متن زیبا برای قدردانی از مادر
تشکر از مادر مادر موجودی بهشتی است که خدا برایمان فرستاده تا مراقبمان باشد زن هرچه قدر هم که بزرگ شود؛ همسر شود مادر شود درونش هنوز هم دختری کوچک و چشم انتظار است انتظار میکشد برای لوس شدن… محبت دیدن… دستی میخواهد برای نوازش… و چشمی میخواهد برای ستایش مهم نیست چند … نوشته متن زیبا برای قدردانی از مادر اولین بار در پورتال جامع ایران بانو...
تشکر از مادر
مادر موجودی بهشتی است که خدا برایمان فرستاده تا مراقبمان باشد
زن هرچه قدر هم که بزرگ شود؛
همسر شود
مادر شود
درونش هنوز هم دختری کوچک
و چشم انتظار است
انتظار میکشد برای لوس شدن…
محبت دیدن…
دستی میخواهد برای نوازش…
و چشمی میخواهد برای ستایش
مهم نیست چند ساله شدی
زن که باشی،دنیای درونت،
همیشه صورتیست
پیشاپیش روز زن مبارکـــــ
چه تاثیر دلنشینی داشت ،
” غصه نخور ، درست میشود ” گفتن های مادر ،
اثرش را هزار قرص آرامبخش قوی ندارد..
دو شخص رو هرگز فراموش نکنید:
شخصی که همه چیزش رو باخته تا شما برنده شوید (پدرتون)
شخصی که در تمام رنج ها کنارتون بوده (مادرتون)
خدایا اگر هستند”مواظبشون باش
روز مادر مبارک
همه ما به مادرهایمان مدیونیم. یکی کمتر، یکی بیشتر
ادب و رفتارمان را
دستپختمان را
قسمت بزرگی از زاویه دیدمان را
همه ما به مادرهایمان بدهکاریم.
گوشه ای از داشته هایمان را.
مدرک تحصیلی مان را
حداقلِ حداقلش…
همان یک هفته از عمرمان را ،به ازای همان یک هفته ی
سختی که داشت یادمان می داد چه جوری خودمان دستشویی برویم
همه ی ما به مادرمان بدهکاریم
کاش مرکز اهدای جوانی هم بود …
آنگاه تمام جوانیام را اهدا میکردم به آن زنی که:
تمام جوانیاش را پای من گذاشت.
شرمندهام “مادر.
مادری میگفت:
من چهار فرزندم را در تنها اتاق منزل کوچکم بزرگ کردم،
اما حالا آنها در چهار منزل بزرگ خود برای من یک اتاق کوچک ندارند…
خوشبختی یعنی
شیطنت با مادری ک خودش هم شیطونه
بهشت همیشه نباید درختانی داشته باشد که رودهایی از زیرش جریان دارد
گاهی بهشت را در آغوش ” مادر ” میتوان چشید …
من خاک پایت را سجده میکنم هر ثانیه
ولی کم است مادر
تومقامت از بهشت بالاتر است
پس اگر بهشتت هم شوم
مادرم مرا ببخش
مادر مثل مداد میمونه
هر لحظه تراشیدن و
تموم شدنش را میبینی،
اما پدر مثل خودکاره،
شکل ظاهریش تغییر نمیکنه
فقط یکدفعه میبینی دیگه نمینویسه!
امنیت یعنی آغوش مادر…
آغوش مادر جاییست که
به هر سنی هم برسی باز آنجا آرام میشوی….
چقدر” دلم “میخواست بگویم
“مادر”
و تو فقط بگویی “جانم”
ومن در آغوشت
اشک بریزم
مادر بزرگم همیشه می گفت:
خوشبختیت رو جار نزن! نذار کسی بگه خوش بحالش، همین خوش بحالش ها گند می زنه به زندگیت…
مادرفرشته ای ست
که نگاهبان گرمی و عشق بر روی زمین است
مادرانتان را ببوسید
دستهایشان را به گرمی بگیرید
مادر نعمتی ست بدون جایگزین
و عشقش بی پایان و ناب است…
برای مادرت یه کاری بکن
فردانه چند ساعت بعد هم نه
چند ثانیه دیگر هم نه
همین اعلان
اگر به اسمان رفته قبرش را
اگر در کنارت نیست یادش را
اگر قهری چهره اش را
اگر اشتی کردی دستش را
ببوس…
اگر خریدنی بود می خریدم!
برای مادر؛ کمی جوانی
برای پدر؛ عمر دوباره
و برای خودم؛
خنده های کودکی
وبرای مردم شهر
کمی لبخند..
یک چیزی باید باشدکه در
هجومِ شب دلت را قرص کند…!
یک چیزی مثل آرامش نگاهش
مثل امنیت شانههایش
مثل گرمای نفسهایش
مثل بودنش
مادر
دراین هوای سرد از وقتی که نیستی
دیگر گرمای هیچ صدایی مثل اسمم را
صدا زدنت، گرمم نمیکند…
ولی هیچی مث دستای مادر وقتی بچه بودیم و سرما میخوردیم میذاشتش رو پیشونیمون ببینه چقد تب داریم حالمونو خوب نمیکرد