شفق: سیما بین پیامهای بازرگانی برنامه هم پخش میکند!
ناصر شفق عقیده دارد: این پیامهای بازرگانی نیست که در میان برنامههای سیما میبینیم، بلکه تمام تولیدات سیماست که در میان پیامهای بازرگانی پخش میشود!
وی افزود: متأسفانه این روش یکی از بدترین مهندسیها و سیاستگذاری فرهنگی در رسانه ملی است. این رویکرد به نظرم دقیقاً خلاف آرمانهای انقلاب است؛ آرمانهایی که قرار بود در آن زندگی برابر تبلیغ شود، اما آنچه میبینیم در حقیقت نمودی از تجملگرایی و زندگی مصرفی است. در حقیقت وقتی ۹۰ درصد جامعه از تأمین کالاهایی که در تبلیغات بازرگانی تلویزیون دیده میشود محروم هستند و نمیتوانند آنها را خریداری کند پس در چنین شرایطی صحبت از برابری بیمعناست.
پولدار شدن را هدف کردهایم
وی بابیان اینکه چرا باید سیما آمال و آرزوی مردم را پولدار شدن نشان دهد؟ گفت: در خیلی از تیزرهای تبلیغاتی میبینیم برای مردم جایزههای گذاشته میشود تا اگر آنها از یک میزان بیشتر خرید داشته باشند این امکان را به دست آوردهاند در قرعهکشی شرکت کنند و جایزههای بزرگ به دست آورند! این روش دقیقاً همان تصویرسازی از زندگی تجملاتی و مصرفگرایی است که آرمان و آرزو را تنها در پول میبیند. نکته تأسفآورتر اینکه برخی از این پیامهای بازرگانی وعده سفرهای خارجی را میدهند. آنها به مخاطب القا میکنند اگر شما کاری که میگویند را انجام دهید بهجایی سفر خواهید کرد که در آن آسایش و راحتی حاکم است!
وی متذکر شد: سؤالی از مدیران سیما دارم. آیا آنها زندگی در داخل کشور را سخت میدانند که به مردم توصیه میکنند زندگی آرمانی خود را در خارج از کشور جستجو کنند؟ اگر به این امر باور ندارند پس چگونه در پیامهای بازرگانی خود، وعده جایزه سفر به خارج را میدهند. این در حالی است روزگاری جوایز سفر به خانه خدا و عتبات عالیات بود، ولی هماکنون سفر آرمانی در پیامهای بازرگانی کشورهای اروپایی خلاصهشده است!
سیما خود را دروغگو جلوه میدهد
این کارگردان با اشاره به اینکه دیدگاههای متضاد در سیما مخاطب را نسبت به رسانه ملی بدبین کرده تصریح کرد: مدیران سیما فکر میکنند مردم نسبت به پیامهای بازرگانی، قدرت ارزیابی ندارند پس در این مسابقات و قرعهکشیهای تلویزیونی وعده سفر به خارج را میدهند، اما در سریالهای تلویزیونی دائم حرف از بد بودن خارج میزنند! در این شرایط آیا مخاطبی که در ابتدا، انتها و وسط برنامه سفر خارجی را به عنوان آرمان دیده چگونه باور کند توصیههای سریالها درست است؟
شفق ادامه داد: توصیف و تبلیغ زندگی لاکچری تنها به تبلیغات تلویزیونی خلاصه نشده است، بلکه در دیگر برنامهها نیز آن را میبینیم. مثلاً در برخی سریالهای شبکه نمایش خانگی زندگی اعیانی به عنوان یک سبک زیست مطلوب نشان داده میشود، زیرا تولیدات این حوزه بهشدت پایین است. وقتی کیفیت و معنا پایین میآید سازنده مجبور میشود با تصاویر فریبنده مخاطب را جذب کند. نمونه دیگر سریالهای شبکه نمایش خانگی است. در این کارها عمدتاً ماشینهای مدلبالا و لباسهای آنچنانی میبینیم، درصورتیکه اکثر مردم چنین امکاناتی ندارند. پس چرا باید کارهای مربوطه تنها به روی این نکات تمرکز کنند؟ جواب این امر نیز روشن است. آن هم کسب مال بهواسطه فریب مخاطب است.
تاثیرات پیامهای بازرگانی روی خانوادهها
وی درباره آسیبهای مخرب پیامهای بازرگانی یادآور شد: بسیاری از پیامهای بازرگانی تأثیرات خوبی روی خانوادهها ندارند، چون وقتی کالای تبلیغ میشود که نانآور خانواده قادر نیست آن را برای خانه خود بخرد در نتیجه اعضای خانواده دستخوش ناملایمات شده و نسبت به هم رابطه دوستانه را از دست میدهند. این در حالی است که در توصیههای دینی و سیره ائمه(ع) بارها سفارش شده بهگونهای زندگی کنید که نسبت به همسایه خود اختلاف چندانی نداشته باشید. آیا در جامعه شهری امروز مردم دغدغه همسایه خود را دارند؟
بیشتر بخوانید:
حجتپناه: سودآوری جایگزین ارزشها شده است
دهنادی: کسب درآمد در تلویزیون بر فرهنگسازی ارجح است
میری: تبلیغات تلویزیونی مروج فرهنگ سرمایهداری هستند
شفق اضافه کرد: البته مردم را در این میان گناهکار نمیدانم، بلکه رسانهها را در این زمینه، ایفاگر نقش اصلی هستند چون اگر آنها آرمانی درست را برای جامعه تصویر میکردند دیگر مخاطب زندگی ایدهآل خود را در سبک زندگی لاکچری جستجو نمیکرد.
وی در جواب به این سؤال که چرا در دهه ۶۰ سبک زندگی لاکچری با عنوان زندگی طاغوتی نام برده میشد ولی امروز اینگونه نیست؟ ابراز کرد: مردم عوض نشدهاند، بلکه تولیدات رسانه سلیقه آنها را عوض کرده است. سلیقهسازی یکی از وظایف سیماست، بنابراین اگر میبینیم ذائقهسازی بهدرستی انجام نشده، دلیل آن را باید در بیکفایتی برنامهسازان تلویزیون جستجو کرد.
ممنوع بودن پیام بازرگانی در دهه 60
وی افزود: در دهه ۶۰ تبلیغات بازرگانی به این شکل که هماکنون شاهدش هستیم ممنوع بود، زیرا این روش یک نوع دروغگویی محسوب میشد، ولی در ادامه به بهانههای مختلف نگاههای انقلابی از سیاستهای تلویزیون دور شد. در چنین شرایطی مهمترین بهانه برای مدیران این است که بودجه دولتی آنها از بین رفته و آنها مجبورند برای کسب درآمد تن به این تبلیغات بازرگانی دهند!
شفق در پایان تأکید کرد: من با کاهش بودجه صداوسیما مخالفم، ولی این موضوع را به عنوان بهانه مدیران برای رویکرد فعلی قبول ندارم، زیرا وقتی نهادهایی چون صداوسیما از دادن مالیات معاف هستند، از کمکهای دولتی بهرهمند شدهاند، پس نباید انتظار داشته باشند در وضعیتی که کشور درگیر مشکلات فراوان است به آنها کمکهای خارج از اندازه شود.
انتهای پیام