شناخت دقیق اندیشههای شهید صدر نیازمند توصیف شرایط اجتماعی عراق است
رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی اظهار کرد: جای توصیف شرایط اجتماعی و سیاسی عراق در زمان شهید صدر در کتاب «نا» خالی است، چراکه حزب بعث کشتارهای بسیار خونینی راه انداخت و این باعث ایجاد ساختاری شده بود که مردم عراق به میزان بیشتری به سمت مرجعیت گرایش پیدا کنند.
به گزارش خبرنگار ایکنا، مراسم مجازی رونمایی از کتاب «نا»، جدیدترین اثر پژوهشگاه تخصصی شهید صدر درباره زندگی و زمانه این شهید والامقام، عصر امروز، دوشنبه، ۱۷ آذرماه با سخنرانی آیتالله احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی و مریم برادران، نویسنده کتاب برگزار شد. متن سخنان اشرف بروجردی در ادامه میآید:
کتاب «نا» فارغ از جنبههای هنری و بدیع آن، یک اثر ماندگار و ارزشمند است. سرکار خانم بنتالهدی و آمنه صدر آشنا هستم و خاطرات زیادی از آن ایام دارم. علمای علم رفتار در ترسیم شخصیت و شکلگیری اندیشه افرد، عوامل مختلفی را مؤثر میدانند. برخی معتقدند یک فرد براساس ذات و وجود خودش یاد میگیرد، آموزش میبیند و همان رفتار را به سطح جامعه تعمیم میدهد. اگر نگاه قرآنی داشته باشیم، هر کسی براساس شاکله وجودی خود عمل میکند. روانشناسان هم چنین نگاهی دارند که اگر افراد دو قلو را در دو محیط متفاوت و با دو شیوه تربیت کنید، طبیعتاً رفتار ساطع شده از آن دو فرد همسان نیست. برخی بر تأثیر شرایط تربیتی و محیطی بر شکلگیری شخصیت افراد تأکید میکنند. در قرآن کریم نیز آمده است «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۙ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد، در حالی که هیچ نمیدانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر دانا شوید و شکر این نعمتها را به جای آورید»(نحل/ 78) این تعبیر قرآنی تأثیر آموزشهای محیطی بر شکلگیری رفتار افراد است که خداوند به آن اشاره کرده است.
علمای علم رفتار هم دقیقاً این مسئله را مطرح میکنند که اگر شخصی را تحویل ما دهید، از منظر رفتاری میتوانیم رفتار وی را تغییر دهیم. شهید صدر را هم نمیتوانید منفک از شرایط اجتماعی او ببینید. ایشان در خانوده صدر پرورش پیدا کرد و همه میدانیم سابقه این خاندان چقدر در شکلگیری باورهای دینی در همه جامعه اسلامی تأثیر دارد و همه مسلمانان متأثر از این خاندان هستند، لذا در جبلعامل همان صداهایی را میشنویم که در درون خانوده شهید صدر میشنویم.
اثر شرایط خانوادگی و اجتماعی بر شکلگیری شهید صدر
حضرت آیتالله شهید محمدباقر صدر در نجف در کنار خانوادههای بسیاری از علما همانند خاندان حکیم، بحرالعلوم و ... بودند، لذا در نجف مجموعهای از علما و فضلا بودند که همگی در جهت تبیین اندیشه دینی اقدام میکردند. بنده حدود سه سال داشتم که آیتالله حکیم فوت کردند و آن موقع خیابانهای نجف یکدست افراد دارای عمامه سیاه و سفید بود، لذا تمرکز وجود علما در آنجا در باور شهید صدر تأثیر گذاشته تا بتوانند این باورهای دینی را شکل دهند.
اگر در جامعه آن روز عراق نگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم در آن مقطع حزب بعث عراق به عنوان یک حزب بیدین و مروج کمونیسم حاکم بود، لذا ایشان به فکر تأسیس حزب اسلامی افتادند تا ندای اسلام در جامعه بلند شود. این نکات را بیان کردم تا تأکید کنم شهید صدر به تنهایی نبود که منجر به پدید آمدن چنین اندیشههایی شد، بلکه مجموعه عواملی در جهت ظرف زمانی و مکانی و خاندانی که داشتند، به ایشان کمک کرد تا با فراغ بال بتوانند اندیشه خود را ترویج کنند و امروز جامعه اسلامی از آن بهره ببرد.
شهید صدر سرمایهای برای جهان اسلام هستند که باید به آن توجه و به نسل بعدی معرفی کرد تا بدانند چگونه باید زندگی کنند. وی میتوانست برای آینده جهان اسلام یک شاخص و میزان در راستای جمع مبانی دینی با زندگی در دنیای امروز باشد. امام موسی صدر همین شاخص را در لبنان داشتند و اکنون بعد از چهل سال از نبود ایشان، این آثار وجودی در لبنان قابل مشاهده است.
ریشه تمایل به عدالت
به نظرم شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان عراق لازم است در این کتاب توصیف شود، چراکه جای آن خالی است. حزب بعث کشتارهای بسیار خونینی به راه انداخت و این باعث ایجاد ساختاری شده بود که مردم عراق مرجعیت را بیش از پیش قبول داشته باشند. البته در همان شرایط سیاسی و اجتماعی نسل جدیدی در عراق شکل گرفته بودند که تمایل به بیدینی و کمونیسم در راستای ایجاد عدالت داشتد، لذا بررسی این مسائل در کتاب به جمعبندی بهتر آن کمک میکند؛ هرچند کتاب ارزشمندی نگاشته شده است و نوعی از تاریخ شفاهی است که با قلمی زیبا و روان تنظیم شده است.
نکته دیگری که باید اشاره کنم، این است که سازمان اسناد کتابخانه ملی، خانه دوم همه کسانی است که بخواهند تلاش علمی انجام دهند و امیدواریم بتوانیم در این زمینه راهگشا و پایگاهی برای اندیشههای نوین باشیم.
شیفتگی و انصاف
همچنین مریم برادران، نویسنده کتاب، در این نشست به ایراد سخنرانی پرداخت که متن سخنان وی در ادامه میآید:
هرچه بیشتر میگذرد، با دیدن بازخورد نظرات مختلف درباره کتاب، به میزان بیشتری میفهمم چه جسارتی کردهام. بنده چون شهید صدر را دوست داشتم، این کتاب را نوشتم، چراکه توانستم با شهید صدر ارتباط بگیرم و معتقدم اگر شیفته کسی نباشم، در رابطه با وی کتابی نمینویسم که البته سعی میکنم جانب انصاف را رعایت کنم، چراکه اینکار برایم لذتبخش است.
این کتاب فقط یک روایت یعنی روایت بنده است که توانستهام در قالب محدودی که انتخاب کردهام، با دیگران در میان بگذارم. معتقدم بسیاری از امور متعلق به نویسنده و ضرورتی ندارد همه را در متن بگذارد، بلکه بهتر است مطالبی را در خلاً بگذارد تا اگر برای خواننده دلنشین شد، خود وی هم دنبال تحقیق برود.
نکته دیگر اینکه برای نگارش این کتاب برای اولین بار در عمرم با متون عربی آشنا شدم و به میزان زیادی هم استفاده کردم و با دیگران به اشتراک گذاشتم. با مطالعه این متون، مطالب زیادی را هم آموختم و در جاهایی به قصد، الفاظ عربی را بدون ترجمه آوردم که البته با انتقادهایی هم مواجه شد. نمیخواهم اشتباهات خود را توجیه کنم، اما برخی از موارد همانند ترجمههایی که برخی گفتهاند، کمرنگ است و به نظرم بیدلیل نبوده است، باعث شد تا چنین کاری انجام دهم. بنده فقط ورود خودم به این عرصه را با دیگران به اشتراک گذاشتم و بسیار خوشحال میشوم افراد دیگری وارد این حوزه شوند و امیدوارم توانسته باشم اقدامی انگیزهبخش انجام دهم.
مولف «نا»: نقدها را بیشتر دوست دارم
گاهی اوقات برخی از افراد را آنقدر بزرگ میدانیم که معتقدیم در حد توانایی ما نیست وارد این عرصه شویم، اما بنده اینکار را انجام دادم و همچنان منتظر نقدهای بعدی هستم؛ هرچند که امیدوارم جامعه ما جامعهای گفتوگویی براساس نقد منصفانه باشد و به جای توهین، رد کردن و کلیگویی اقدام به دیالوگ کنیم، چراکه کلیگویی، ما را به جایی نمیرساند، بلکه باید وارد واقعیتها شویم. بنده به شخصه سخنان منفی در باب کتاب را بیشتر دوست دارم، چون به من کمک میکند تا متوجه اشتباهات خود شده و در کتابهای بعدی مورد توجه قرار دهم.
خیلیها بحثهایی در باب سبک کتاب داشتهاند که در این زمینه باید بگویم کار ما تاریخ شفاهی نیست، چراکه در تاریخ شفاهی، گفتوگوی چالشی عنصری مهم است، اما بنده این امکان را نداشتم و حتی هدفی برای آن تعریف نکردم که با آدمهای بیشتری گفتوگو کنم، بلکه بیشتر بر اساس متن کار کردم. برای نگارش این کتاب، با اسناد هم مواجه بودم؛ اسنادی که تأیید لازم را گرفته بودند. حتی در مورد برخی از اسناد که دو روایت وجود داشت، روایت خانم فاطمه صدر، همسر شهید صدر را مبنا گرفتم. کمتر سعی کردم تحلیل و نقد کنم و اگر هم تحلیلی وجود دارد، به صورت شخصی بوده است.
اصل سبک کار من براساس خاطره است که سعی کردهام با فهم زمینه، یک روایت زندگینامهای بنویسم و امیدوارم روزی تاریخ شفاهیهای خوبی در این زمینه نوشته شود. موضوع دیگر خانوادهمحوری است که در نقدها و یادداشتها وجود دارد. من معتقدم بزرگی افراد را میتوان طریق خانواده آنها فهمید، چراکه ممکن است کسی در اجتماع بتواند نقش بازی کند، اما در خانه خود چنین اثری نداشته باشد. به همین دلیل از خانواده شروع کردم و نشوتم که شهید صدر، فردی بسیار بزرگ و مورد احترام و مطرح است، اما در خانه، یک پدر، همسر، پسر و بسیار متواضع است.
محوریت گفتوگو در زندگی شهید صدر
شهید صدر شخصی پر گفتوگو است و این برای من بسیار جذاب بود. به نظرم جای این مقوله یعنی گفتوگومحوری در جامعه ما خالی است، بنابراین شروع بنده از خانواده صرفاً یک تکنیک نیست، بلکه بررسی آن هسته محوری است که واقعیت هر انسانی را نشان میدهد. خوشحالم که چنین تجربهای داشتهام و با همه نقصهایی که داشته است، پذیرفته شد. برخی افراد سخنان متفاوتی دارند، لذا معتقدم باید شرایط به گونهای باشد که به سخنان هم گوش دهیم تا به نتایج اثربخشی برسیم.
از وقتی این کتاب را نوشتم، به میزان بیشتری با کاستیهای خود آشنا شدم، لذا امیدوارم وقتی با انسان بزرگی آشنا میشویم، مطالعه در باب آنها صرفاً از باب تفنن نباشد، بلکه از این اندیشهها به خوبی بهره بگیریم.
انتهای پیام