نابرابری اجتماعی و کالایی شدن دانش و فرهنگ؛ زمینه فساد دانشگاهی
عباس کاظمی ضمن اشاره به وضعیت سرقت علمی در جامعه تصریح کرد: این امر ناشی از شیوه توسعهای است که نابرابری ایجاد کرده است و بیکارانی را تولید کرده است که راهی جزء رفتن به دانشگاه ندارند. عباس منوچهری هم کالایی شدن دانش و فرهنگ را عامل فساد دانشگاهی قلمداد کرد.
به گزارش ایکنا، نشست علمی «زوال اخلاق پژوهش در ایران» ظهر امروز 25 آذرماه به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
عباس کاظمی، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی مطالعات فرهنگی و اجتماعی، در این نشست به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: من عنوان بحث را نمیپسندم، چون فرض بر این است که در زمینه اخلاق پژوهش دوران خوبی داشتیم، ولی الان اخلاق پژوهش رو به زوال است. پس خود این عنوان چالشبرانگیز است ولی امروزه بسیاری از اتفاقاتی که میافتد مصداق امر غیر اخلاقی و سرقت علمی به شمار میآید. ضمنا دامنه سرقت علمی خیلی وسیع است و صرفا ناظر به نگارش رساله و پایاننامه نیست. پس موضوع پایاننامهها فقط یکی از موضوعات روز ماست.
وی افزود: اینکه الآن به این وضعیت رسیدیم ناشی از شیوه توسعهای است که نابرابری ایجاد کرده است و بیکارانی را تولید کرده است که راهی جزء رفتن به دانشگاه ندارند. داستان این است که الآن واسطههایی بین مدرسه و دانشگاه ایجاد شده است. خیلیها بعد از دوران مدرسه وارد فضای کار میشوند و بعد دوباره به فضای دانشگاه برمیگردند. خیلیها بعد از مدرسه کار پیدا نمیکنند و وارد دانشگاه میشوند. خیلیها هم به دانشگاه میروند و بعد ازدواج میکنند. این واسطههایی است که بین مدرسه و دانشگاه است. اینها باعث میشود برای افراد، خود دانشگاه موضوعیت نداشته باشند. طبق پژوهشی که ما انجام دادیم افرادی که نگارش پایاننامه خود را به دیگران میدهند به دلایل دیگری وارد دانشگاه شدند؛ مثل ارتقای شغلی یا چشم و همچشمی یا ترس از دست دادن موقعیت شغلی یا فشار خانواده و ... است.
وی در ادامه تصریح کرد: پس همه اینها محصول نظام نابرابری است که ایجاد شده است و دانشگاه را تحت تاثیر خودش قرار داده است و افرادی وارد دانشگاه میشوند که جایشان دانشگاه نبوده است. مضاف بر این، افرادی وارد دانشگاه میشوند که در آنجا منزلت پیدا کنند، میخواهند ارتقای طبقاتی پیدا کنند لذا مهندس و پزشک میشوند ولی بعد از فارغالتحصیلی نه تنها منزلتی پیدا نمیکنند بلکه بیمنزلت میشوند. ما اسم این پدیده را ناکامی منزلتی میگذاریم مثل مهندسی که راننده تاکسی میشود. این وضعیت ناکامی منزلتی است. مطلب بعد به خود جامعه دانشگاه برمیگردد. بیش از حد احساس میکنیم نابرابریها درون دانشگاه تشدید شده است. شکافهای درون دانشگاه گسترش پیدا کرده است. یک نمونه این شکافها، مسئله استادان پیمانی است که نوعی بیثباتکاری است. این موقعیت متزلزل همه جای نظام دانشگاهی برقرار است و نظام دانشگاهی از نابرابری شدیدی در لایههای مختلف رنج میبرد.
در این نشست عباس منوچهری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: فساد در عرصه دانشگاهی سادهترین عنوانی است که میشود برای این بحث تعیین کرد. شاخصترین نوع فساد در عرصه دانشگاهی تقلب در فعالیتهای پژوهشی است. من یک روش را برای بررسی این مسئله اتخاذ کردم و آن روش رئالیسم انتقادی است. این روش، روش تحقیق نیست بلکه شیوه مواجهه با عالم و واقعیات است. در رئالیسم انتقادی، واقعیات را در سه سطح میبینند: سطح اول دادهها است، سطح دوم روندهای فکری و فرهنگی است، سطح سوم زمینهها و ساختارها است. البته الآن وقت اجازه نمیدهد کاملا بحث را باز کنیم ولی تاحدی این سطوح را در قالب وجوه این آسیب تبیین خواهم کرد. یک نکته مهم این است خود همین روش یک مبنای فلسفی دارد و آن پدیدارشناسی هرمنوتیکی است که به خصوص در مورد انسانشناسی مطرح میشود. بنابراین در نهایت، هم با اعمال آدمها مواجهیم و هم با آنچه در پس این اعمال هست. بنابراین وقتی اعمال انسان را میبینیم، باید به آنچه در پس ذهن کنشگران هست توجه کنیم. آنچه در پس ذهن است همان سطح دوم است. در نهایت، باید به پسزمینهها توجه کرد. زمینهمند بودن جزء مختصات وجودی هر آدمی است. بنابراین نباید به تقلب به عنوان یک آسیب، فقط به صورت روانشناسانه پرداخت، بلکه باید سطوح بنیادین آن را هم در نظر گرفت.
کالایی شدن دانش، زمینهساز فساد دانشگاهی
وی ادامه داد: براین اساس من چند وجه تقلب را ذکر میکنم. اول، اقتصاد تقلب است. منظور از اقتصاد تقلب این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که دانش و فرهنگ کالایی شده است. در چارچوب همین امر، مواردی را اشاره میکنم. یک سوالی که میشود مطرح کرد در مورد خرید و فروش پایاننامه است که پدیده بسیار رایجی است و رسما برایش آگهی منتشر میکنند. بحث ما این است چگونه ممکن است دانشجوی دکتری، پایاننامه دکتری را بخرد و در دفاع هم موفق بشود. اگر راهنما و مشاور از ابتدا در کار نوشتن رساله با دانشجو مشارکت داشته باشند خیلی مشکل است دانشجو برود یک رساله بخرد و دفاع کند. بنابراین چون الآن رسالهها حالت کالا پیدا کرده است این مشکل به وجود آمده است. از آن طرف این مقالات و رسالهها را چه کسانی مینویسند؟ فارغالتحصیلان بیکار که توانمندی دارند. وقتی مدرسه کالایی میشود و مدارس غیر انتفاعی درست میشود که تماما کالا است این مشکل آغاز میشود. گرچه این فساد آنجا ظهور پیدا نمیکند ولی از آنجا آغاز میشود. به هر حال همه داریم در یک سیستم سرمایهداری که ساختار مناسبات سرمایهداری بر آن حاکم است و در توجیهات ایدئولوژیک فایدهانگارانه است زندگی میکنیم.
وی در ادامه اظهار کرد: بحث بعد سیاست تقلب است. رانتی شدن مناصب علمی و مدیریتی، از جمله هیئت علمی شدن در یک فضای سیاسی و جنگ جناحی، متقلبپرور است. در این حوزه یک تناقض اساسی در عملکرد متولیان در آموزش عالی مشاهده میکنید. از طرفی اصرار بر نوشتن و چاپ مقاله و ملاک شدن مقالات را شاهد هستیم و از طرف دیگر، جذب هیئت علمی که میدانند مقاله تقلبی دارد ولی به دلایل سیاسی و جناحی برایش یک راهی باز میشود. مسئله سوم هم فرهنگ تقلب است؛ یعنی تقلب آنگاه که ریشه در زمینههای فرهنگی دارد. باید توجه داشت که خود مدرکگرایی بیرویه و فرهنگ نخبهگرایی در حوزه دانش این زمینه را فراهم میکند.
انتهای پیام