قهرمانان دفاع مقدس معرفی نشدهاند/ سینمای ایران قهرمان ندارد
«تکتیرانداز» فیلمی درباره شهید عبدالرسول زرین است که بالاترین آمار هدفگیری موفق را در دفاع مقدس دارد. گزارش ایکنا از پشت صحنه این فیلم دفاع مقدسی و گفتوگو با عوامل این فیلم است.
ورود به منطقه جنگی
شهرک دفاع مقدس در اواخر آذر سرمای عجیبی دارد. به اتفاق گروه تصویری به ورودی میرسیم و بعد از هماهنگیهای انجام شده، داخل میرویم. لوکیشن فیلم جدید علی غفاری در سه بخش ساخته شده است. اردوگاه ایرانی، اردوگاه عراقی و صحنههای نبرد. آن روز قرار بود تصاویر در اردوگاه ایرانی گرفته شود. وقتی به محل فیلمبرداری میرسیم برای لحظهای خود را در منطقهای جنگی میبینیم.
محوطه اردوگاه ایرانی زمینی به مساحت 200 متر است که سنگرهای متعدد در آن بازسازی شده و چند جیپ نظامی نیز در آن قرار دارد. هنروران که تعدادشان زیاد است در گروههای دو یا سه نفره مشغول گفتوگو هستند، اما مشخص است سرمای هوا آنها را آزار میدهد. کامبیز دیرباز و امیررضا دلاوری نیز در گوشهای مشغول گفتوگو روی سکانسی هستند که به زودی گرفته شود. در همین حین با ابراهیم اصغری تهیهکننده فیلمهای دفاع مقدس روبهرو میشویم که در حال گفتوگو با علی غفاری کارگردان است. فرصتی برای گفتوگو پیدا میشود.
معرف خوبی برای قهرمانان جنگ نبودهایم
اصغری درباره چگونگی ساخت «تکتیرانداز» میگوید: سال گذشته در جلساتی که در انجمن سینمای دفاع مقدس داشتیم تصمیم گرفته شد برای امسال چند کار دفاع مقدسی خوب طراحی کنیم. تاکیدمان هم بر این بود موضوعاتمان بسیار ویژهتر و متفاوتتر با کارهای قبلی باشد. یکی از شخصیتهایی که در سینمای دفاع مقدس جایش خالی بود شهید عبدالرسول زرین است. این شهید جز نیروهای گردان اصفهان بود که شهید خرازی به او لقب گردان تکنفره داد، زیرا آمار هدفگیریهای موفق او در طول جنگ بالاترین میزان را در جهان داراست.
وی میافزاید: در رابطه با تکتیراندازها فیلمهای بسیاری در جهان ساخته شده که آخرین آن «آمریکن اسنایپر» نام دارد و کلینت ایستوود آن را کارگردانی و بردلی کوپر در آن نقشآفرینی کرده است. آمار تک تیرانداز آمریکایی قابل مقایسه با شهید زرین نیست، اما از آن چنان حمایتی به عمل آمد که کاندیدای اول اسکار هم شد، ولی ما با داشتن قهرمانان مثالزدنی نتوانستیم معرف خوبی برای آنها در سینما باشیم.
تهیهکننده «شور شیرین» تاکید میکند: برای اینکه بتوانیم تصویرسازی درستی از این شهید داشته باشیم تحقیقات میدانی بسیاری انجام شد. یعنی هم با خانواده و هم با دوستان او گفتوگوهایی مفصلی انجام شد تا کاری که ارائه میدهیم بتواند همخوانی لازم با واقعیت را داشته باشد. بر مبنای تحقیقات انجام شده بهنام علیزاده فیلمنامه را نوشت و از اوایل سال هم تولید آغاز شد.
وی اضافه میکند: این کار با سرمایهگذاری انجمن سینمای دفاع مقدس و بنیاد روایت فتح ساخته میشود. بعد از تعیین بودجه علی غفاری به عنوان کارگردان انتخاب شد، هرچند کاندیداهای دیگری هم بودند اما فکر میکنم بهترین گزینه برای این فیلم اوست. نکتهای که روی آن تاکید داریم این است که فیلم از جذابیت خوبی بهره میبرد، چون میخواستیم نشان دهیم قهرمانان هشت سال دفاع مقدس ما از نمونههای خارجی خود نه تنها چیزی کم ندارند، بلکه از آنها سرتر هم هست.
این سینماگر با بیان اینکه این فیلم برشی از زندگی شهید است ولی بر مبنای تخیل نویسنده داستان شکل گرفته میافزاید: درباره این فیلم جالب است بدانید بیشتر قصه از زاویه دید عراقیها میگذرد، زیرا ترسی که این شهید بر دل آنها انداخته بود جذابیت بالایی برای تصویرسازی داشت این اتفاق فکر نمیکنم تا به حال در فیلمهای دفاع مقدس رخ داده باشد.
وی درباره مشکلات پیش روی فیلمهای دفاع مقدس چنین توضیح میدهد: ساخت فیلم دفاع مقدسی نظیر کارهای اجتماعی نیست. دوم اینکه انتظار میرود در فیلمهای دفاع مقدسی تایم و بودجه به اندازهای باشد که از کارهای اجتماعی بیشتر باشد. سوم اینکه هر فیلم جنگی نیازمند به امکانات لازم است. این سه شرط اگر در کارهای مورد نظر مهیا باشد آن اثر به یک کار درخور توجه تبدیل خواهد شد اما اگر نباشد نباید انتظار چندانی از آن داشت. با این توضیح متاسفانه در فیلمهای دفاع مقدس این سه شرطی که گفتم به شکل مطلوبی در اختیار سینماگران قرار نمیگیرد. برای همین کار کردن در این حوزه بسیار دشوار است. البته تمام کمبودهای موجود باعث نمیشود تا افرادی که در این ژانر کار میکنند از ادامه راه مایوس شوند زیرا همه عوامل احساس میکنند حضورشان در چنین کارهایی به نوعی ادای دین به شهیدان است.
این تهیهکننده متذکر میشود: درباره کمبودهای موجود باید نکتهای را اضافه کنم. وقتی نهادهای نظامی در تولید چنین کارهایی مشارکت لازم را نمیکنند این سوال برایم پیش میآید که مگر در این فیلم رشادت و جانفشانی نیروهای آنها نشان داده نمیشود، پس چرا سعی نمیکنند با امکاناتی که در اختیارمان میگذارند به بهتر شدن فیلم کمک کنند؟
وی درباره الزام ساخت فیلمهای دفاع مقدس هم تصریح میکند: اگر از همه مردم دنیا بپرسید قویترین ارتش را کدام کشور دارد حتما به شما خواهند گفت؛ آمریکا، چون آنها به واسطه فیلمهایشان توانستهاند به صورت اغراق شده، داشتههای خود را نشان دهند اما ما تنها در قالب خبر نیروی نظامی خود را نشان میدهیم! درصورتیکه اگر بتوانیم این قدرت را به واسطه سینما در معرض دید جهانیان قرار دهیم از جهات مختلف نتایج خوبی به دست خواهیم آورد.
اصغری در انتهای سخنانش درباره انتخاب بازیگران هم چنین توضیح میدهد: در این کار سعی کردیم از بازیگرانی بهره بریم که در انتقال پیام فیلم بتوانند کارکرد بهتری داشته باشند. درباره انتخاب نقش اصلی هم کامبیز دیرباز بهترین انتخابی بود که میتوانست رخ دهد. امیررضا دلاوری و علیرضا کمالی دیگر بازیگران اصلی فیلم هم با دقت تمام انتخاب شدند و مطمئناً تماشاگران حاصل کار آنها در فیلم را خواهند دید. درباره انتخاب بازیگران نقشهای عراقی هم، کارگردان وسواس بسیاری داشت تا نظیر برخی آثار، گزینههای نامناسب به کار ضربه نزند.
بعد از گفتوگو با تهیهکننده، قرار شد سکانسی گرفته شود که چند بار تمرین برای آن انجام شده بود. در این صحنه دیرباز به همراه دلاوری گفتوگویی درباره شهدا و رزمندگان انجام میدادند و دلاوری که نقش فرمانده را ایفا میکرد از دیرباز میخواست دست از تکروی بردارد و به حرف بچههای اطلاعات عملیات گوش دهد.
نکته جالب اینکه در این صحنه در لحظه آخر ماشینی که قرار بود روشن شود بعد از چند بار استارت زدن روشن نشد! گروه فنی بعد از تعویض باطری، برای ادامه کار اعلام آمادگی کردند اما باز هم در حین گرفتن پلان ماشین روشن نشد. در نهایت این سکانس ضبط شد اما این سوال پیش آمد آیا با این امکانات میخواهیم در مقابل فیلمهایی چون «آمریکن اسنایپر»، معرف قهرمانان خود باشیم؟
سکانس پردردسر گرفته شد و گروه میزانسهای جدید را شروع به چیدن کرد. همین لحظه فرصتی پیش آمد تا با علی غفاری گفتوگویی انجام دهیم.
سینمای ایران قهرمان ندارد
کارگردان تکتیرانداز بیان کرد: این اولین فیلم دفاع مقدس من در سینماست، هرچند در تلویزیون این گونه را در قالبی سریال با نام «سفر به سرزمین ملائک» تجربه کردهام.
وی تصریح کرد: نبود قهرمان یکی از مهمترین نقصانهای سینمای کشورمان است، زیرا چند سالی است که فیلمهای ما مایوسکننده و خموده است بدون اینکه در خود قهرمانی داشته باشد. این در حالیست که در گذشته همیشه قهرمان عاملی برای رونق بخشیدن به سینمای کشورمان بود. «تک تیرانداز» چنین ظرفیتی را داراست. این ویژگی نیز دلیلی شد تا من کارگردانی آن را قبول کنم.
این کارگردان تصریح کرد: درباره مشکلات پیش رویمان بارها صحبت شده، چون هر فردی که میخواهد سینمای دفاع مقدس را تجربه کند با چنین مشکلی مواجه میشود، آنهم نبود امکانات است. برخی مواقع با مشکلانتی روبهرو میشویم که ابتداییترین امکان در فیلمهای جنگی است، اما بچههایی که در این پروژه کار میکنند تمام سختیهای پیش رو را با جان دل پشت سر میگذارند تا آنها هم توانسته باشند در حوزه دفاع مقدس کاری را انجام دهند.
غفاری با اشاره به اینکه به سینمای دفاع مقدس باید به صورت ملی نگاه کرد، بیان کرد: نباید تنها از انجمن سینمای دفاع مقدس یا شهرک توقع داشت در این رابطه فعال باشند، بلکه برای رسیدن به کمال مطلوب باید خیلیها همراهی کنند تا اتفاقات خوبی را در این ژانر شاهد باشیم. این اتفاق در سالهای ابتدایی جنگ رخ داد، اما امروز تنها به امکانات موجود در شهرک دفاع مقدس محدود شدهایم! من به شدت از این کمبودها دلگیرم ولی امیدوارم صدای ما به گوش مسئولان برسد تا آنها از خواب بیدار شوند زیرا همین روایتهاست که فرهنگ ما معرفی میکند، اما آن چیزی که من میبینم نشان از مرگ این ژانر در آینده دارد!
وی در انتها تاکید کرد: نسل بعدی از ما طلب خواهد کرد و ما نیز بدهکار آنها خواهیم بود، پس اگر نتوانیم شرایط را به درستی مهیا کنیم قادر نخواهیم بود به سوالات آنها پاسخ دهیم.
توجه به وجوه انسانی کاراکتر
سکانس بعد این کار مربوط به گفتوگویی دیگر میان دیرباز و دلاوری است، البته با این تفاوت که زاویه دوربین این بار از روبهرو است. باید گفت که در «تک تیرانداز» تمامی صحنهها با دو دوربین گرفته میشود. این امریست که مدتهاست در سینمای دنیا باب شده و اخیرا نیز در سینمای ایران نیز به آن توجه میشود. در این شکل فیلمبرداری فرم و تصاویر شکیلتر میشود، هرچند کار عوامل فنی نیز دو برابر خواهد شد.
در این سکانس چندان مشکلی پیش نیامد، زیرا قرار نبود از امکانات فرسوده شهرک استفاده شود، والا باز هم باید بارها و بارها تکرار انجام میشد. وقتی صحنه گرفته شد، برای زانوی دیرباز مشکلی پیش آمد که برای مداوا به چادری رفت که امکانات پزشکی در آن قرار داشت. این زمان فرصتی بود تا گفتوگوی با وی داشته باشیم. البته دیرباز تاکید داشت درباره فیلم حرف نزند و از گفتن سخنان تکراری نیز پرهیز کند. برای همین درباره جایگاه قهرمان در فیلمهای دفاع مقدس با او گفتوگو کردیم.
دیرباز در این گزارش درباره جایگاه قهرمان در سینمای ایران گفت: یکی از علتهایی که باعث شد چند سالی از سینما دور بمانم و به سمت سریالهای تلویزیونی رو بیاورم، فقدان وجود قهرمان در فیلمها بود، ولی در سریالها این خصیصه وجود داشت. در فیلمهای سینمایی کاراکترها زیاد شدهاند و گاهی یک فیلم 10 تا 12 کاراکتر دارد!
وی ادامه داد: من با سینما از دهه 60 آشنا شدم برای همین خوشحالم اکنون با فیلمی در حال کار کردن هستم که کاملاً قهرمانمحور است و امیدوارم ما هم بتوانیم این قهرمان ایرانی را به بهترین نحو در کارمان نمایش دهیم. برای بازی در «تکتیرانداز» تمام فیلمهای مطرحی که ساخته شده را تماشا کردهام. در میان کارهایی که دیدم هم تمرکزم روی فیلم «آمریکن اسنایپر» با بازی بردلی کوپر است.
این بازیگر بیان کرد: در این فیلم خودم حضور دارم پس چندان زبانم به تعریف نمیچرخد اما به عنوان مخاطب وقتی از بیرون به سینما نگاه میکنیم به راحتی جای خالی مخاطب احساس میشود، درحالیکه در دفاع مقدس آدمهای بسیاری داریم که هر یک از آنها قادرند الهامبخش یک فیلم سینمایی باشند. البته این نکته را هم مد نظر داشته باشیم که امکانات ما قابل مقایسه با سینمای آمریکا نیست.
دیرباز در پایان اعلام کرد: در «تکتیرانداز» سعی کردم بیش از اینکه نشاندهنده مهارتهای نظامی قهرمان قصه باشم به وجوه انسانی او بنگرم.
دو ساعتی از ورود ما به لوکشین میگذشت. سرما لحظه به لحظه بیشتر میشد، به اندازهای که مجبور بودیم صورتمان را با شال بپوشانیم. بازیگران نیز به محضی که فرصتی پیش میآمد سعی میکردند با رفتن کنار آتش خود را گرم کنند.
ارزشهای دفاع مقدس فراموشنشدنی هستند
سکانسی بعدی به گفتوگوی اسماعیل خلج و دیرباز اختصاص داشت. در این صحنه چند باری کار به دلیل خندههایی که ناخودآگاه پیش میآمد کات خورد، ولی در نهایت این صحنه نیز گرفته شد و همین فرصت کافی بود که گفتوگوی پایانی خود را انجام دهیم.
اسماعیل خلج بازیگر پیشکسوت سینمای ایران درباره حضورش در «تکتیرانداز» گفت: دلیل پذیرش بازی در فیلم، غنای فیلمنامه بود. من هرگز برای پول در هیج کاری حضور پیدا نکردهام، حتی قبل از حضور در این فیلم پیشنهاد بازی در چند فیلم یا سریال را رد کردم، چون به دلیل کارهایی دیگری که در تئاتر، نویسندگی و نقاشی انجام میدهم به پول بازیگری نیازی ندارم.
وی ادامه داد: باور من این است سینمای دفاع مقدس هیچگاه از بین نخواهد رفت، چون ارزشهایی در این ژانر حاکم است که هیچگاه نمیتوان آن را فراموش کرد. در سینمای دفاع مقدس از انسانیت، ارزشها و دفاع حرف زده میشود؛ اتفاقیکه در همه دنیا مورد احترام است، پس این ژانر را دارای ظرفیتهای بینالمللی میدانم. البته پرواضح است رسیدن به خواسته مورد نظر در گرو کیفیت خوبی است که آن فیلم باید از آن بهره برد.
وی در انتها درباره کار کردن در شرایط کرونایی هم اظهار کرد: فعالیت در این شرایط بسیار سخت است، چون اگر نخواهیم دقیق پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم، خود از آن متضرر میشویم.
وقتی گفتوگوی کوتاهمان با اسماعیل خلج به پایان رسید، گروه در حال ترک لوکشین بود چون با نزدیک شدن به غروب، سرما دیگر قابل تحمل نبود.
نکتهای که نباید از نظر دور بماند این است که امکانات شهرک دفاع مقدس وجود برای ساخت یک تلهفیلم هم مناسب نیست چه رسد به کاری که میخواهد در آن برشی از زندگی یک از قهرمانان جنگ تصویر شود.
لازم به ذکر است که فیلم مورد اشاره دیرباز یعنی «تکتیرانداز آمریکایی»؛ به کارگردانی کلینت ایستوود است که در سال 2014 روی پرده رفت. داستان فیلم برگرفته از کتاب تکتیرانداز آمریکایی و روایت زندگی کریس کایل است. فیلم در ۶ ژانویه ۲۰۱۵ بهطور گسترده اکران شد و رکوردهای متعدد فروش ابتدایی در گیشه را شکست و کاندیدای اصلی اسکار برای آن سال بود.
انتهای پیام