر است برای تصمیم گیری شیر یا خط بندازید.
شنیدن چنین جملاتی از افسانه وال استریت تعجبآور به نظر میرسد، اما این نشان میدهد که وی تا چه اندازه به اصول و اساسهای خود ایمان داشته است.
او به جمعآوری اطلاعات خود در مورد شرکتهایی که در اختیار داشت ادامه داد و تقریبا تا زمانی که رویه تغییر نکرده بود، او فروشی هم نکرد. لینچ تلاش نکرد تا زمان بازار را به بازار عرضه کند یا جهت اقتصاد را پیشبینی کند.
در حقیقت، لینچ یک بار مطالعه ای مبنی بر تعیین زمانبندی به عنوان یک استراتژی انجام داد. طبق نتایج مطالعه، اگر یک سرمایهگذار از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵ به مدت ۳۰ سال، سالانه ۱۰۰۰ دلار در عالیترین روز بازار، سرمایه گذاری میکرد، آن سرمایهگذار برای دوره ۳۰ ساله بازدهی معادل ۱۰٫۶٪ به دست میآورد.
اگر یک سرمایهگذار دیگر نیز هر ساله ۱۰۰۰ دلار در سال برای همان دوره در کمترین روز سال سرمایهگذاری کند، معادل ۱۱٫۷٪ سود در طی ۳۰ سال کسب خواهد کرد.
بنابراین، پس از ۳۰ سال به عنوان بدترین زمان ممکن در بازار، اولین سرمایهگذار تنها ۱٫۱٪ در سال بازده خود کسب کرده بود.
در نتیجه، لینچ معتقد است که تلاش برای پیشبینی نوسانات کوتاه مدت بازار ارزش تلاش را ندارد. احتمالا اگر این شرکت قوی باشد، سود بیشتری کسب خواهد کرد و ارزش سهامش افزایش خواهد یافت.
بهتر است موضوع را پیچیده نکنیم، لینچ تمرکزش را روی مهمترین کار یعنی یافتن شرکتهای بزرگ گذاشته بود.
ابداع اصطلاح Tenbagger
لینچ اصطلاح «tenbagger» را برای توصیف سهامی که ارزش آن ۱۰ برابر یا ۱۰۰۰٪ افزایش مییابد، ابداع کرد. این موارد از دسته سهامهایی است که وی هنگام اداره صندوق ماژلان به دنبال آنها بود.
قانون شماره ۱ برای یافتن «tenbagger» فروش سهامی نیست که ۴۰٪ یا حتی ۱۰۰٪ افزایش یافته است. این روزها بسیاری از مدیران صندوق ها به دنبال تعدیل یا فروش سهام برنده خود هستند، در حالی که به موقعیتهای بازنده خود اضافه میکنند.
پیتر لینچ بر این باور است که این اقدام به معنای «کشیدن گلها و آبیاری علفهای هرز» است.
کلام آخرپذیرفتن ریسک برای داشتن صندوق سهامی بیش از حد متنوع (او در زمانهای خاصی هزاران سهام داشت)، عملکرد و توانایی پیتر لینچ را در جمعآوری سهام نشان می دهد. او در مطالعه محیط خود و درک جهان اطرفش به همان شکل که هست و به آن شکلی که در آینده خواهد شد، تیزبین و توانمند بود.
با استفاده از تجارب باارزشمند او و مشاهدات خود میتوانیم اطلاعات بیشتری در مورد سرمایهگذاری از طریق تعامل با دنیای واقعی نیز یاد بگیریم و روند سرمایهگذاری را لذت بخشتر و سودآورتر کنیم.