سرقت مسلحانه از یک طلا فروشی در جوادیه تهران +فیلم


سرقت مسلحانه از یک طلا فروشی در جوادیه تهران +فیلم

جوانی 23 ساله با یک قبضه اسلحه جنگی و 9 فشنگ اقدام به سرقت از یک مغازه طلافروشی در محله جوادیه تهران می‌کند که با هوشیاری طلافروشان و حضور به موقع پلیس این سرقت مسلحانه ناکام می‌ماند.

‌خبرگزاری مهر: ۲۳ ساله بود و حقوق خوانده بود، می‌گفت: «تصمیم داشتم برای ارشد حقوق بین‌الملل بخوانم، پشیمان بود، اما غرورش اجازه نمی‌داد تا در جمع ابراز پشیمانی کند.

مأموری پلیسی که در اتاق کلانتری بود گفت: می‌خواهی برویم و دو نفری باهم صحبت کنیم؟ شاید این‌جوری راحت‌تر باشی» باز هم غرور داشت، با چشم و ابرو به مأمور پلیس فهماند که تمایل دارد به اتاق کناری بروند و دو نفری صحبت کنند.

او فقط شنیده بود که اگر در اعترافاتت بگویی هنگام جرم من در حالت طبیعی نبودم شاید بشود از قاضی تخفیف گرفت، اما نمی‌دانست چگونه باید از این حربه استفاده کند، یک بار می‌گفت پول لازم داشتم و یک بار می‌گفت در حالت طبیعی نبودم و بار دیگر می‌گفت اصلاً چیزی را به خاطر ندارم!

ماجرای این سرقت مربوط می‌شود به تاریخ ۵ بهمن ماه، دو برادری که در طلافروشی مشغول صحبت با مشتری بودند به یکباره می‌بینند جوانی ماسک زده وارد طلافروشی می‌شود و به سمت یکی از برادران اسلحه می‌کشد و بدون هیچ حرفی اقدام به شلیک می‌کند!

فردی که این جوانِ سارق بر رویش اسلحه کشیده است می‌گوید: «میدانید اگر تیر در اسلحه گیر نکرده بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ من الان زنده نبودم و خانواده ام بدبخت می‌شدند»

جوان سری را که پایین دارد بالا نمی‌گیرد و فقط تکرار می‌کند: «من مطمئن بودم که اسلحه کار نمی‌کند و می‌خواستم آن‌ها را بترسانم» مأمور پلیس می‌گوید: «مطمئن بودی اسلحه کار نمی‌کند و چند بار برای شلیک کردن تست کردی؟ که حتی رد ماشه بر روی فشنگ‌ها مانده است!»

به همراه مأموران و طلافروشان به طلافروشی محل سرقت رفتیم، طلا فروشی در محله جوادیه و در خیابانی پر رفت و آمد و نبش یکی از کوچه‌ها بود، اهالی محل تا صدای آژیر ماشین پلیس را شنیدند کم کم جمع شدند تا ببینید چه خبر است، حتی برخی از افراد مغازه‌هایشان را هم رها کرده بودند تا بیایند گلایه کنند چرا وقتی یک دزد را در محل می‌بینند و گیر می‌اندازند اجازه ندارند او را ادب کنند؛ پیرمردی که بیش از ۴۰ سال در آن محل زندگی می‌کرد می‌گفت: «انگار ما گربه هستیم و آن‌ها موش! چرا نباید این‌ها را ادب کنیم؟»

سارق وارد مغازه می‌شود و صحنه سرقت را بازسازی می‌کند، مادام در حرف‌هایش تکرار می‌کند که من در حالت طبیعی نبودم، من گول خوردم، حالم خوب نبود! بر تعداد افرادی که پشت در مغازه طلافروشی به تماشا ایستاده‌اند اضافه می‌شود، از کودک بگیر تا پیرمرد، برای همه دغدغه است که بدانند داستان چه بوده و الان قرار است چه شود.

سرهنگ جلیل موقوفه‌ای به محل می‌رسد و با متهم و طلافروشان وارد صحبت می‌شود، متهم خودش را به سرهنگ موقوفه‌ای نزدیک می‌کند و آرام می‌گوید: «اگر با پلیس همکاری کنم برایم تخفیف می‌گیرید؟» سرهنگ هم با او صحبت می‌کند و می‌گوید: «در ابتدا باید جرمت را قبول کنی و لب به اعتراف باز کنی و حقیقت را بگویی بعد مقام قضائی تصمیم‌گیری می‌کند که باید چه حکمی صادر شود، اما بهتر است که حقیقت را بگویی»

سرهنگ جلیل موقوفه‌ای با اعلام خبر بازداشت سارق مسلح طلافروشی، این سرقت را اینگونه تشریح کرد: «حدود ساعت ۱۸ روز یکشنبه (پنجم بهمن) فردی مسلح قصد سرقت از یک طلافروشی را در منطقه جوادیه داشت، این سارق مسلح به سرعت پس از ورود به طلافروشی با سلاح و تهدید، برای سرقت اقدام کرد.

صاحبان طلافروشی از آلارم و تجهیزات حفاظتی مانند دزدگیر در مغازه خود بهره می‌بردند و پس از ورود سارق مذکور، به سرعت سیستم آلارم را به صدا درآوردند.

با به صدا درآمدن سیستم دزدگیر مغازه، همکاران تیم عملیاتی ۱۱۷ جوادیه که در حوالی مغازه مذکور مشغول گشت‌زنی بودند، وارد عمل شده و پیش از هرگونه سرقت موفق به بازداشت سارق و کشف یک کلت کمری با ۹ فشنگ جنگی از سارق مذکور شدند. البته صاحبان طلافروشی در حین سرقت با سارق مسلح نیز درگیر و موفق به خلع سلاح وی شده بودند.»

سرهنگ موقوفه‌ای ضمن توصیه به مالکان صنوف از جمله صنوفی همچون طلافروشی در رعایت موارد ایمنی و حفاظتی، بیان کرد: «این قبیل صنوف باید در بحث رعایت مسائل ایمنی از جمله دزدگیر، استفاده از سیستم آلارم و حتی شیشه‌های ضدگلوله اهتمام بورزند البته بسیاری از مغازه‌های طلافروشی در تهران به این سیستم‌ها مجهز هستند.

در طول سال گذشته، این دومین سرقت مسلحانه نافرجام در تهران بوده که نخست لطف خدا را شاهد بودیم و همچنین استفاده از تجهیزات ایمنی مذکور و حضور به موقع مأموران کلانتری منجر به ناکام ماندن این سرقت‌ها شده است.»

رئیس پلیس پیشگیری پایتخت با بیان اینکه حتی شرکت‌ها و منازل نیز می‌توانند از سیستم مها استفاده کنند، عنوان کرد: «خطای این سیستم بسیار ضعیف است، سیستم مها به کلانتری محله اتصال دارد و به محض وقوع رویدادی، همکاران انتظامی در کمترین زمان در محل حاضر شده و تا زمانیکه اطمینان حاصل نکنند سرقت در محل روی نداده یا فردی ناشناس داخل آن منزل، شرکت یا مغازه حضور ندارد، اجازه ترک محل را ندارند.

هر فردی که تمایل به استفاده از سیستم مها را داشته باشد می‌تواند ضمن تماس با پلیس ۱۱۰ یا مراجعه به کلانتری محله خود، از مراکز ارائه‌دهنده این خدمت اطلاع پیدا کرده و به این سیستم مجهز شود.»

بازسازی صحنه جرم به اتمام رسیده بود و متهم باید به کلانتری منتقل می‌شد، جوان دیگر باور کرده بود که موضوع جدی است و با مظلوم نمایی نمی‌تواند راه فراری برای خود پیدا کند، همان طور که سعی داشت چهره اش شناسایی و دیده نشود در لحظه آخری که باید سوار ماشین پلیس می‌شد گفت: «کاش غفلت نمی‌کردم و طمع نداشتم»



قتل خونین همسر با دستور زن خیانتکار+گفتگو با متهم