تضعیف مرجعیت حوزویان؛ مهم‌ترین آسیب در تعامل حوزه و دانشگاه


تضعیف مرجعیت حوزویان؛ مهم‌ترین آسیب در تعامل حوزه و دانشگاه

حجت‌الاسلام والمسلمین حکیمیان بیان کرد: مهم‌ترین آسیب و عامل در راستای تعامل همکاری‌های حوزه و دانشگاه، از دست رفتن مرجعیت حوزویان نزد دانشگاهیان بود. این آسیب اکنون هم هست و هر روز که جلوتر آمدیم، این مرجعیت بیش از پیش از دست رفته و بیشتر خدشه‌دار شده است. به نظر می‌رسد باید این مرجعیت را بازسازی کنیم.

تضعیف مرجعیت حوزویان؛ مهم‌ترین آسیب در تعامل حوزه و دانشگاه

به گزارش ایکنا، مراسم افتتاحیه همایش مجازی «علوم انسانی – اسلامی، پژوهش و فناوری»، امروز، ۲۰ آذر با سخنرانی عبدالساده نیسی، مدیر کل دفتر حمایت و پشتیبانی امور پژوهشی و فناوری وزارت علوم؛ حجت‌الاسلام والمسلمین حکیمیان، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه؛ غلامحسین رحیمی، معاون پژوهشی و فناوری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری؛ حسینعلی قبادی، رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین بهرامی، رئیس مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و محمدجواد هراتی، رئیس پژوهشگاه علوم و معارف برگزار شد؛ در ادامه متن صحبت‌های حجت‌الاسلام و المسلمین حکیمیان، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه از نظر می‌گذرد؛

کلام خود را به بخشی از سخنان امام خمینی(ره) آغاز می‌کنم که در تاریخ 19 آذر سال 1364 و در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان شده است. ایشان فرموده‌اند: اما مسئله دانشگاه یک مسئله فوق‌العاده است، این افرادی که از دانشگاه خارج می‌شوند یا مخرب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشورند، یا کشور ما را رو به اسلام می‌برند یا منحرفش می‌کنند. این از چیزهایی است که از دانشگاه برمی‌آید، چنانکه از حوزه‌های علمیه برمی‌آید و از این جهت خیلی مهم است.

امام خمینی(ره) و حوزه و دانشگاه

امام در سازندگی و یا انحراف یک کشور و در کشور ما در علل انحراف از اسلام، بین حوزه و دانشگاه تفاوتی نمی‌گذارند و می‌گویند چنان‌که حوزه می‌تواند سازندگی کند، می‌تواند انحراف داشته باشد و در مورد دانشگاه نیز هیمن‌طور است و فرقی بین این دو نهاد نیست. در فراز دیگری می‌گویند دانشگاه را باید شما رو به خدا ببرید، رو به معنویت ببرید و همه درس‌ها هم خوانده شود و همه درس‌ها هم برای خدا خوانده شود. اگر توانستید که برای این کار بروید و این کار را بکنید، موفق هستید، چه برسید و یا نرسید به مقصدتان. در جای دیگری فرمودند، اما اینکه بخواهیم همین اسلامی بودن را الهی کنیم و بخواهیم الهی باشد، برای خود ما نیز فایده دارد، خواه موفق باشیم یا نباشیم.

در فرازهای دیگر این سخنرانی امام هست که فرمودند: اسلام با هیچ علم و رشته‌ای مخالف نیست، مگر موارد بسیار اندکی از آنها که با اسلام و الهی بودن ناسازگار هستند و می‌گویند مشکلی با علوم دانشگاهی نداریم. با توجه به بحثی که امام مطرح می‌کند باید بگویم که موضوع و مسئله را دقیق تشخیص نداده‌ایم که امام فرمود نهاد علم را هم دانشگاه و هم حوزه باید الهی کند، تا کشور الهی شود. چون دانشگاه‌ها و حوزه‌ها هستند که جنبه‌های هدایت‌گرانه یک اجتماع را عهده‌دارند و مدیران آینده و متخصصان آینده و راهنمایی‌کنندگان مردم از این دو حوزه هستند.

آسیب‌هایی که مرجعیت حوزه را مخدوش کرده است

اما یک مسئله مهم این است که چه آسیب‌هایی در این مسیر داشته‌ایم. اولین آسیب این بود که مسئله را درست نشناختیم، ببینیم مقصود امام از تعامل و همکاری حوزه و دانشگاه چه چیزی است. ما به یک سری مسائل حاشیه‌ای پرداخته‌ایم که آیا مراد از وحدت، وحدت فیزیکی است و یا چیز دیگری است و ... . اما امام وظیفه دو مجموعه را الهی‌شدن می‌داند. آسیب دیگری که در این مسیر پیدا کردیم، این بود که استکبار، ما را مشغول کرد و آسیب زیادی به این راه زد.

جنگ تحمیلی، بسیاری از فرصت‌ها را گرفت و منافقین با ترورها، جو تعامل را از بین بردند. اول انقلاب دور هم جمع می‌شدیم و بحث‌های عمیقی داشتیم، اما این فرصت را منافقین از ملت گرفتند و قطعا یک مسئله حساب‌ شده استکباری بود که آنها در این مسیر وظیفه داشتند تا ایران نوپای خیزش‌کرده، جایگاه خود را پیدا نکند و نتواند در امت‌های دیگر تاثیر بگذارد. لذا اکثر نیروهای مذهبی و دانشگاهی به جبهه‌ها رفتند و بسیاری از نیروهای ما ترور شدند.

موضوع دیگر، کم بودن روحانیون تأثیرگذار و آماده برای اینکه بتوانند انقلاب را دقیقا به پیش ببرند. ما به اندازه کافی کادرسازی نکرده بودیم و نتوانستیم به اندازه لازم برای همکاری حوزه و دانشگاه کادر داشته باشیم. یعنی تعداد کمی از روحانیون مبانی علوم دانشگاهی را می‌دانستند و آشنای به علوم دانشگاهی بودند. آنها نیز یا ترور شدند که امثال شهید مفتح و بهشتی بودند یا تعدادی از آنها نیز مجبور شدند به مسائل جنگ بپردازند.

تضعیف مرجعیت حوزویان

مهم‌ترین آسیب و عامل در راستای تعامل همکاری‌های حوزه و دانشگاه، از دست رفتن مرجعیت حوزویان نزد دانشگاهیان بود. این آسیب اکنون هم هست و هر روز که جلوتر آمدیم، این مرجعیت بیش از پیش از دست رفته و بیشتر خدشه‌دار شده است. به نظر می‌رسد باید این مرجعیت را بازسازی کنیم. سابقا دانشگاهیان که برای معارف اسلامی تشنه بودند و از طرفی از اصطلاحات غیراسلامی هم خسته بودند، خود را به تعدادی از حوزویان روشنفکر می‌رساندند که آشنا به مبانی دانشگاه نیز بودند و اینها می‌توانستند دانشگاهیان را قانع کنند.

از طرفی، آن حوزویان نیز معمولا افرادی ساده‌زیست و دارای زیِ طلبگی بودند و این سادگی و در دسترس بودنشان بسیار مهم بود. اما این نگاه به درونی که حوزویان داشتند و از مسائل دنیوی کنار می‌رفتند، خود یک رغبتی برای دانشگاهیان تشنه معارف ایجاد می‌کرد که بعد از انقلاب این از دست رفت. چون حوزویان از خانه‌های محقر بیرون رفتند، ماشین‌دار شدند و دانش کافی برای اینکه تعامل لازم با دانشگاهیان داشته باشند، نداشتند. وقتی چنین وضعیتی به وجود آمد، دانشگاهیانی که یک زمینه ذهنی از مرجعیت قبل از انقلاب نسبت به شهید بهشتی داشتند، دچار تغییر نگرش شدند.

چرا دانشگاهیان از حوزویان فاصله گرفتند؟

دانشگاهیان دیدند حوزویانی که زی طلبگی آنها نقطه قوتشان بود این از دست رفته است، لذا این رویه موجب شد مرجعیت حوزیان نزد دانشگاهیان افول کند. به علاوه، اساتید معتقد و دانشجویان معتقد به جبهه رفتند و کسانی ماندند که بیشتر به مسائل انقلاب کاری نداشتند و حاشیه‌ای فکر می‌کردند.

نکته دیگر، امکانات بیش از حد فضای مجازی و تکنولوژی‌های روز و سیلی از شبهات مختلف بود که نوعا دانشگاهی‌ها و اساتید حوزوی که در دانشگاه هستند، دارای دانش لازم در آن زمینه نبودند، در حالی که دانشگاهی‌ها توقع مرجعیت و پاسخگو بودن به روحانیت را داشتند.

خوشبختانه حوزه بیش از 10 هزار نفر را در خود جای داده که تحصیلات دانشگاهی دارند و امیدوارم نهادهای گزینشی بهترین‌ها را از حیث ساده‌زیستی و دانشی انتخاب کنند تا آنها بتوانند مرجعیت را برای تعامل بین حوزه و دانشگاه برگردانند.

انتهای پیام


بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

سفره شب یلدا سنتی با تزیینات بسیار شیک