وقتی انس با قرآن زندگی با ویلچر را نورانی می‌کند


وقتی انس با قرآن زندگی با ویلچر را نورانی می‌کند

مروان ابراهیم، معلم قرآن معلولی است که با حمایت و کمک دستان پر مهر کودکان و نوجوانان مصری، درحالی که حتی توانایی نشستن ندارد؛ هر روز دراز کشیده بر صندلی چرخدار نوای ملکوتی کلام‌الله مجید را بر زبان جاری و ده‌ها شاگرد را از یادگیری قرآن مستفیض می‌کند.

وقتی انس با قرآن زندگی با ویلچر را نورانی می‌کند

به گزارش ایکنا به نقل از پایگاه خبری الرویة، مروان ابراهیم ۳۰ سال است که در روستای برطباط در استان المنیا مصر به کودکان حفظ و تلاوت قرآن یاد می‌دهد؛ او بر ویلچر و با کمک دستان پاک کودکان و نوجوانان روستا، راهی مکتبخانه می‌شود.

شیخ ابراهیم مروان در اتاقی ساده و همچون مکتبخانه‌های سنتی در کلاس درس و در حالی که روی صندلی‌ چرخ‌دارش دراز کشیده، حاضر می‌شود و به کودکان قرآن یاد می‌دهد؛ بچه‌های روستا برای وی احترام زیادی قائلند زیرا به واسطه او کتاب خدا را حفظ می‌کنند.

ابراهیم مروان از ۱۷ سالگی وقتی که تمام اندام بدنش فلج شد، این صندلی را با خود همراه دارد؛ اهالی این روستای کوچک شیخ ابراهیم را معجزه‌ای قرآنی و شعاع نوری می‌دانند که در روستای برطباط تابیده و برکت‌بخش شده است.

این معلم قرآن در عنفوان جوانی فلج شد و هرگز این بیماری را نقصی در وجود خود ندید و به آن بی‌توجه بود؛ شیخ مروان ابراهیم از گذشته تا به امروز به آنچه که خداوند برایش در زندگی رقم زد، راضی و خشنود است.

شیخ ابراهیم با مرور خاطراتش در این باره می‌گوید: مقطع ابتدایی مدرسه را با موفقیت به پایان رساندم و در مکتب‌خانه‌های روستا قرآن را حفظ کردم؛ کلاس ششم ابتدایی درست وسط زنگ ریاضی در یکی از پاهایم درد شدیدی احساس کردم؛ همکلاسی‌ها من را به بیمارستان محلی منتقل کردند و درمان من آغاز شد؛ درد به تمام اعضای بدنم رسید؛ پدرم در هزینه‌های درمانی من کوتاهی نکرد.

ابراهیم مروان افزود: درد و علائم بیماری من بیشتر شد و ما نمی‌دانستیم چه اتفاقی افتاده و حتی پزشکان نمی‌توانستند به طور دقیق چیزی تشخیص دهند.

دوره راهنمایی را تمام کردم و به مقطع دبیرستان رسیدم؛ همچنان با این درد دست و پنجه نرم می‌کردم اما در مدت درد و بیماری، روال عادی زندگی را می‌گذراندم و با پدرم به تجارت مشغول بودم؛ سال سوم دبیرستان دیگر نتوانستم به مدرسه بروم؛ تصمیم گرفتم درسم را در خانه به اتمام برسانم ولی دردم بیشتر و وضعیت جسمی‌ام وخیم‌تر شد.

با افزایش درد شیخ ابراهیم به طور کامل توان حرکتی خود را از دست می‌دهد و برای درمان عازم قاهره می‌شود؛ او در آن مدت هرآنچه را که از رادیو قرآن می‌شنید، ضبط و حفظ می‌کرد.

شیخ مروان می‌گوید: تمام تلاوت‌های اساتید قاری را دنبال می‌کردم و به برنامه‌های احکام تلاوت گوش جان می‌سپردم؛ قرآن برای من حلقه نجاتی بود که به آن وابسته شده بودم؛ به لطف قرآن کریم، خداوند متعال به من آرامش و صبر عظیمی عطا کرد؛ بعد از این سفر درمانی که با مساعدت و حمایت اهالی روستا همراه بود، راضی به قضای الهی شدم و بعد از آن تشخیص داده شد که من مبتلا به روماتیسم فلج کننده هستم.

وقتی انس با قرآن زندگی با ویلچر را نورانی می‌کند

وی افزود: چند عمل جراحی انجام دادم تا بتوانم روی ویلچر بنشینم و با وجود اینکه افراد زیادی به من توصیه کردند برای درمان به اتریش بروم اما به آنچه که خداوند برای من مقدر کرده بود، راضی بودم.

شیخ مروان بعد فوت مادر، شروع به حفظ کامل قرآن می‌کند اما هیچ وقت انتظار آن را نداشته که روزی مکتب‌خانه‌ای باز کند که حافظان قرآن زیادی در آن تربیت شوند.

او این بیماری را لطف خدا می‌داند و می‌گوید: این ویلچر وسیله‌ای بود تا به سوی مردم پناه ببرم و قرآن وسیله‌ای شد تا بر این درد، صبر پیشه کنم؛ سپس در کنار ترتیل و حفظ قرآن، سبزی و صیفی‌جات فروشی راه انداختم تا اینکه مردم زیادی از کلاس‌های من آگاه شدند و فرزندانشان را برای حفظ قرآن به مکتب‌خانه‌ام فرستادند؛ از دهه ۹۰ شروع به آموزش حفظ قرآن به بچه‌های روستا کردم؛ خداوند مسیر قرآن را مرهمی برای دردهای من قرار داده تا هم صبر پیشه کنم و هم باب رزق و روزی من باشد.

شیخ ابراهیم دارای سه پسر و یک دختر است و از آغاز دهه ۹۰ تا به امروز همچنان به تمام کودکان روستای برطباط حفظ قرآن آموزش و ده‌ها حافظ پرورش داده است.

وقتی انس با قرآن زندگی با ویلچر را نورانی می‌کند

انتهای پیام


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

دانلود آهنگ علی زند وکیلی غمگین ترین آهنگ