غبار تجملات بر چهره ساده یلدا / تلاوت قرآن رسم فراموش‌ناشدنی شب یلدا است


غبار تجملات بر چهره ساده یلدا / تلاوت قرآن رسم فراموش‌ناشدنی شب یلدا است

خواندن قرآن و فال حافظ یکی از رسم‌های فراموش‌ناشدنی ایرانیان در شب یلداست. در روستا بزرگان فامیل برای جوانان و نوجوانان تفألی به حافظ و قرآن می‌زدند، اما امسال یلدا تحت شرایط کرونا قرار دارد و تأکید بر پرهیزاز دورهمی خانوادگی است.

غبار تجملات بر چهره ساده یلدا / تلاوت قرآن رسم فراموش‌ناشدنی شب یلدا است

این روزها صحبت از در خانه ماندن است و خبری ازهیاهوی خرید آخرین یلدای قرن نیست. شهر در سکوتی معنادار فرورفته است. سکوت همیشه هم معنای منزوی بودن نمی‌دهد، این بار این سکوت معنای همدلی، دوست‌داشتن، اهمیت دادن می‌دهد. مردم آرام گرفتند تا کادر درمان آرام گیرد. بلی! بازهم صحبت‌ها به ویروسی ناخوانده منتهی شد، ویروسی باعث شد امسال که آخرین یلدای قرن است از حضور و دیدار یکدیگر محروم باشیم. امروز، 30 آذر ماه مصادف با پنجم جمادی‌الاول میلاد بابرکت حضرت زینب(س) و روز پرستار است و بهترین هدیه ما به این قشر از جامعه در خانه ماندن و پرهیزاز دورهمی‌های خانوادگی است تا روزهای آینده شاهد ازدحام در تخت‌های بیمارستانی به دلیل افزایش بیماری کرونا نباشیم. خبرگزاری ایکنا شعبه مرکزی جایگاه قرآن در شب یلدا، آداب رسوم این ایام را مورد بررسی قرار داده و از ابوطالب شهسواری، پیشکسوت قرآنی، نجف شراهی و .. شراهی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

ابوطالب شهسواری، شب یلدا را یکی از فرصت‌های ترویج قرآن دانست و اظهار کرد: یلدا ریشه در تاریخ ایران باستان دارد و جایگاهی در فقه و تاریخ دینی ندارد، اما قطعاً از این فرصت می‌توان در راستای ترویج فرهنگ دینی و اسلامی استفاده کرد.
با توجه به اینکه برخی از خانواده‌ها سه شب را به عنوان شب‌های یلدا به دید و بازدید می‌پردازند می‌توان از این فرصت برای بازگو کردن قصص خوب قرآنی جذاب، داستان‌های انبیاء استفاده کرد.

وی با اشاره به اینکه یلدا فرصتی مغتنم برای لذت بردن از هم‌نشینی‌های خانوادگی است، تصریح کرد: یلدا ظرفیتی است که در قالب صله رحم تعریف می‌شود و خوشبختانه این فرصت اگر در چارچوب اصلی خود قرار گیرد هیچ منافاتی با مبانی اسلامی ندارد. به طور قطع محدود شدن دید و بازدیدها نباید محدود به یلدا و نوروز شود، انجام صله رحم در اعیاد، ولادت ائمه اطهار(ع) نباید از نظرها دور بماند. در واقع می‌توان یلدا را در شب‌های دیگر تکثیر کرد.

این پیشکسوت قرآنی در تشریح بخشی از آداب مردم استان مرکزی در شب یلدا گفت: آنچه بنده حضور ذهن دارم این است که در آن دوران با توجه به وضعیت معیشتی روستاییان، خانواده‌ها از قبل، مقداری از محصولات خود را برای شب چله کنار می‌گذاشتند، آنان هندوانه‌هایی که دسترنج خودشان بود را نگه داشته و در این شب استفاده می‌کردند. گرو، بادام، کشمش، گندم و شاهدانه از دیگر خوراکی‌هایی بود که مردم استفاده می‌کردند.

شهسواری با اشاره به لذت شب چله‌های کودکی، گفت: لذت و شیرینی آن ایام در وصف نمی‌گنجد. یادم هست مادر خانواده با روش خاص خودش هسته‌های کدو حلوایی را از چند روز جلوتر جمع می‌کرد و به اصلاح ما «چِنجَه‌شور» می‌کرد، یعنی هسته کدو را در تابه داخل تنور تفت می‌داد و برای یلدا آماده می‌کرد. مادر در تابستان انگورهایی آونگ کرده بودند که امشب کشمش شده و به همراه چغندر و کدوی پخته شده دیگر تنقلات شب یلدا را تشکیل می‌دادند. در آن زمان دسترسی به شهر آسان نبود و انار و پرتقال کمتر در خانه‌ها یافت می‌شد، اما همین اقلام که حاصل زحمت خود روستاییان بود روی کرسی قدیمی، آنچنان گرمی و صمیمیتی به شب چله با برف‌های فراوان می‌داد که غیر قابل توصیف است.

وی به اصرار مادرها برای چیدن سفره شب چله که با سلیقه خاص و زیبای روستایی همراه بود، اشاره کرد و گفت: مادر با چنان سلیقه‌ای سفره را تزیین می‌کرد که تمام عشق را در لابه‌لای دستان خسته از کار روانه‌اش می‌توان دید. عصر روز 30 آذر سفره یلدا همچون سفره هفت سین روی کرسی گرم زغالی جا خوش می‌کرد و بچه‌ها دل در دلشان نبود تا از آن خوراکی‌های خوشمزه بخورند و گاه ناخنکی هم به دور از چشم مادر می‌زدند.

غبار تجملات بر چهره ساده یلدا / تلاوت قرآن رسم فراموش‌ناشدنی شب یلدا است

شهسواری ادامه داد: بچه‌ها از دو یا سه روز قبل از شب چله خود را برای این شب آماده می‌کردند، پشت‌بام منازل در روستا تقریبا هم سطح بود و به راحتی همسایه‌ها با یکدیگر ارتباط داشتند، در سال‌های قبل در ماه قوس(آذر) برف فراوانی می‌آمد و پشت‌بام بهترین مکان برای بازی کودکان بود، عصر روز ۳۰ آذر که می‌رسید بچه‌ها خود را برای خوردن به قول خودشان«شُو چله‌ای» آماده می‌کردند و فردای شب یلدا با جیب‌های پر از خوراکی و آجیل می‌آمدند پشت‌بام و ما تا یک هفته بعد از شب چله در بازی‌هایمان خوراکی داشتیم و با هم تقسیم می‌کردیم.

وی اضافه کرد: خواندن قرآن و فال حافظ یکی از رسم‌های فراموش‌ناشدنی ایرانیان در شب یلداست. در روستا بزرگان فامیل برای جوانان و نوجوانان تفألی به حافظ و قرآن می‌زدند، اما در کنار قرآن و حافظ کتاب‌هایی نظیر امیر ارسلان، قصه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، خاورنامه، جوهری، فلک‌ناز و نجمای شیرازی، حسین کُرد و .. را بزرگ‌ترها برای بچه‌ها می‌خواندند یا با صدایی زیبا همراه با آواز تعریف می‌کردند، چون اغلب کتاب‌ها نثر،شعر هم داشت و این امر جذابیت کتاب داستان را چندین برابر می‌کرد.

پیشکسوت قرآنی امسال را سالی متفاوت از سال‌های قبل دانست و گفت: ضرورت امسال متناسب با شرایط کرونایی پرهیز از دورهمی خانوادگی است. در این شب باید مراقب پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها بود، یلدا فرصتی برای دیدار در شرایط عادی است و حال که در شرایط ویژه به سر می‌بریم باید تابع شرایط باشیم، تا به امید خدا سال آینده به دور از کرونا دور هم جمع شویم.

چندی پیش به روستای گازران از توابع شهرستان خنداب سفر کردم و شنیدن آداب شب یلدای مردم با صفای این روستا را خالی از لطف ندیدم. به منزل نجف شراهی رفتم و از او خواستم تا از آداب و سنن مردم این روستا برایمان بگوید؛

غبار تجملات بر چهره ساده یلدا / تلاوت قرآن رسم فراموش‌ناشدنی شب یلدا است

ایکنا – خودتان را معرفی کنید و از حال و هوای شب یلدا بفرمایید.

من نجف شراهی متولد سال 1330 اهل روستای گازران هستم. شب چله زمان کودکی‌ام هیچگاه بازنمی‌گردد. کرسی گرم مادر که با زغال گرم شده بود ومخمل وسط لحاف کرسی زیبایی آن را چندین برابر می‌کرد. بوی شب یلدا برای ما بچه‌ها همچون بوی عید خاص بود. مادر از چند روز قبل خوراکی‌ها را آماده می‌کرد و ما هم برای دورهمی شیرین آن لحظه شماری می‌کردیم.

روستایی‌ها به دور از تکلف و غرور با دلی صاف آن شب را دورهم جمع می‌شدند و برای هم خاطره تعریف می‌کردند. بچه‌ها هم گاه صحبت می‌کردند و همزمان سرگرم خوردن بودند. شیرینی و لذت آن دوران تکرار ناشدنی است، با وجود اینکه امروز همه نوع امکانات داریم، اما لذت آن زمان را نداریم. منزل پدربزرگ‌ها کانون دورهمی خانواده‌ها بود. اشعار حافظ و داستان‌های زیبای ایرانی و حتی ائمه اطهار(ع) نقل محافل یلدایی بود.

روستای گازران محصولات باغی خوبی دارد و مادر خانواده از ماه‌ها قبل تدارک شب یلدا را می‌دید. قدیم شیرینی خاصی وجود نداشت، باسلق یکی از خوراکی‌های خوشمزه است که با نشاسته و شیرع انگور درست می‌شود و مادر با تبحری خاص این شیرینی را درست می‌کرد. کشمش‌گردو، ‌بادام، گاه هندوانه، قاووت، گندم شاهدانه هم از دیگر تنقلات سر کرسی یلدا بود. با نزدیک شدن شب یلدا بوی پخت نان و فتیر محلی مشام هر رهگذری را نوازش می‌داد. تجملات امروز چهره زیبای شب چله‌های قدیم را ربود.

ایکنا – جایگاه قرآن در شب چله کجا بود؟

بسیار خوشحالم از اینکه بگویم در این شب‌ها از قرآن غافل نبودیم و نیستیم. شاید افرادی همچون من سواد خواندن و نوشتن نداشتند اما از افراد باسواد که اغلب صدای خوبی هم داشتند خواهش می‌کردند آیاتی از قرآن را بخواند، صوت خوش قرآن برکتی بود برای یک سال زندگی و ما نیز با لذت آیات را گوش می‌دادیم. جوانان که سواد داشتند برای سایر خانواده فال حافظ می‌گرفتند و با صدای بلند می‌خواندند و گاه به فال‌ها که بوی عاشقی داشت می‌خندیدند.

ایکنا – چرا نوجوانان و جوانان از آداب یلدا فاصله گرفتند؟

به نظر من همه فاصله‌ها با تلفن‌های همراه ایجاد شد. از وقتی همه مردم حتی بچه‌ها گوشی دست گرفتند فاصله بین انسان‌ها بیشتر و بیشتر شد. مردم همه سرشان در گوشی است و گاه زیرلب می‌خندند که این اصلا درست نیست. آداب و رسوم باید برای نوجوانان و جوانان بازگو شود، اما کسی رغبتی برای دانستن و گوشی برای شنیدن ندارد. برگزاری شب یلدای امروز با قدیم بسیار متفاوت است سال‌های اخیر این مراسم زیبا وآیینی مورد بی‌مهری قرار گرفته است و سال به سال از صفا وحس خوب باهم بودن کاسته شد.

کرونا هم امسال همه را خانه‌نشین کرد. بنده به عنوان یکی از مردم ایران تمام قد در برابر کادر درمان ایستاده و از آنان تقدیر می‌کنم، فداکاری آنان با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، آنان از جان خود برای حفظ سلامتی مردم ایران می‌گذرند و خانه نشستن در شب یلدا و پرهیز از دورهمی خانواده کمترین خدمت به این افراد است. توصیه من به همه مردم این است که در وهله اول قدر سلامتی خود را دانسته و برای تشکر از پرستاران و پزشکان در خانه بمانند.

از مادر خانواده نیز دعوت کردم تا در گفت‌و‌گوی صمیمانه ما شرکت کند، به سختی پذیرفت و گفت:

ایکنا خودتان را معرفی کنید؟

من ربابه شراهی اهل روستای گازران هستم. زمان‌های قذیم که ما بچه بودیم هوا به شدن سرد بود و برف بسیار می‌باریدو با نزدیک شدن به شب چله سرما هم بیشتر می‌شد. من هم دختر بچه روستایی بودم که باید به مادرم در امور خانه کمک می‌کردم با اینکه خیلی سخت بود اما خیلی خوش می‌گذشت. مادرم نان می‌خت و فتیر درست می‌کرد و به عنوان شیرینی روی کرسی می‌گذاشت. از چند روز قبل گندم‌ها را برای گندم شاهدانه آماده می‌کردیم و بو می‌دادیم. بادام، گردو، کشمش هم که از تابستان داشتیم.

آن روزها را فراموش نمی‌کنم بوی زغال کرسی فضای خانه را می‌گرفت و نوید زمستانی سخت می‌داد. بچه‌های امروز ذهنیتی از حس خوب کرسی و دویدن‌های دور آن ندارند، امروز همه چیز رنگ باخته، بچه‌ها همه گوشی دارند و کسی به آداب یلدا اهمیت نمی‌دهد، گویا همه سرشان در کار خودشان است.

ایکنا – از حال و هوای عروس‌ها در شب یلدا بگویید؟

خانواده داماد برای نوعروس خود هدیه‌ای مثل تنقلات مرسوم، با قواره‌ای پارچه، قند و ... در سینی مسی گذاشته و به عنوان پیشکش می‌فرستادند. حتی اگر فردی از دنیا رفته بود همسایه‌ها به پاس حرمت همسایه یلدا را برگزار نمی‌کردند و سعی می‌کردند برای تسلای ناراحتی او کاری کنند.

انتهای پیام

روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

(تصاویر) مخوف‌ترین مرکز بازداشت و شکنجه در دمشق