شاکر: تحدی مطلق قرآن بیمعنی است / قاسمپور: زمانمند دانستن تحدی جاودانگی قرآن را مخدوش میکند
محمدکاظم شاکر ضمن بیمعنی دانستن تحدی مطلق قرآن، تصریح کرد: قرآن خارقالعاده نیست و خود قرآن تعبیر معجزه را برای خودش به کار نبرده است؛ اصطلاح معجزه در قرن سوم و در تعامل با متکلمان مسیحی و یهودی به وجود آمده است.
به گزارش ایکنا؛ جلسه نقد و بررسی کتاب «رویکردی نو به اعجاز قرآن کریم»، اثر محمدکاظم شاکر به همت انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی و با حضور محسن قاسمپور، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان و روحالله محمدعلینژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، عصر امروز 18 آذرماه برگزار شد.
در ابتدای نشست، محمدکاظم شاکر به توضیح درباره وجوه نوآوری کتاب پرداخت و اظهار کرد: اعجاز قرآن بحث درازدامنی است که از قرن سوم هجری که اصطلاح اعجاز قرآن مطرح شده، تاکنون کتابهای فراوانی درباره آن و با رویکردهای مختلف نوشته شده است؛ اما آنچه بنده به عنوان رویکرد نو در این کتاب آوردم، مشتمل بر چند نکته است و به طور خلاصه، کتاب در سه محور دارای حرف جدیدی است که در کتابهای دیگر اعجاز قرآن مشاهده نکردم. هر سه نکته هم چالشبرانگیز است و در میان علمای مسلمان مخالفان جدی دارد. نکته اول و حرف اولی که بیان کردیم و شاید برای برخی چالشبرانگیز باشد، این است که گفتیم قرآن متنی فوقالعاده است و نه خارقالعاده؛ یعنی این کتاب از نظر ادبیات و بلاغت فوقالعاده است، اما خارقالعاده نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: معنای این سخن آن است که قرآن به معنای اصطلاحی معجزه نیست. حتماً اطلاع دارید که تای معجزة تای مبالغه است، مثل تای علامة. پس خود قرآن معجز نیست. معجزه در اصطلاح ادیان ابراهیمی از جمله دین یهودی و مسیحی بوده، بعد وارد کلام اسلامی شده و ما اصطلاح معجزه را درباره قرآن نداریم. در روایات هم اصطلاح معجزه خیلی زیاد نیست. شاید انتظار دارید کتابهایی مثل صحیح بخاری و صحیح مسلم و کافی کلینی یک باب گسترده درباره اعجاز قرآن باز کنند، ولی ما روایات اندکی داریم که در آنها کلمه اعجاز آمده است، مضاف بر اینکه امکان دارد اصطلاح معجزه در آن روایات به دلیل نقل به معنا باشد. اصطلاح معجزه در قرن سوم به وجود آمده و آن هم در تعامل با متکلمان مسیحی و یهودی بوده است. اعمال حضرت موسی مثل تبدیل عصا به اژدها یا زنده کردن مردگان از سوی عیسی واقعاً معجزه و خرق عادت بود. به همین دلیل، این اصطلاح در کلام مسیحی و یهودی بوده و اقدامات پیامبرانشان هم معجزه بوده، اما وقتی مسلمانان با این سوال مواجه شدند که معجزه پیامبر شما چیست، گفتند معجزه پیامبر ما قرآن است. در حالی که اینجا اشتباهی صورت گرفته و هرگز قرآن خود را معجز معرفی نکرده است، بلکه آنچه قرآن ادعا کرده این است که هر پیامبری می آید، مردم حق دارند بپرسند به چه دلیل تو پیامبری و باید نشانه بیاورد.
وی در ادامه اظهار کرد: پیامبران نباید معجزه بیاورند، بلکه باید نشانهای بیاورند که دلالت بر صدق دعوت آنها بکند. عقل هم همین را میگوید. نشانه دالّ بر صدق نبوت یک پیامبر اعم است از آنکه معجز باشد یا معجز نباشد. نشانهها ممکن است در عصری بر اساس اقتضای آن عصر، به صورت معجزه باشد. در اعصار گذشته عقلانیت ضعیف بوده، لذا مردم خواستار اعمال خارقالعاده بودند. بنابراین قرآن نگفته پیامبران لازم است معجزه بیاورند، بلکه باید نشانه بیاورند. البته نشانه باید برای مخاطب روشن باشد. بنابراین قرآن نشانه روشن است، چراکه پیامبر چهل سال میان مردم زندگی میکرد و مردم کاملاً ایشان را میشناختند و میدانستند ایشان سواد خواندن و نوشتن ندارد. سوره عنکبوت هم صراحتاً به این مسئله اشاره میکند: «وَمَا کُنْتَ تَتْلُو مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِیَمِینِکَ إِذًا لَارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ؛ و تو هیچ کتابى را پیش از این نمىخواندى و با دست [راست] خود [کتابى] نمىنوشتى و گر نه باطلاندیشان قطعاً به شک مىافتادند». پس قرآن فوقالعاده است، اما خارقالعاده نیست.
بیمعنایی تحدی مطلق
شاکر در ادامه به بحث تحدی قرآن اشاره کرد و گفت: نکته دوم این است که بنده تحدی مطلق قرآن به این معنا که برای هر زمان و مکانی است را قبول ندارم. دلیل این است که اگر بیست و سه سال رسالت پیامبر(ص) را سه قسمت کنیم، آیات تحدی فقط در قسمت میانه نازل شده است؛ پس لازمه اینکه پیامبر(ص) گواه صدق برای نبوت خود بیاورد، تحدی نبوده است، چون در هشت سال اول و سوم آیات تحدی نبوده است. پس لازمه بینه بودن قرآن تحدی نبوده است. آیات تحدی صرفاً در پاسخ به مخالفان بوده است که میگفتند پیامبر(ص) این آیات را از شعرا یاد گرفته است. قرآن برای آنکه آنها را سر جای خودشان بنشاند، میگوید اگر راست میگویید شما هم بروید. پس تحدی مخصوص زمان و مکان خاص است و تحدی مطلق معنادار نیست. حاشا و کلا که قرآن به امر نامعقولی امر کند. آیا شما میتوانید مثل حافظ و مولانا شعر بگویید؟ خیر، چون همه اینها تک هستند و تک بودن یک اثر مستلزم اعجاز نیست.
روشمندی و نوآوری؛ ویژگی آثار مؤلف
در ادامه نشست، محسن قاسمپور به توصیف اثر و بیان ملاحظات خود پیرامون کتاب پرداخت و اظهار کرد: آثار دکتر شاکر حاوی چند محور است؛ اول اینکه از سر دغدغه و عشق به ساحت قرآن است. وقتی نقطه عزیمت محقق از عشق و علاقهمندی باشد، خیرات فراوانی در پی دارد. ویژگی دوم نوآوری و جنبه ابتکاری آثار و دوری از کارهای تکراری است. مطلب سوم جنبه انتقادی داشتن به معنای واقعی کلمه است. همچنین آثار ایشان تأثیرگذار است. ایشان سراغ موضوعاتی میروند که تصور میشود کارهایی درباره آن صورت گرفته است، مثل همین بحث اعجاز. مطلب بعدی هم متد داشتن و روشمندی مباحث است.
وی افزود: نگاه جدید به هر مسئلهای ملاحظات خاص خودش را دارد و ضمن مزایایی که دارد، سوالاتی را ایجاد میکند. به عنوان مثال، با اعتقاد به زمانمند بودن تحدی، جاودانگی قرآن چگونه اثبات میشود. من معتقدم این کتاب برای نویسنده از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. کتاب شامل پانزده درسگفتار است که ایشان در دانشگاه علامه تدریس کردند. هر جلسهای را با مقدمهای شروع کردند و این نظم نشانه روشمندی آثار ایشان است. در بحثهای ایشان موضوعات مهمی مثل نشانه یا آیت بینه بودن مهم برجسته شده است و بحثهای آخر هم بحث ساختار و نظم قرآن است.
چالشهای تفکیک ساحت اعجاز از ساحت الاهی بودن
در ادامه نشست، محمد علی نژاد به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: زاویه نگاه دکتر شاکر نسبت به قرآن این بوده که قرآن را مسلماً یک کتاب الهی و غیر بشری میداند. وی این غیر بشری بودن قرآن را مجزا از معجزه بودن قرآن میداند و میگوید قرآن صرفاً یک بینه است. در مقام مثال هم گفتند کسی که داعیهدار دانش کامپیوتر است، وقتی کاری انجام میدهد، برای مخاطبش اثبات میشود کارشناس رایانه است، اما کاری که انجام داده خارقالعاده نیست. بعد فرمودند اگر قرآن متفرد است، اشعار حافظ هم متفرد است. سوال بنده این است آیا واقعا میشود اشعار حافظ و آیات قرآن را در یگانه بودن به مثابه هم دانست؛ یعنی همانطور که ظرایفی در اشعار حافظ است، در آیات قرآن هم هست. آیا به جهت غیر خارقالعاده بودن، میشود این دو را عین هم دانست. وقتی ساحت اعجاز را از الاهی بودن تفکیک میکنیم، این سوال پیش میآید که آیا واقعاً الاهی بودن قرآن لازمهاش معجزه بودن قرآن نیست؟ اگر اعجاز را از آن بگیریم، الاهی بودن آن زیر سوال نمیرود؟ اینها نکاتی بود که به ذهن من رسید.
انتهای پیام